مسجد

کوچه شهید علیمردانی، قدیمی و ریشه‌دار
به گفته حسن قربانی، رئیس شورای اجتماعی محله کوی سلمان، روزی روزگاری تا خیابان شهید علیمردانی37 مسکونی بوده ولی بعد از آن زمین کشاورزی و باغ‌ها بودند و از ابتدای دهه70 در آن محدوده نیز ساخت و ساز می‌شود و مسکونی می‌شود.
مغازه‌ای که مسجد شد
مقابل آزمایشگاه جهاد دانشگاهی در خیابان رازی مسجد ی قرار دارد که در گذشته مغازه کوچک شیشه‌بری بوده است اما امروز هنگام ظهر با بلند شدن صدای اذان از بلندگوی مسجد میزبان تعداد زیادی از نمازگزاران است. نام این مسجد قدس گذاشته شده و زمین آن در سال87 توسط ورثه مرحوم حاج حسین قدس روحانی وقف شده است. از سال94 که بازسازی بنای مسجد و امور مربوط به وقف آن انجام شد در هر سه نوبت صبح، ظهر و مغرب نماز جماعت در این مسجد برگزار می‌شود.
 کوچه «نو» قدیمی شده است
عبور خط قطارشهری از فضای زیرین خیابان شیرازی21 که قدیمی‌ها هنوز آن را به نام کوچه «نو» می‌شناسند، باعث نشست برخی خانه‌ها شده و این مهم‌ترین معضلی است که ساکنان از آن یاد می‌کنند.
حاجی قارونی و سفره ۷۰ساله‌ای که جمع نشده است
در شهر امام هشتم(ع) که روزانه سفره‌های بی‌ریای بسیاری به نام اهل‌بیت(ع) پهن می‌شود، سفره ریشه‌داری هست که بیش از 7دهه قبل هرچهارشنبه شب‌ 200نفر از مردم به‌خصوص نیازمندان را دورهم جمع می‌کند تا میهمان اهل‌بیت(ع) شوند؛ سفره‌ای که به‌نام مسجد موسی‌بن‌جعفر(ع) شناخته می‌شود.
خادم خانه خورشید
یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایم خادمی امام رضا(ع) بود، اما تحصیل و درس مانع رسیدنم به این آرزو بود، از طرف دیگر ساکن مشهد نبودم و نمی‌توانستم افتخار خادمی حرم را داشته باشم. سال‌های تحصیل در دانشگاه با سرعت گذشت، روزهای پایانی تحصیل و فارغ‌التحصیلی از دانشگاه برایم سخت و ناراحت‌کننده بود، چون بعد از پایان تحصیل ناچار باید به شهر زادگاهم برمی‌گشتم و این یعنی فراق و دوری از امام رضا(ع). دل‌کندن و دورشدن از هم‌جواری ایشان برایم سخت و حتی دردآور بود. دوباره به حرم رفتم و به امام رضا(ع) متوسل شدم و به زبان تضرع و التماس به او گفتم:«حالا که مجاورت شده‌ام، من را از خود مران، بگذار که در همسایگی تو بمانم، ای امام مهربان که ضامن آهو شدی، ضمانت من را هم بکن.» خوشبختانه این‌بار نیز امام رضا(ع) کمکم کرد و در سال 1375 به استخدام شهرداری مشهد درآمدم و اندکی بعد ساکن شهر مشهد شدم.
این دانشجویان واحدهای زندگی را پاس می‌کنند
چندسالی می‌شود که قبولی در کنکور دیگر شکستن آن شاخ غول معروف نیست؛ دلیلش کمترشدن جمعیت شرکت‌کنندگان است یا زیادشدن تعداد دانشگاه‌ها، موضوع بحث ما نیست. ورود به دانشگاه سخت باشد یا آسان، فرقی در احوال دوران دانشجویی ندارد. هر دانشجو داستان خودش را در عبور از سد کنکور دارد. برخی آن‌قدر قبل از ورود به دانشگاه سختی می‌کشند و درس می‌خوانند که ترجیح می‌دهند بعد از دانشجوشدن دست‌کم برای مدتی دور درس‌خواندن را خط بکشند! برخی سعی می‌کنند در کنار درس‌خواندن، خودشان را مشغول کاری دیگر کنند. عده‌ای هم دانشگاه برایشان صرفا محل تحصیل است و بس. روز دانشجو بهانه‌ای است تا نگاهی بیندازیم به داستان 4دانشجو و یک مکان دانشجوپرور.
رونق بخشی به کار خانگی، در مسجد شجره محله چهنو
بازارچه اقتصاد مقاومتی و خوداشتغالی بانوان محله چهنو در مسجد شجره برگزار شده است. در این بازارچه هر چیزی که بانوان با هنر دست و مهارت خودشان درست کرده‌اند یافت می‌شود.