شهید

3 قلعه در ورودی‌های مشهدقلی
سال‌ها است که تنها پیرمردها و پیرزن‌های مشهدقلی، کوچه علیزاده 11را به عنوان ورودی قلعه به خاطر دارند. این کوچه به افتخار حضور خانواده شهید علیزاده بیش از 35سال است که به این نام مفتخر شده است. خانواده شهید خودشان از قدیمی‌های محله هستند و بیش از 50سال است که در این کوچه ساکن‌اند.
حالا می‌شود به دیدارش رفت
شهید محمدرضا فیضی، ماه رمضان سال ۹۷ آخرین گفت‌وگوی تلفنی خود را با همسرش برقرار می‌کند و از او می‌خواهد برایش دعا کند تا به درجه رفیع شهادت دست پیدا کند. بعد از مدتی مادر شهید به رحمت خدا می‌رود. ۴۰ روز از فوت مادر می‌گذرد که خبر شهادت پسر را برای همسر و فرزندانش می‌آورند. ۲ سال طول می‌کشد تا پیکر شهید به دست خانواده برسد و دلشان آرام بگیرد.
بار آخر با عصا به جبهه رفت
بعد از ازدواجمان هم در سال 1362 در عملیات کله‌قندی (والفجر مقدماتى) از ناحیه پا به‌شدت مجروح شد. ابتدا برای درمان او را به بیمارستان اصفهان اعزام کرده بودند و بعد به مشهد آوردند و عمل‌هاى زیادی را روى دوپایش انجام دادند تا بالأخره توانست با عصا راه برود. با همان عصا دوباره به جبهه‌‏ رفت.
2000 گیگ خاطره
محمود جنگی جوان پرتلاشی است که زندگی‌اش را وقف شهدا و حوزه دفاع مقدس کرده است. ارتباط خوبی با مساجد محله دارد و هرکاری از دستش برآید انجام می‌دهد. او از همان دوران کودکی با فعالیت در امور فرهنگی توانسته است در دل ساکنان محله جا باز کند.
هنوز در روزهای جنگ نفس می‌کشید
حاج صباح فیاض‌دری متولد نجف بود اما صدام، خانواده‌ او و ایرانیان دیگر را از عراق بیرون راند
 داستان رابطه معلم و دانش‌آموز در سال‌های دور
پدر و مادرها در آن دوران می‌گفتند «گوشت و پوستش مال شما و استخوانش مال ما» و بدین طریق خانواده‌ها به طور کامل فرزند خود را به معلمان می‌سپردند. درست است که این مجوز تام‌الاختیار در گاهی موارد برای گوشت و پوست گران تمام می‌شد، ولی نشان دهنده اعتماد به معلم‌ها بود.