هنرمند

میلاد صفار؛ دست‌فروش دیروز، ‌کارگردان امروز
لباس‌هایی تنمان کردند که به‌شدت کثیف بود و بوی بسیار نامطبوعی داشت، بعد از اینکه آن لباس‌ها را پوشیدم دو روز تن و بدنم به خارش افتاد،ما حتی یک سرویس رفت و برگشت هم نداشتیم و باید با اتوبوس و مینی‌بوس و مترو از محله‌ای در بالای شهر تا خانه‌های خودمان برمی‌گشتیم.راستش آن روز خیلی ناراحت شدم، دلیل این همه بی‌احترامی را درک نکردم، همان‌جا به خودم قول دادم آن‌قدر تلاش کنم تا روزی به جایگاه خیلی خوبی در سینمای ایران برسم.
«عاطفه» رنگ‌آمیز طوسی به نوجوانان کانون پرورش فکری
زندگی این بانوی چهل‌ویک‌ساله ساکن محله لادن سال‌هاست با شعر و ادب گره خورده است. از نوجوانی دلش می‌خواسته شیوه خودش را در شاعری داشته باشد و در همان سن برای همراه‌شدن با شعر فارسی بهای زیادی پرداخته است، به همین دلیل دغدغه‌اش نوجوانان‌ هستند. او احساس و عاطفه را عنصر غفلت‌شده شعر نوجوان می‌داند. هر جا که ببیند نوجوانی علاقه‌مند ادبیات است بی‌درنگ او را در مسیر درست هدایت می‌کند.
ترکیب هنر و مامایی در کالیگرافی الهه علویان
قلبی را به تصویر کشیده که دیوار آن با حروف سرخ و سبز در هم تنیده شکل گرفته‌اند؛ حروفی که کلمات «هنر در مامایی» و «فرزندآوری» را می‌سازند، با زیبایی و ظرافت. در وسط قلب هم مادری نوزادش را در آغوش گرفته و روی ضربان قلب ترسیم شده است. الهه علویان با این اثر، در رقابتی کشوری که امسال به مناسبت روز جهانی ماما از سوی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی،‌ شهرستان بجنورد برگزار شده بود برگزیده شد. او، 22سال سابقه کار دارد و در این مدت زایمان‌های زیادی گرفته است. دوره نوجوانی به هنر علاقه داشته و هیچ‌گاه فکر نمی‌کرده روزی ماما شود ولی حالا او هنر و مامایی را با هم تلفیق کرده است.
از بازارچه‌های محلی تا صادرات به آن سوی خلیج فارس
صدیقه پاشنه‌طلا از بیست‌ویک‌سالگی دست‌به‌کار شده‌است. او که قبل از ازدواج هم اهل خلق آثار هنری بوده است، بعد از ازدواج، به دلیل مخالفت همسرش با کار بیرون از خانه، دست به کاری خانگی می‌زند. «قبل از ازدواج اهل کارهای هنری بودم و به مناسبت تولد دوستانم، برای آن‌ها چیزهایی با خاک رس درست می‌کردم. هم‌زمان کار بیرون هم داشتم و در آتش‌نشانی کار دفتری انجام می‌دادم. ازدواج که کردم، همسرم گفت با کار بیرون مخالف است و دوست ندارد بیرون از خانه کار کنم. من هم قبول کردم. در خانه کارهای هنری انجام می‌دادم.»
 هنرنمایی مهاجران در «وطن مهر»
آثار هنرمند ان مهاجر افغانستانی که پی کار و هنر را گرفته‌اند، حالا از نمایشگاه «وطن مهر» سر برآورده است. نمایشگاهی که سی‌ام خرداد ماه هر سال، مناسبت روز پناهنده بهانه شکل‌گیری‌اش می‌شود تا هنرمند ان مهاجر افغانستانی را دور هم جمع کند. امسال نیز طبقه ششم بازار بزرگ ملل در محله شهید آوینی مکان برپایی این دورهمی هنرمند انه است که از پنجم تا دهم تیرماه برپا است. موسیقی محلی و سنتی افغانستان حال و هوای خاصی به نمایشگاه دستاوردهای هنری مهاجران و پناهجویان افغانستانی بخشیده است.
هنر چهل‌ساله مهاجران در موزه و خانه هنر گلشهر
لحظاتی با دیدن نقش و نگارها و تابلوهای نصب‌شده بر دیوار مبهوت می‌شوید و می‌ایستید و با تأمل به آن‌ها می‌نگرید. اینجا در تاریخ و فرهنگ 2 کشور غرق می‌شوید. اینجا خانه فرهنگ و هنر افغانستان و ایران است، مکانی برای اهل هنر و علاقه‌مندان به هنرهای تجسمی از هر 2 کشور. جایی که فرهنگ و هنر 2 ملت با هم پیوند خورده و زبان گویای آن‌ها شده است. اینجا اشعار مولانا و حافظ را با قلمی زیبا نصب‌شده و نوشته‌شده بر در و دیوارش می‌بینید.
منصور همایونی «آقا معلم» تئاتر خراسان بود
پولی که مرحوم پدر برای تحصیلم در اروپا کنار گذاشته بود را بی‌پروا و بی‌توجه به آینده، صرف بازسازی «تئاتر نادر» کردم و به همراه یکی از دوستانم دو سال عاشقانه تلاش کردیم، اما سال 1338 دیو ورشکستگی به سراغمان آمد و همه چیز نیست و نابود شد. برنده اصلی تصمیم من، مرحوم مش‌حیدر سمسار بود که همه چیز را درو کرد و در انبان خویش ریخت. اشک حسرتی بود که در آن روز تلخ و سرد زمستانی بر گونه‌ام در میدان ده دی ماسید! در به دری یک هنرپیشه حرفه‌ای گریبانم را گرفته بود و بدین‌سان چند روز بعد از آن اتفاق به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران رفتم.