علاقه به فردوسی در کودکان و نوجوانان بهتازگی رنگ دیگری در شهر مشهد به خود گرفته است و نقالهایی در این رابطه تربیت شدهاند که با اجرای خود هر بینندهای را در زمینه هویت و بزرگان کشورش به تفکر وا میدارد. گرچه هنوز برای جایی که فردوسی را در دل خود دارد، این فعالیتها ناچیز و کم است و باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
حسنا معیری، کودک 10سالهای است که در محله احمدآباد سکونت دارد. او با اینکه سن کمی دارد اما شاهنامهخوانی میکند و برای اینکار بارها تقدیر شده است. نزد او رفتیم تا از علاقهاش به اینکار برایمان بگوید.
این مطلب 21 اردیبهشت 98 در شهرآرامحله منطقه یک چاپ شده است.
در سال1387 در محله احمدآباد به دنیا آمدم. زمانی که در مقطع پیشدبستانی درس میخواندم، دکلمهخوانی را تجربه کردم و از اینکار لذت بردم. اینکار مقطعی بود و دیگر ادامه نداشت تا اینکه در کلاس دوم از اداره آموزش و پرورش مربیای به نام خانم روحانی برای آموزش شاهنامه به دانشآموزان مدرسه ما آمد و هفتهای یک جلسه در این زمینه به دانشآموزان آموزش داد.
پس از تدریس مقدمه شاهنامه باید آن را اجرا میکردم. من نیز تصمیم گرفتم برای جلوگیری از اشتباه متن را روی کاغذ نوشته و آن را زیر پای خودم نگه دارم تا از روی آن بخوانم، اما هنگام اجرا متوجه شدم که میتوانم مقدمه را بهخوبی بخوانم بیآنکه از روی کاغذ نگاه کنم.
این اتفاق باعث شد که به خواندن شاهنامه و حفظکردن آن علاقهمند شوم. بهمرور اجرای من خوب شد و مربی و مدیران مدرسه که از اجرا و لحن صدای من خوششان آمده بود، در مراسمهای مختلف از من برای شاهنامهخوانی دعوت میکردند.
گرچه من آموزش دیده بودم اما آموزشها تخصصی نبود ، بلکه در حد ابتدایی و بیشتر خواندن و حفظکردن بود. در واقع با زبان بدن در شاهنامهخوانی آشنایی نداشتم و به همین دلیل به توصیه مربیانم به بنیاد فرهنگی ثابت فردوسی برای آموزش رفتم و در آنجا با دکتر فرهود آشنا شدم و به توصیه ایشان زیرنظر چند مربی در پژوهشسرا آموزش دیدم. آن زمان فقط من در کلاس آموزش میدیدم و با آنکه کودک دیگری در کلاس حضور نداشت اما مربیان به خوبی به من آموزش میدادند.
زمانی که در کلاس سوم تحصیل میکردم، دکتر فرهود به مناسبت سالروز بزرگداشت فردوسی از من دعوت کرد تا در برنامهای که در پژوهشسرا به این مناسبت برگزار میشد، شرکت کنم و اجرا داشته باشم. برای اجرا تصمیم بر آن شد که داستان هوشنگ ارائه شود و از آنجایی که آن داستان را حفظ نکرده بودم قرار به تمرین آن ازسوی مربی موردنظر، سیاوش باقریان، شد.
وی با من تمرین زیادی کرد اما به دلیل نبودن زمان کافی برای یادگیری اجرای داستان هوشنگ برای مراسم کنار گذاشته شد و استاد به جای آن در یک جلسه زبان بدن مقدمه شاهنامه را با من کار کرد و در نهایت آن را در کنار اجراهای دیگر شرکتکنندگان در برنامه موردنظر اجرا کردم.
آموزش جمعی باعث میشد تا با دیدن اجراهای دیگران قوت و ضعف خود را بفهمم و اجرای بهتری داشته باشم
استاد باقریان آموزش را از پایه شروع کرده بود و به دلیل نحوه آموزش وی، مادرم از او درخواست کرد تا در این زمینه به من آموزش خصوصی دهد. یک سال است که نزد ایشان آموزش میبینم. ابتدا کلاسها خصوصی برگزار میشد اما بعد از گذشت مدتی به پیشنهاد وی به خانه کودک و شاهنامه رفتم تا در کنار دیگران زیرنظر او آموزش ببینم. آموزش جمعی باعث میشد تا با دیدن اجراهای دیگران قوت و ضعف خود را بفهمم و اجرای بهتری داشته باشم.
تاکنون در برنامههای مختلفی داستانهای شاهنامه را اجرا کردهام و مورد تقدیر قرار گرفتهام. در جشنواره شاهنامهخوانی بانوان، خانه داروغه، بنیاد فرهنگی ثابت فردوسی، خانه کودک و شاهنامه، مدارس و مراسمهای مختلف شهری شاهنامهخوانی کردهام. دو سال پیش در هتلی در طرقبه نیز برای جمعیت زیادی اجرا کردم که اولین تجربه من در اجرا برای جمعیت بود.
سال گذشته در برنامه شبهای روشن که به مناسبت شب یلدا و به همت شهرداری منطقهیک برگزار شده بود، شرکت و در آنجا هم اجرا کردم. در جشنواره ملی حفظ و نقل شاهنامه نیز که بهتازگی برگزار شد، از میان شرکتکنندگان، جزو 25نفر برگزیده بودم.
در سفری که با پدربزرگم به یزد داشتیم وقتی دیگران متوجه میشدند که شاهنامهخوانی میکنم علاقه نشان میدادند و از من میخواستند برایشان اجرا کنم. به همین دلیل یکبار در زورخانهای در آنجا اجرا کردم. همچنین با اجرای خود در برنامه سرود خیابانی آن شهر شرکت کردم. در یکی از هتلهای آنجا هم با شناختی که از من داشتند، دعوت کردند تا در برنامهشان اجرا داشته باشم و من نیز برای حاضران شاهنامهخوانی کردم.
هر فردی که اجرایم را میبیند به خاطر سن کمی که دارم تعجب میکند و به همان میزان علاقه هم نشان میدهد زیرا برایش جذاب است. خانواده، پدربزرگ و اقوام همیشه من را به ادامه این کار تشویق میکنند و هنگامی که دورهم جمع میشویم از من میخواهند برایشان اجرا کنم.
علاوهبر شاهنامهخوانی به نقاشی نیز علاقهمند هستم و از آنجایی که در مدرسه آموزش حرفهای دیدهام اکنون طراحی با ذغال و مدادشمعی را به خوبی یاد دارم. در مسابقات نقاشی ناحیه3 نیز نفر سوم در رشته طراحی با ذغال شدم. اکنون در حال آموزش چهره هستم. اینکار را دوست دارم و هرگاه بخواهم به کسی هدیهای بدهم نقاشی کشیده و به او هدیه میدهم.
زمانی که در بنیاد فرهنگی ثابت فردوسی آموزش میدیدم در کلاس نویسندگی نیز شرکت کردم. به اعتقاد من نویسندگی و شاهنامهخوانی با یکدیگر پیوند خوردهاند و به همین دلیل علاقه زیادی به نوشتن دارم. ضمن اینکه با نویسندگی میتوان داستان زندگی خود و هر چیزی را که دوست داری، نوشت.
تاکنون چند کتاب هم نوشتهام که از میان آنها داستان « زن خدمتکار» را دوست دارم و مربیام هم از متن آن ایرادی نگرفته است. کتابهای شاهنامه زیادی دارم و اولین کتاب را از پدربزرگم هدیه گرفتم و به این دلیل برایم عزیز است و حس خوبی به آن دارم.
در شاهنامهخوانی نباید خجالتی بود. ابتدا برایم سخت بود اما با چند بار اجرا این خصوصیت را کنار گذاشتم و در حال حاضر بهخوبی میتوانم برای جمعیت زیادی بدون ترس و استرس اجرا کنم. ضمن اینکه آرامبودن و استرس نداشتن لازمه این کار است و وجود استرس بر نحوه اجرا هم تأثیر منفی میگذارد. میمیک صورت، زبان بدن و ارتباط چشمی 3جزء اصلی در شاهنامهخوانی است.
در این کار باید زبان بدن را دانست تا بهخوبی اجرا کرد. حرکات دست اهمیت دارد و باید بهگونهای از آن استفاده کرد که اگر کسی حس شنوایی نداشت با دیدن آن متوجه شود. از میان داستانهای شاهنامه تاکنون مقدمه شاهنامه، داستانهای رستم و اشکبوس، ضحاک، هوشنگ، گردآفرید، سیاوش و سهخوان از هفتخوان رستم را حفظ کردهام و درحال حفظ فراهم آمدن شاهنامه هستم.
تمام داستانهای شاهنامه را خواندهام و در میان داستانها از داستان گردآفرید لذت خاصی میبرم. برای اینکار لباس خاصی دارم که مادربزرگم آن را برایم دوخته است و گلدوزیهای آن که برگرفته از داستانهای شاهنامه است ازسوی یک هنرمند انجام شده است.
تاکنون نگذاشتهام شاهنامهخوانی مانع درسخواندنم شود و همیشه سعی کردهام شاگرد زرنگی در مدرسه باشم. تمام کارهایم را بهخوبی انجام میدهم و با تشویق خانوادهام چیزهایی را که دوست دارم آموزش میبینم. اکنون با اصول نویسندگی آشنا هستم ولی آموزشهایی که دیدهام در حد پایه است و برای پیشرفت در این زمینه باید دورههای بیشتری را بگذرانم.
دوست دارم چیزهای خوب را تجربه کنم و مواردی را که به آن علاقه دارم، دنبال کنم
نویسندگی را بسیار دوست دارم و میخواهم این کار را ادامه دهم. دوست دارم چیزهای خوب را تجربه کنم و مواردی را که به آن علاقه دارم، دنبال کنم. به ادبیات و تاریخ علاقه زیادی دارم و دوست دارم در آینده مربی ادبیات شوم.
درباره فردوسی اطلاعات زیادی دارم و با خواندن شاهنامه از او که به هویت ما ایرانیان مرتبط است شناخت بیشتری به دست آوردهام. دوستان و همسن و سالانم اطلاعات زیادی از تاریخ و گذشته ایرانیان ندارند. این موضوع من را ناراحت میکند و به همین دلیل سعی کردهام اطلاعاتی را که دارم در اختیار دوستانم قرار دهم و آنها را هم به شناخت فردوسی و بزرگان کشور تشویق کنم.
گرچه شهر توس در کنار ماست و باید فعالیتهای زیادی درباره فردوسی در مشهد انجام شود اما اینگونه نیست و شهرهای دیگر حتی کشورهای همسایه بیشتر به آن پرداختهاند. البته مدتی است که در مشهد نسبت به قبل توجه بهتری میشود اما آنطور که باید نیست و هنوز جای کار دارد. فردوسی کار بزرگی کرده است و باید برایم مردم شناخته شده باشد. در واقع فردوسی را باید همه بشناسند و تولید فیلم و نمایش در این زمینه میتواند نقش مهمی داشته باشد.