از زمانی که به این محله آمدیم به رصد کردن مشکلهای بانوان که همیشه دغدغهام بود پرداختم. در این محله چند مشکل وجود دارد، اول خشونتهای خانگی بعد هم فقر فرهنگی، اعتیاد و مشکلهای معیشتی. به این نتیجه رسیدم که اگر روی فرهنگ و توانمندسازی دختران و مادران کار کنم مشکلها کمتر خواهد شد زیرا معتقدم در صورتی که بانوان و دختران باسواد در جامعه بیشتر باشند میتوانند بایدها و نبایدها را در تربیتشان لحاظ کنند.
معصومه ترابی مقدم هستم متولد سال53 که از بدو تولد ناشنوا بودهام. من چهارمین فرزند خانوادهای هستم که غیر از برادرم که اولین فرزند بود هر سه دختر ناشنوا به دنیا آمدیم. پدرم پس از تولد اولین خواهر وقتی متوجه شد که فرزندانی ناشنوا به دنیا خواهد آورد تقدیر خود را پذیرفت و با علم بر اینکه باید بتواند آموزشهای لازم را به کودکان ناشنوایش بدهد دو فرزند بعدی نیز به دنیا آمدند.
خانوادههای 3تن از دانشآموزان کلاس اول توانایی خرید گوشی تلفن همراه هوشمند را نداشتند و با ادامه این روند دانشآموزان از درس و مشق خود عقب میافتادند. آگاهی از این موضوع برایم به دغدغه فکری تبدیل شده بود، در نهایت از طریق فضای مجازی و گروه تلگرامی خانوادگی و دوستان اعلام کردم که برای تهیه سه گوشی اندروید برای دانشآموزان کلاسم نیازمند به کمک مالی هستیم. به دنبال این درخواست در مدت زمان اندکی مبلغ 10میلیون تومان فراهم شد.
حسینیه بهادرخان در محله عیدگاه یکی از حسینیههای قدیمی شهر است که قدمت آن به بیش از 70سال میرسد. حسینیهها از گذشته تاکنون مکانی برای تجمع هیئتهای مذهبی و برگزاری مراسمهای عزاداری و جشنهای اعیاد بوده است، اما حضور افراد مختلف در همین فضاها این فرصت را ایجاد کرده است تا بتوانند علاوه بر برگزاری مراسمهای مذهبی، اقدامات خیرخواهانه و خداپسندانهای نیز انجام دهند.
شعر خواندن پدرم انگیزهای برای گرایش من به شعر شد. راهنمایی بودم که شعر مرحوم حبیبا... چایچیان را خواندم، شعر و ریتم زیبای آن تأثیر زیادی بر روح و روان من داشت. شعر گفتن را سال سوم دبیرستان شروع کردم. حدود سال68 اولین شعرم با نام شقایقها در مجله سروش چاپ شد. دبیر آن دوره مجله سروش مرحوم قیصر امینپور بود. افتخارم میکنم که شعرم در این مجله به چاپ رسید.
جابر وظیفهشناس، فرمانده پایگاه شهدای مدافع حرم با 30سال سن و داشتن مدرک کارشناسی علوم اجتماعی شش سال است که در مدارس مختلف درس میدهد. علاوهبراین در مرکز علوم قرآنی آستان قدس هم فعالیت دارد. چند سالی نیز هست که عضو شورای اجتماعی محله سرافرازان شده است. او که خود را در همه حال بسیجی میداند فعالیتهای بسیاری را در مدتی که کرونا شیوع پیدا کرده در محله انجام داده است.
ما مردمی هستیم که آنقدر در طول تاریخ درد داشتهایم که به شعر پناه آوردیم. اگر شعر اینقدر در مردم ما قوی است به دلیل این است که زائیده دردهایمان است. اگر شعر این رسالت مرهمگونه و آرامشبخش را نداشته باشد به چه دردی میخورد؟ ما در کشوری هستیم که از بالاترین مقامش که رهبرش باشد شاعر است تا کارگر خیابان و تاکسیدارش زمزمههای شاعرانه دارند. پس همه شعر را میفهمند و شعر میتواند جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کند.