کد خبر: ۳۱۷۴
۱۵ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

منصور همایونی «آقا معلم» تئاتر خراسان بود

پولی که مرحوم پدر برای تحصیلم در اروپا کنار گذاشته بود را بی‌پروا و بی‌توجه به آینده، صرف بازسازی «تئاتر نادر» کردم و به همراه یکی از دوستانم دو سال عاشقانه تلاش کردیم، اما سال 1338 دیو ورشکستگی به سراغمان آمد و همه چیز نیست و نابود شد. برنده اصلی تصمیم من، مرحوم مش‌حیدر سمسار بود که همه چیز را درو کرد و در انبان خویش ریخت. اشک حسرتی بود که در آن روز تلخ و سرد زمستانی بر گونه‌ام در میدان ده دی ماسید! در به دری یک هنرپیشه حرفه‌ای گریبانم را گرفته بود و بدین‌سان چند روز بعد از آن اتفاق به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران رفتم.

نوزده روز از مهر 76 گذشته بود که ورق‌های تاریخ تئاتر مشهد تا خورد و هنرمندان «آقامعلم» تئاتر شهرشان را با کوله‌باری از غم راهی آرامستان خواجه ربیع کردند. زنده‌یاد منصور همایونی در تاریخ تئاتر مشهد، نام ماندگاری است. کارنامه هنری او مملو از اتفاقات مهم روی صحنه و پشت صحنه است. همایونی علاوه بر این‌که از اولین معلمان تئاتر مشهد بوده، شاگردان بسیاری را نیز تربیت کرده است. این هنرمند برای تربیت بازیگران زن در تئاتر مشهد، تلاش زیادی کرده است. 

 

سهم کلیدی همایونی در تئاتر خراسان

منصور همایونی در پایه‌گذاری هنر نمایش و اشاعه آن در خراسان بزرگ سهم بسزایی داشته است، به‌طوری‌که در تاریخچه هنر نمایش خراسان از سال 1330 تا زمان درگذشت این هنرمند، همواره نام همایونی به‌عنوان یک هنرمند ارزشمند در عرصه‌های مختلف نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و از همه مهمتر به‌عنوان یک معلم در زمینه آموزش تئاتر می‌درخشد. آثار بسیار زیادی از او به ثبت رسیده که به‌دلیل تأثیرگذاری بر روند تئاتر شهر و حتی کشور و جریان‌سازی‌های تئاتری‌اش ماندگار خواهند بود.

 

 

اولین زن‌پوش تئاتر خراسان

هر چند همایونی با کارگردانی نمایش‌های «آرشین مالالان» و «مشهدی عباد» بر سر زبان‌ها افتاد، با آثار روی صحنه‌اش القابی همچون کارگردان «اولین تئاتر موزیکال مشهد» را به خود اختصاص داده است. او همچنین اولین زن‌پوش تئاتر مشهد است که به‌دلیل کمبود بازیگر در نمایش «داماد عزیزم» در نقش یک زن هنرنمایی کرده است.

اهمیت منصور همایونی روی صحنه تئاتر در تاریخ بیش از یکصدساله این هنر، بر کسی پوشیده نیست اما آنچه در حوزه نویسندگی، او را یک سر و گردن از هم‌قطارانش بالاتر قرار می‌دهد، قدرت نویسندگی او در عرصه اقتباس متون نمایشی است. شاید بابت نمایش‌نامه اقتباسی «پنجمین قربانی» که بر اساس وقایع آذربایجان نوشته شده بتوان همایونی را اولین نویسنده در عرصه تئاتر اقتباسی در مشهد دانست.

نمایش «نادر پسر شمشیر» یکی از تاریخی‌ترین آثار آن زمان تئاتر مشهد بود که به نویسندگی و کارگردانی منصور همایونی روی صحنه رفت

در مرور آثار این هنرمند فقید به نمایش «نادر پسر شمشیر» برمی‌خوریم که یکی از تاریخی‌ترین آثار آن زمان تئاتر مشهد بود که به نویسندگی و کارگردانی منصور همایونی از 26 مرداد 1350 به مدت 5 روز روی صحنه رفت. نکته جالب در این نمایش لقبی بود که در پوستر به نادر داده شده بود؛ «شخصیت خودساخته ایران و فرزند برومند خراسان»! بلیت این تئاتر به قیمت 50، 100 و 200 ریال به‌فروش رسیده بود.

 

شروع کار حرفه‌ای با «تئاتر نادر»

نگاهی به مجموعه گفت‌وگوهایی که از منصور همایونی در مطبوعات آن زمان به چاپ رسیده، بهتر می‌تواند شخصیت این هنرمند را معرفی کند. او در مصاحبه‌ای درباره آغاز فعالیت‌های هنری‌اش گفته است: سال 1330 در زمان تحصیلم در دبیرستان دکتر شریعتی فعلی با تئاتر آشنا شدم و به‌خاطر فعالیت‌های زیاد هنری به‌عنوان مسئول انجمن نمایش انتخاب شدم. نمایش‌نامه‌های زیادی را که بیشترشان را خودم نوشته بودم، آنجا کارگردانی و بازی کردم. 

فعالیت آماتور در محله و مدرسه 11 سال طول کشید تا این‌که پس از پایان دبیرستان گروهی با نام «تئاتر مانی» را تشکیل دادیم و به‌عنوان سرپرست گروه از سال 1330 تا 1336 فعالیت کردم. نمایش «تئاتر نادر» بعد از تئاتر «کارمند شریف» اولین کار حرفه‌ای‌ام بود که در سال 1336 روی صحنه رفت؛ زمانی‌که یک تحول جدی، تئاتر مشهد را فراگرفته بود.

 

تلخ‌ترین لحظه زندگی

همایونی در بخشی از این گفت‌وگوها درباره هزینه‌های زندگیش و امرار معاش با درآمد پایین گفته است: شرایط به سختی می‌گذشت و پدرم بشدت ناراحت بود و تصمیم گرفت مرا با دیگر برادرانم برای تحصیل به خارج از کشور بفرستد. در این حال عده‌ای از دوستان پدرم به ایشان پیشنهاد کردند فرصت دیگری به من بدهد و به پدرم گفتند با توجه به علاقه‌ای که منصور به این حرفه دارد، چه بهتر پولی که می‌خواهید صرف سفرش کنید، به خودش بدهید تا در این راه استفاده کند. 

این‌گونه شد که با موافقت پدرم، سالن تئاتری را اجاره کردم و مدیرش شدم. اما پس از مدتی به‌علت برنگشتن سرمایه و نداشتن پشتوانه مالی لازم آن را واگذار کردم. شاید تلخ‌ترین لحظه زندگی‌ام همان روز بود، زیرا پولی که مرحوم پدر برای تحصیلم در اروپا کنار گذاشته بود را بی‌پروا و بی‌توجه به آینده، صرف بازسازی «تئاتر نادر» کردم. به همراه یکی از دوستانم دو سال عاشقانه تلاش کردیم، اما سال 1338 دیو ورشکستگی به سراغمان آمد و همه چیز نیست و نابود شد و برنده اصلی مرحوم مش‌حیدر سمسار بود که همه چیز را درو کرد و در انبان خویش ریخت. اشک حسرتی بود که در آن روز تلخ و سرد زمستانی بر گونه‌ام در میدان ده دی ماسید! در به دری یک هنرپیشه حرفه‌ای گریبانم را گرفته بود و بدین‌سان چند روز بعد از آن اتفاق به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران رفتم و تجربه‌های بسیاری در آنجا آموختم. 

به پدرم گفتند با توجه به علاقه‌ای که منصور به این حرفه دارد، چه بهتر پولی که می‌خواهید صرف سفرش کنید، به خودش بدهید تا در این راه استفاده کند

 

 

تجربه فعالیت هنری در تهران

همایونی تجربه حضور در تهران در پی این شکست مالی سخت را نیز این‌گونه تصویر می‌کند: تمرین‌های طولانی هم صبح و هم شب با دستمزدی بخور نمیر! هر شب با سر و صورت پر از گریم به‌خاطر نبودن آب گرم سر بر بالین می‌گذاشتم. نه بیمه‌ای نه حمایتی و نه سازمان مسئولی! با این‌که تئاترهای بزرگی را روی صحنه بردیم اما بیشترشان از جیب بود و به امید فروش بلیت در گیشه. تنها سرمایه‌مان عشق بود و بس!

همایونی با ایفای نقش «ژیگولو» در نمایش‌نامه «حساب زندگی» در تئاتر تهران فعالیت هنری‌اش را ادامه می‌دهد تا این‌که به بیماری شدیدی مبتلا می‌شود و به اصرار مادرش دوباره به مشهد بازمی‌گردد. او همان زمان ازدواج می‌کند. سال 1346، همزمان با تأسیس وزارت فرهنگ و هنر، از او دعوت به همکاری می‌شود و به این ترتیب فعالیت تئاتری خود را به مدت 11 سال در این اداره ادامه می‌دهد و سرانجام سال 1356 به‌دلیل بیماری و نامساعد بودن شرایط تئاتر را کنار می‌گذارد. آخرین نقش او «جعفرخان» در نمایش معروف «جعفرخان از فرنگ برگشته» اثر حسن مقدم بود.

 

کاری کنید مردم با تئاتر آشتی کنند

«در کار تئاتر میان‌بری وجود ندارد»؛ این برش پایانی از صحبت‌های منصور همایونی است که سیدجواد اشکذری در کتاب «سایه همایون» به آن اشاره کرده است. او در تحلیل این گفته خود اضافه کرده است: در هر کاری به‌ویژه در کارهای هنری باید راه اصلی را رفت، یعنی نمی‌توان ره صدساله را یک‌شبه پیمود! مسئولان باید برای این هنر تنها و بی‌حامی تصمیمی بگیرند و به داد تئاتر برسند و سالن مناسب ایجاد کنند تا هنرمندان بتوانند کارهای خوبی اجرا کنند و مردم بدون دعوت‌نامه به تماشا بیایند. باید کاری کرد که مردم با تئاتر آشتی کنند و روح تازه‌ای در کالبد شهرمان دمیده شود!

 

پی نوشت: مطلب این گزارش بر گرفته از کتاب «سایه همایون» نوشته سید جواد اشکذری است که سال 1399 از سوی انتشارات بوی شهربهشت منتشر شد.
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44