شهید

رسیدن خبر شهادت بعد از 34 سال
چند ماه پیش بود که خبر رسید خانواده‌ای پس از 35 سال خبر شهادت عزیزشان را دریافت کرده‌اند. این خبر به خودی خود می‌توانست نگاه ما را به سمت خودش بکشاند؛ اما وقتی پا در دل ماجرا گذاشتیم داستان برایمان شیرین‌تر شد.
انقلاب در حوالی فیروزه
آن روز نیم‌ساعت هم زودتر به قرارمان رسیدم. سر ساعت آمد و روی زمین در حسینیه معراج شهدا نشست و پرسید: «خاطرات انقلابی می‌خواهید؟» گفتم: «خاطراتتان را از روز 2دی‌57 می‌خواهم، فقط همان روز.» گفت: «هر روز از تاریخ را فراموش کنم 3تاریخ در ذهن من حک شده است. 2دی‌، 12بهمن و 22بهمن‌57. ثانیه‌به‌ثانیه این 3روز را به‌یاد دارم.»
نصب سردیس شهید سید علی اندرزگو در خیابانش
شهید اندرزگو جزو شهدای انقلاب است که از او به عنوان مرد هزار چهره هم یاد می‌شده است. نام خیابان، اندرزگو است و دلیل نصب سردیس هم همین است.
جانبازان اعصاب و روانی که هنوز از جنگ برنگشته‌اند
محمد هفته‌ای چند تا موشک چوبی می‌سازد. رادیو جیبی، سوژه اصلی نقاشی‌های علی جان است، همان تنها مونس و همدم او در سال‌های سخت اسارت. موشک‌ها و خمپاره‌ها هم پایه ثابت خواب‌های اکبر هستند.
جان دادن برای جان بخشیدن
دعای فرج تمام می‌شود، صدای اذان در بیمارستان می‌پیچد، لحظه آخر که بدن پدر تکانی می‌خورد و جان می‌دهد، مائده چشم‌های مادرش را می‌گیرد تا این صحنه را نبیند. مائده نه بی‌تابی می‌کند و نه اشک می‌ریزد. دستانش را رو به آسمان بلند می‌کند و می‌گوید خدایا پدرم هدیه‌ای بود که به ما دادی و اکنون آن را گرفتی، راضی‌ایم به رضای تو.
چند تکه استخوان جای برادرم برگشت
قلب پدرم پس از مشاهده استخوان‌های برادرم شهادت محمد را باور کرد. پدر پذیرفت پسر ارشدش شهید شده و با وجود سخت بودن این حقیقت آن را تحمل کرد. مادر اما که به محمد علاقه زیادی داشت و پیکر او را ندیده تا به امروز حاضر به قبول این حقیقت نشده است. مادرم هنوز منتظر بازگشت پسر خود است.
خیابان مردم دغدغه‌مند
اگر بخواهیم از خیابان‌های شلوغ منطقه6 نام ببریم بی‌شک نام پورسینا در ابتدای فهرست قرار می‌گیرد. خیابانی طویل که در ابتدای بولوار حر قراردارد. به گفته اهالی، پیش از اینکه شهر توسعه پیدا کند و به این محدوده برسد اینجا روستایی بوده به نام هدایت‌آباد اما بعدتر که توسعه پیدا می‌کند به «*بازه شیخ» معروف می‌شود.