وجه تمایز این مسجد آدمهای آن هستند، اهالی محله کارمندان دوم که درست شبیه مسجد محلشان بیآلایش و بیریا و خاکی هستند. بیسر و صدا دور هم جمع شدهاند و از همین فضای اندک نهایت استفاده را میبرند. از توزیع سبد معیشتی و تهیه جهیزیه برای نوعروسان بگیرید تا برگزاری کلاسهای مختلف فرهنگی و آموزشی. آنها توانستهاند در همین فضای کوچک همدلی و همیاری را به جریان بیندازند. حرف از مسجد بقیهالله(عج) در خیابان شهید رستمی١٦ است.
حاجعباسعلی عباسیقیافهشناس با ساخت چند مسجد و حسینیه در مشهد و شهرهای اطراف، از آن دسته خیّرهایی نیست که پول کلانی داشته باشد و با آن زمین بخرد یا پول ساخت مسجد ی را تقبل کند. او که از نظر مالی مثل خیلی از مردم، وضعیت معمولی و ساده ای داشت، باهمت، توکل و جهاد خالصانه اش توانسته بود دو مسجد ، یک مهدکودک و یک مکان ورزشی در مشهد و یک مسجد و حسینیه در روستای علی آباد کاشمر بسازد. او همه این کارها را در حالی انجام داده که درآمد و زندگی اش مثل خیلی ها معمولی بود.
خیابان نبوت36 یکی از معابر قدیمی در محله گلشور است. از میدان امت آغاز میشود و در تقاطع خیابان شهیدسلیمی به پایان میرسد. حضور اولین ساکنان در این خیابان به دهه40 میرسد که روی زمینهای کشاورزی خانه درست کردند و رفتهرفته تعدادشان بیشتر شد. پس از چندسال با شکلگیری معبر و اتصال منازل به شبکههای آب، برق و گاز، خانوادههایی از دیگرمحلات مشهد، بهویژه دیگر شهرهای استان مانند تربتحیدریه، سبزوار و کاشمر نیز به این محدوده مهاجرت کردند و ساکن شدند.
خیابان شهیدکاشانی ۸ ممیز۱۳ از حدود یک قرن پیش به نام بختیاریهاست. مرحوم آیتالله سیدمحمدرضا بختیاری از قدیمیهای نوغان بود که بیشتر از امامجماعتبودنش به مردمداری شهره بود. بعد از فوت، پسرانش که راه پدر را رفتهبودند، سکونت در خانه او را بهجاهای دیگر شهر ترجیح دادند.
مسجد ی که در دهه60 و روزهای جنگ از محفلهای مهم فکری جوانان و یکی از مراکز ساماندهی آنها برای اعزام به میدان نبرد بود، برای اینکه دوباره جوانترها آن را خانه دوم خودشان بدانند، قرائتخانه راه انداخته است. این قرائتخانه فقط با 50متر مساحت، هرروز نیمکتهایش پر از جوانهایی است که درسخواندن در مسجد را به دیگر کتابخانههای عمومی ترجیح دادهاند.
باید 2کوچه از بقعه محمدجواد مؤمن یا همان گنبد سبز بالا بروید که به این کوچه پررمز و راز برسید. کوچهای که تا قرن دوازدهم هجری، قسمتی از گورستانی به نام «میرهمام» بوده است. قدیمیها این معبر را با نام فروغ میشناسند. دلیلش هم به وجود دبیرستانی با همین نام برمیگردد که در این معبر وجود دارد. بعدها به درخواست خانواده سیگاری نام این خیّر بر کوچه نقش بست و حالا نام حاج محمد اسماعیل سیگاری را میتوان روی تابلو دید.
گروه «شمسه فیلم» خودشان را مدیون آنهایی میدانند که دست خالی با تانکهای دشمن جنگیدهاند و برای اینکه نام و یاد آنها را که تا پای جان مبارزه کردهاند زنده نگهدارند تصمیم گرفتهاند با روایتهای مستند و فیلمسازی راوی آن روزهای آن پاکباختگان باشند.
این جمع مستندساز جوان با کشف یکدیگر و درستکردن یک گروه با کمترین امکانات شروع به ساخت مستندهایی درباره جنگ و دفاع مقدس به نام «سیزده پنجاه و نه» کردهاند.