کوچه های مشهد - صفحه 211

 داستان لوله‌کشی آب به آبکوه و سعدآبادی که روزگاری مظهر قنات بودند
زمانی که لوله‌کشی اساسی در مشهد توسط شرکت مولوی انجام شد برای یکی از منبع‌های آب چاهی در حاشیه خیابان فلسطین28 (سازمان آب کنونی) حفر کردند. این چاه به نام فِلمن که فردی آلمانی بود و این چاه را زد معروف بود. این چاه به قلعه آبکوه نزدیک بود و وقتی راه افتاد آب قنات‌های محدوده آبکوه-سعدآباد خشک شد. بنابراین ما ساکنان به رهبری مرحوم محمود اسلامی، یکی از اهالی محل اعتراض کردیم و در نتیجه آن‌ها سعدآباد و آبکوه را لوله‌کشی کردند و آب را به آنجا آوردند.
کاسبِ روزهای زعفرانی
برای اطلاع از نحوه فعالیت پایگاه‌های توزیع گل زعفران به یکی از پایگاه‌های قدیمی و شناخته شده توزیع گل زعفران در سیدی می‌رویم که روزانه 400 تا 1000کیلو گل زعفران بین حدود 400 خانواده در سیدی توزیع می‌شود. اداره این پایگاه به وسیله سعیده شیرزاد انجام می‌شود وعباسپور، همسر او و دخترش نیز در این راه مشارکت می‌کنند. هیچ تابلو یا تبلیغی به در و دیوار منزل شیرزاد نیست، اما عطر زعفران محیط منزل را پر کرده است.
گذرگاه تاریخی در کوچه داروغه
شهیدشوشتری9 یا همان کوچه داروغه، کوچه‌ای است که از دوره قاجار برای ما مشهدی‌ها به یادگار مانده است. آن زمان‌ها که نام و نشان خانه‌ها و کوچه‌ها آن‌قدرها اهمیت نداشت و هر کوی و برزنی به نام بزرگ آن خوانده و معروف می‌شد، این کوچه هم به‌واسطه سکونت داروغه و خانواده‌اش در منزلی زیبا به نام کوچه داروغه معروف بود.
ته‌پل محله و هزار کوچه معروفش
67ساله است، اما حافظه بسیار خوبی دارد. روزگار قدیم ته‌پل‌محله را همانند یک نوار ویدئو در ذهنش ثبت کرده است، به‌طوری‌که وقتی برایمان روایت می‌کند که در سه‌سالگی همراه مادرش به مراسم روضه‌خوانی شیخ محمدتقی بجنوردی می‌رفته است، همه جزئیات آن را می‌توانیم تصور‌ کنیم. علی‌اصغر حاجی‌زاده‌کفاش در این گزارش از چهره قدیم ته‌پل‌محله، یکی از محله‌های قدیمی شهر مشهد می‌گوید.
کودک 11 ساله‌ای که از چناران به مشهد فرار کرد، یکی از آبادگران محله زرکش است
پدرو مادرم می‌خواستند من را باقیمت سالانه ۷۰۰ تومن به آن مرد کرایه بدهند. تعداد بچه‌ها زیاد بود و خرج و مخارج بالا. پدرم از پس هزینه‌هایمان بر نمی‌آمد، اما من دلم راضی نمی‌شد. هرچه می‌گفتم آن‌جا نمی‌روم حریف خانواده نمی‌شدم. شبی که قرار بود من را به خانه آن روستایی بفرستند به مشهد فرار کردم.
ماجرای تشکیل شهرک اتوبوس‌رانی در غرب مشهد
یک روز همه افراد شاغل در سازمان اتوبوس‌رانی را جمع کردم تا زمین‌ها را قرعه‌کشی کنیم. چون زمین به تعداد همه نبود، به هرکس یک برگه قرعه‌کشی دادیم. در این میان عده‌ای تازه‌داماد و عده‌ای بی‌خانه بودند و بیشتر به این زمین احتیاج داشتند. پیش از قرعه‌کشی به راننده‌ها گفتم بالاغیرتا هرکس نیاز ندارد، قرعه‌اش را بگذارد و برود. تعداد زیادی از افرادی که حضور داشتند، قرعه را گذاشتند و رفتند.
کوچه حمام؛ مرکز خرید محلی
کوچه حمام از آن کوچه‌های قدیمی منطقه ساختمان است. کوچه‌ای که نامش را از حمامی قدیمی همین کوچه وام گرفته است. حمامی که مرحوم کوهجانی یکی از ساکنان این کوچه آن را در سال 1340 ساخته بود و قدیمی‌ترین حمام این منطقه بوده است. دو بخش مجزای زنانه و مردانه داشته و مردم از نقاط مختلف حاشیه شهر به این حمام می‌آمدند.