فرهنگ سرا در حاشیه بولوار استاد یوسفی قرار دارد. مسجد حضرت علی بن ابیطالب(ع) و آموزش و پرورش ناحیه7 نیز به فرهنگ سرا نزدیک هستند. وجود این نهادهای دینی، آموزشی و مشاوره ای، همدلی را در بین ساکنان محله افزایش داده است. عباس نظافت، مدیر فرهنگ سرا، درباره تاریخچه آن می گوید: این ساختمان سال1378 توسط شهرداری و با توجه به نیاز شهروندان برای برنامه های فرهنگی از مالکان خریداری می شود و با نام فرهنگ سرای اندیشه فعالیت خود را آغاز می کند. سال1387 اسم فرهنگ سرا به فرهنگ سرای خانواده تغییر می کند و فعالیت های آن نیز به طور تخصصی با محوریت خانواده و به صورت شهری شروع می شود.
اینجا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شماره 2 مشهد واقع در پارک کودک است. یکی از مجموعههایی که از سال 47 در همین مکان دایر بوده است و در تمام طول سال برای کودکان برنامههای ویژهای برگزار میکند. بسیاری از والدین با فرا رسیدن فصل تابستان و تعطیلی مدارس به دنبال پر کردن اوقات فراغت کودکان خود هستند، به همین منظور نیز با ثبتنام آنها در کلاسهای مختلف به نوعی میخواهند در کنار ایجاد فضای لذتبخش، بحث آموزشی نیز پیگیری شود. این مرکز با داشتن وسیعترین کتابخانه و کلاسهای فرهنگی و هنری در ایام تابستان کلاسهای خاصی نیز برگزار میکند.
استاد شاکری در سال 46 به ریاست کتابخانه فرهنگ و هنر مشهد برگزیده شد. در طول سال های حضورش در این کتابخانه ، تحولات بزرگی در این کتابخانه ایجاد کرد. او تاریخچه این کتابخانه را در کتاب «تاریخچه کتابخانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد در پنجاه سال» به رشته تحریر در آورده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، او به خواست تولیت فقید آستان قدس رضوی به عنوان رئیس کارگزینی آستان قدس رضوی منصوب شد. پس از گذشت مدتی و با توجه به علاقه اش به کتاب و کتاب خوانی به عنوان نخستین سرپرست کتابخانه آستان قدس انتخاب شد. او توانست در طول 15سال حضورش در کتابخانه آستان قدس، فعالیت های بسیاری درزمینه توسعه کتاب خوانی و حفظ میراث ارزشمند این کتابخانه انجام دهد.
کتاب «گنج هزارساله» که در آن به معرفی میراث نفیس کتابخانه آستان قدس پرداخته، یکی از آثار نفیسی است که در مدت سرپرستی کتابخانه نوشته است.
چشمهسنگی میگوید: در کتابخانه مخاطب اصلی ما بیشتر کودکان و نوجوانان هستند. مجموعه انیمیشنی نوشتهام به اسم «آنی و مانی» برای کودکان 3 تا 6سال که فیلیمو آن را پخش کرد و در شبکه پویا هم تبلیغش را دیدهام. من آیتمها را با هدف مهارتآموزی مینوشتم و یک روانشناس کودک روی آن نظر میداد. اینکار هنوز ادامه دارد.
چه کسی فکر میکرد یک برگه بیارزش در داد و ستد روزانه بازار محلی، یک روزی سند تاریخی و هویتی برههای از زمان بشود؟ برگههایی که با دورریختنیها همراه نشدهاند و در صندوقچههای انباری باقی ماندهاند، این روزها سندی شدهاند و سر از اتاقهای ایزوله درآوردهاند و بار هویتی یک زمان بهخصوص را به دوش میکشند.
شمار این اسناد کم نیست و به بیش از 200 هزار رسیده است. به طور کلی در تعریف سند باید گفت سند تاریخ، هویت ملی، فرهنگی و اقتصادی یک شهر و کشور است و یکی از منابع تجدیدناپذیر برای تدوین تاریخ گذشته است.
هنگامی که در مراسم 95سالگی کتابخانه ، صحبت از چگونگی تشکیل آن میشود هیچ فردی بهتر از مریم جمیلی، مسئول فعلی کتابخانه ، تاریخچه آن را نمیتواند بگوید. او با استناد به دفتری بزرگ و قدیمی که در این کتابخانه به قلم رمضانعلی شاکری وجود دارد، برای حاضران میخواند: «در سال 1300هجری شمسی بخشنامهای از طرف وزارت فرهنگ صادر شد و به ادارات معارف توصیه شد برای روشنشدن افکار عمومی در هر جا امکان داشته باشد کتابخانه ای تأسیس کنند ولی در ضمن همان دستور یادآور شده بود که وزارت فرهنگ برای اینکار اعتباری ندارد و باید از مساعدت خیرخواهان استفاده کنند.»
یکی از کارهایی که انجام میدادیم درگیر کردن بچهها با حادثه رخ داده بود. برای اینکه کمی از نظر ذهنی تخلیه شوند، میگفتیم که سیل را نقاشی کنند. ویژگی مشترک همه این نقاشیها تقاضای کمک بود.حجم خوشحالی بچهها به اندازهای برایمان خوب و دلنشین بود که وقتی شبها بعد از کلی برنامه اجرا کردن میرسیدیم به محل اسکان هیچ احساس خستگی نمیکردیم. در حالی که در مشهد بعد از یک شیفت کار صبح تا ظهر از خستگی تلف میشویم. باورتان نمیشود که در این هشت روز خسته که نشدیم بماند، اصلاً حس نکردیم چطور گذشت و تمام شد.