امیرعلیشیر نوایی بیستم بهمن سال 819خورشیدی در شهر هرات به دنیا آمد، در عهد اقتدار و حکومت «اُلُغ بیگ»، فرزند شاهرخ تیموری و گوهرشاد خاتون. با این حال، دوران کودکی امیرعلیشیر، با قتل اُلغ بیگ به دست پسرش عبداللطیف و آغاز کشمکش های ویرانگر امرا و شاهزادگان تیموری مصادف شد.
خیابان گلستان ازجمله معابر پررفتوآمد منطقه8 است. این خیابان که حدود هشتدهه از ساختش میگذرد، در نقشه سال1325 نیز به همین نام بوده است. خیابان گلستان این روزها به یکی از مراکز درمانی تبدیل شده و با تأسیس مطب پزشکان در آن، چهرهاش تغییر کرده و ترافیکش بیشتر از قبل شده است. باوجود ساختوسازهای جدید هنوز هم درختان کهنسال و خانههای ویلایی قدیمی در آن حرفی برای گفتن دارند.
قدمت محله چهارباغ مشهد را به سال ها پیش از حکومت شاهرخ تیموری نسبت میدهد جایی که ساخت آن به همت خواجهنظام الملک توسی رخ داده است، البته چهارباغ نابود شده در حمله تیموریان در توس، یگانه چهارباغ پیش از اصفهان خطه خراسان نیست و در همان دوره تیموری ابتدا در هرات و سپس در مشهد چهارباغهایی ایجاد شد که اکنون نمونه هرات آن تقریبا به صورت کامل و نمونه مشهد آن در حد یک محله کوچک باقی مانده است.
از بیشتر مشهدیها که بپرسید، پیشینه تولید صنعت پشم و نخ مشهد را از کارخانه معروف نخریسی میدانند که در چهارراهی به همین نام واقع شده است، اما کمی پیش از تأسیس این کارخانه، موتورهای اولین کارخانه نخریسی و پارچهبافی مشهد جایی در حوالی خیابان ارگ(امامخمینی(ره) امروز) روشن شد، آن هم به کوشش تاجری ارمنی به نام ملکان هاروطونیان که اصالت تبریزی داشته است. البته او تنهاارمنی مهاجر مشهد نیست که نامش در فهرست بلندبالایی از صنعتگران ارض اقدس نوشته شده است.
صحبت از احیای خانه تاریخی غفوری، مرتفعترین خانه عیدگاه است که در کوچه محمدیه (شهیدحاجیحسنیکارگر3) قرار گرفته و از یکطرف به شارستان و از طرف دیگر به حرم مطهر راه دارد. صاحب اول این خانه یک یهودی متمول بوده است که سال 1340 این بنا را به آقای دشتباف و شریکش میفروشد و خانه در سال1385 به شرکت عمران و مسکنسازان ثامن که زیر نظر بازآفرینی شهری کشور است، فروخته میشود.
درخت تناور دانشگاه «علوم اسلامی رضوی» که در دل حرم سقف و ستون خورده، در واقع از ریشههای در خاک مانده دو مدرسه قدیمی آب میخورد که قدمتشان به عهد صفوی در مشهد میرسد. دو مدرسه تخریب شده که این روزها تنها بخشی از معماریشان در دل دانشگاه علوم اسلامی رضوی به یادگار مانده و اندک کاشیهای معرق هفترنگ بقا یافتهشان بر دیوارهای فرسوده، تنها شاهدانِ شکوه گذشته آنها هستند.
ماجرا از این قرار است که مرحوم عبدالحمید مولوی، عالم، پژوهشگر و تاریخشناس مشهدی در اوایل قرن14، این بنا را میسازد و با اینکه واجد ارزش تاریخی شناخته میشود، ثبت ملی نمیشود. وارثان عبدالحمید در سال 1385 به دلیل قیمتگذاری پایین میراث فرهنگی، آن را به «مدرسه علمیه مهدیه آیتالله فاضل» میفروشند. در ادامه تمام بنا تخریب شده، تنها نبود مجوز برای تخریب دیوار و درهای خانه آن را از ویرانی مصون نگهمیدارد و این سردر فیروزهایرنگ را برای ما به یادگار باقی میگذارد.