سید محمد جواد هاشمی سه ساله بود که در کنار پدر و مادرش مینشست و صدای آهنگین تلاوت قرآن آنها را گوش میداد، شنیدن این صدا آن هم در سن بسیار کم برایش بسیار لذتبخش بود، بهطوری که با وجود نداشتن سواد از پدرش خواست تا خواندن سورههای قرآن را به او یاد دهد. میخواست مانند پدر، مادر و برادر بزرگترش بتواند قرآن را با صدایی زیبا بخواند.
پدر که علاقه او را میدید فرزندش را به جلسات قرآن در خانه استاد محمد بیداد میبرد و بعد از مدتی او را در مهدالرضا(ع) ثبتنام کرد.
محمدرضا جعفری آنی متولد1386 اولین بار کلاس هفتم در جشنواره خوارزمی شرکت کرد و مقام سوم استانی رشته «احساس واژه ها» را کسب کرد. پس از آن در عرض دو سال صاحب رتبه های دیگری هم شد، مانند رتبه سوم رشته زبان و ادبیات فارسی استانی جشنواره خوارزمی سال 98 - 99، رتبه اول استانی رشته داستان نویسی و رتبه دوم استانی رشته مجسمه سازی جشنواره فردا در سال 99-1400 تحصیلی جدید. نوجوان های هم سن وسالش در محله بیشترشان عاشق بازی گل کوچک در کوچه اند، اما محمدرضا علاقه زیادی به فوتبال ندارد. بیشتر دلش می خواهد کتاب بخواند و برای همین در کتابخانه محله عضو شده است و بیشتر کتاب می خواند.
آیناز ابراهیمی میگوید: از سه سالگی من را در مهدکودک و کلاسهای زبان ثبتنام کردند. یادم هست روزهای پنجشنبه و جمعه که مهد تعطیل بود گریه میکردم و از مادرم می خواستم من را به کلاس ببرد. دوره دبستان را در مدارس مختلف پشت سر میگذارد. تا سوم دبستان فعالیت خاصی ندارد ولی از کلاس چهارم به بعد در انتخابات شورای دانشآموزی شرکت میکند و سال ششم رئیس این شورا در مدرسه میشود. او دوره متوسطه اول را دوران طلایی زندگیاش میداند.
اگر چهره یا سن و سالش را نمی دیدیم گفتن اینکه فقط 17سال دارد برای ما نیز جای تعجب داشت، با دقت و وسواس زیاد از کلمات استفاده می کند و حواسش کامل جمع است که پاسخ هر سؤالی را باید چگونه بدهد، چهار سال کار کردن به عنوان مجری رادیو به او یاد داده که صحبتش را به موقع تمام کند و از زیاده گویی بپرهیزد. سیده محدثه شفیع زاده نوجوان محله 17شهریور است که با وجود سن کم، تجربه اجرای رادیویی در صدای خراسان و رادیو ملی زیارت و همچنین اجرای روی صحنه را دارد.
محسن ولیزاده از همان کودکی به همراه پدر و عمویش به مراسم مذهبی در مساجد محله میرود و از کلاس اول در مسجد منتظر القائم(عج) فعالیتهای فرهنگیاش را با شرکت در جلسات قرآن شروع میکند. حفظ، قرائت و ترتیل قرآن کریم و اذان گفتن را تا کلاس پنجم در مسجد دنبال میکند. او در مسابقات اذان آموزش و پرورش ناحیه در کلاس سوم، مقام دوم را به دست میآورد. خودش میگوید: شرکت در جلسات قرآنی و مراسم مذهبی مسجد، باعث بلوغ فکری و اجتماعی من شد.
مبارزات و جانفشانیهای مردم غیور و انقلابی مشهد در روزهای قبل از انقلاب، همواره یادآور رشادت دلاورمردان و زنانی بوده است که در عرصههای مختلف و در راه پشتیبانی از این حرکتهای مردمی، حضوری پررنگ داشتهاند. نزدیک شدن به چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب مردمی ایران، بهانهای شد تا بهسراغ یکی از جوانان دیروز محله طبرسی برویم؛ کسی که در راه رسیدن به اهداف و آرمانهای امام، چنان سر پرشوری داشت که بهسبب تفکرات آزادیخواهانه به او «ابوشریف» و «کاسترو» لقب داده بودند و هنوز انقلابیهای سالهای56 و 57 او را بهنام «ابوشریف» میشناسند. از فضلالله جعفریماسوله میگویم؛ میانهمردی که سالها در کسوت معلمی، درس ایثار و آزادگی به شاگردانش داده است.
مسعود کیوانی متولد سال ۱۳۴۳ در مشهد است و در محله الهیه سکونت دارد. او که از دوران سربازی به عنوان معلم سرباز خدمت معلمی در مناطق محروم را شروع کرده تا به امروز به این خدمت ادامه داده است. او در طول این سالهای طولانی با عناوین مختلف معلم، مدیر مدرسه و دبیرستان، مدیر هنرستان، مدیر مرکز پیشدانشگاهی، مدیر مرکز پژوهشی و مدیریت مجتمع شبانهروزی خدمت کرده و تقریبا تمام این ۳۶ سال را در مناطق محروم و ۳۲ سال آن را نیز در منطقه آموزش و پرورش تبادکان سپری کردهاست. او نقش موثری در راهاندازی چندین پژوهشسرا در منطقه تبادکان داشته و دانشآموزهای مستعد فراوانی را به نظام آموزشی کشور معرفی کردهاست.