تولید مبل یکی از شاخههای نجاری محسوب میشود. هر چند این هنر مانند نجاری قدمت زیادی ندارد، اما از همان ابتدای ورود این صنعت به کشور نجاران هنرمند ایرانی هنر و خلاقیت ناب خود را در ساخت مبلمان به کار گرفتند. سید حسن و سید علی حسینی 2برادر نجار هستند که به همراه پدرشان به این حرفه مشغول هستند که با آن ها گفتوگو کردیم.
به یکی از مدارس استثنایی رفته بودیم. میگفتند حواستان باشد عکس دانشآموزان نیفتد، خانوادههایشان ناراحت میشوند چون بستگان و برخیها حتی پدرشان هم نمیدانند او به این مدرسه میآید. موضوع به این مهمی که از همان ابتدا باید به آن پرداخت بهدلیل ترس از حرف مردم پنهان میماند و مشکلات متعددی برای خانواده و جامعه به وجود میآورد.
دوستان و همراهان جهادیاش «دکتر محسن» خطابش میکنند. کارنامه پرباری دارد. از همیاری و خدمترسانی در مناطق محروم شهر گرفته تا کمک به زلزلهزدگان سرپل ذهاب و سیلزدگان آققلا، گمیشان، لرستان و اهواز و حتی دورتر و خطیرتر همچون امدادرسانی در جوار مدافعان حرم حضرت زینب(س) در سوریه. حالا هم دوش به دوش کادر درمان تمام توان خودش و بسیج پزشکی راکه نزدیک به یک سال است مسئولیتش را برعهده گرفته، به کار گرفته است تا با این ویروس منحوس که بلای جان همه شده است، مبارزه کند.
هر چند شغل قدیمی لحاف دوزی در منطقه8 خیلی کم به چشم میآید، اما هنوز هم تعداد انگشتشماری از افراد مشغول به این کار هستند. «اسماعیل نادرخو» لحافدوز محله امام رضا، پیرمرد 75سالهای است که همیشه میتوانید او را مشغول کار جلوی مغازهاش در امام خمینی82 ببینید. پیرمرد مهربان، خوش مشرب و باحوصلهای که حرفهای شنیدنی بسیاری از محله و کارش دارد و از مصاحبت با او لذت میبرید.
محمدتقی نجاتیان تعریف میکند: «آن زمان تعداد مداحان در مشهد مثل این روزها نبود، شاید 3 الی 4نفر بیشتر نبودند، مثل حاج مرشد کرمانشاهی که بهترین مداح مشهد بود، بعد از او سیدجواد ذبیحی و یکی دو نفر دیگر که در هیئت مذهبی میخواندند. هر هیئتی یک نوحهخوان داشت که برای سینهزنها نوحه میخواندند. در آن زمان بیشتر نوحهها را از کتاب جودی و یکی دو تا کتاب دیگر انتخاب میکردند. علاوه بر آن حاج غلامرضا آذر هم نوحهسرایی میکرد و نوحهها را به نوحهخوانها میدادند.»
حبیبپور که 61بهار از زندگیاش میگذرد دراین باره توضیح میدهد: دوست داشتم همراه با دوستانم به عشق امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت در هیئتها سینه بزنیم و عزاداری کنیم، اما آنطور که باید فضا مهیا نبود. برای همین به همت بچههای تپلمحله هیئتی تشکیل دادیم و کودکان بسیاری را دور خودمان جمع کردیم. مادرم در این مسیر خیلی به من کمک کرد. مراسم عزاداری را در خانه برگزار میکردیم.
از چهارراه خسروی که به سمت گنبدسبز میآییم سومین کوچه آخوند خراسانی5، کوچه حوض مونس یا همان شهید محمدرواقی است که انتهای آن به دیالمه3 ختم میشود. این کوچه از ضلع جنوب غربی خیابان آخوند خراسانی منشعب شده و عرض آن 2متر است. در این کوچه حوض انباری وجود داشت که واقف آن شخصی به نام مونس بوده به همین دلیل به این نام معروف شده است. در قدیم قبل از احداث خیابان خاکی این کوچه امتداد داشته و تا بازار بزرگ نزدیک حرم ادامه داشته است.