کد خبر: ۴۹۵۶
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰

خانه سالاری، خانه نسل اول پزشکان مشهد

خانه تاریخی سالاری، تنها خانه بازمانده ثبتی میراث در منطقه ماست که جدای از داستان جالب مالک آن که جز اولین پزشکان شهر مشهد بوده است، خیلی وضعیت مناسبی ندارد.

اوضاع خانه‌های تاریخی، جز آن‌هایی که شهرداری تملک کرده و دستی به سر‌و‌رویشان کشیده است، خیلی مناسب نیست. مالکانشان خدا خدا می‌کنند هرچه زودتر این خانه‌ها خراب شود تا آن‌ها را بفروشند.

بالاخره ملکی ۳۰۰-۲۰۰ متری آن هم در نقطه‌ای نزدیک به حرم یا جایی در بالاشهر، چند صد میلیون یا حتی چند میلیارد تومان قیمتش است. مالکان این خانه‌ها در ابتدا فکر می‌کردند حالا که منزلشان ثبت میراث شده است، حتما امکاناتی به آن‌ها تعلق می‌گیرد و در مرمت خانه کمکشان می‌کنند، اما در عمل، چنین اتفاقی نیفتاد.

به قول خودشان در زندانی گیر افتادند که هیچ راه فراری نداشتند و حتی اجازه اینکه یک آجر جا‌به‌جا کنند یا دست‌کم اقدامی انجام دهند که خانه روی سرشان خراب نشود هم به ایشان نمی‌دهند.

هرکاری که می‌کردند، تهدید می‌شدند که یا زندانی می‌شوند، یا جریمه و...؛ که اتفاقا قانونی هم هست و به میراث چنین اجازه‌ای داده است. به همین دلیل است که مالکان خانه‌های تاریخی مشهد، زور می‌زنند که هر‌طور شده و با هر ترفندی که هست، ملک را از ثبت میراث خارج کنند.

پایان تلخ یا تلخی بی‌پایان

اگر بخواهیم به سبک و سیاق سند ثبتی میراث فرهنگی آدرس بدهیم و این خانه تاریخی را معرفی کنیم، باید بگوییم که خانه سالاری مربوط به دوره پهلوی اول است و در مشهد، چهارراه شهدا، پشت آرامگاه نادر، نبش کوچه خوراکیان واقع شده و  در تاریخ ۱۲‌تیر ۱۳۸۴‌با شماره ثبت ۱۲۰۶۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

بله! درست پشت باغ نادری و در یکی از شلوغ‌ترین کوچه‌های منتهی به حرم مطهر، این خانه تاریخی قرارگرفته که بعد از مهدیه تخریب شده حاجی عابدزاده، احتمالا تنها بنای تاریخی و هویتی این محدوده است.

از بقیه خانه‌ها و ابنیه، مثل عطارزاده و مانندآن، جز یک سند ثبتی و چند عکس در آرشیو میراث باقی چیزی نمانده است. اما اگر فکر می‌کنید که شلوغی کوچه خوراکیان، خیلی به سود خانه تاریخی سالاری بوده و باعث شده است که همیشه در چشم باشد، اشتباه می‌کنید.

چون اولا در طول این سال‌های پس از ثبت، هیچ وقت مالک یا میراث فرهنگی برای مرمت آن قدم از قدم برنداشته‌اند و امروز غیر از سردر زیبای این خانه که فعلا سالم مانده است.

نم‌زدگی‌های شدیدی در دور و اطراف آن دیده می‌شود که اگر خیلی زود به دادشان نرسند، احتمالا این خانه هم تا چند سال دیگر به سرنوشت دیگر بنا‌های ارزشمند بافت تاریخی حرم مطهر دچار خواهد شد و باید از افعال ماضی برای این خانه تاریخی استفاده کرد و گفت خانه سالاری مربوط به دوره پهلوی اول بود.

ثانیا نه تنها زائران و گردشگران، که خود مشهدی‌ها هم از وجود چنین خانه‌ای که سردرش جزو نمونه‌های کم‌نظیر در شهر است، خبر ندارند. مگر اینکه دری به تخته خورده باشد و در شبکه‌های اجتماعی تصویری از خانه سالاری دیده باشند یا اینکه هنگام عبور از این کوچه به صورت کاملا اتفاقی چشمشان به جمال این بنای تاریخی روشن شده باشد. در غیر این صورت با این مدل از اطلاع‌رسانی، توقع زیادی است که بخواهیم مردم مشهد فکر کنند به جز خانه داروغه و توکلی، بنای تاریخی ارزشمند دیگری هم در شهر هست.

خانه نسل اول پزشکان شهر

 

خاندان پزشک‌پرور سالاری

خانه سالاری‌ها با پزشکی در مشهد پیوند خورده است و جدای از ارزش‌های معماری‌اش، ارزش فرهنگی زیادی دارد و اگر شهرداری، دانشگاه علوم پزشکی و میراث فرهنگی پای‌کار باشند و سروسامانی به وضعیت آن بدهند، می‌شود این بنا را به عنوان موزه پزشکی مشهد مورد بهره‌برداری قرارداد.

چون مالک این خانه کسی نبوده جز دکتر حسین‌سالاری، ملقب به معتمدالحکما. کسی که بنا به روایتی مشهور از اولین پزشکان شهر بوده است. این را هم بد نیست بدانید که فرزندان او هم که از قضا پزشک بوده‌اند و یکی دو طبیب دیگر شهر مشهد، در همان اطراف خانه سالاری زندگی می‌کردند و کوچه‌ای که امروز به نام شهیدان خوراکیان نام‌گذاری شده، روزگاری به نام کوی سالاری شناخته می‌شده است.

البته حالا اثری از خانه‌های دیگر پزشکان نیست و تنها خانه دکتر حسین‌سالاری است که فعلا سالم مانده است. خانه‌ای که مدتی مطب و درمانگاه معتمدالحکما بوده است و بعد پسر بزرگش، رضا، در آنجا به طبابت مشغول می‌شود.

دکتر سالاری در خانواده‌ای به دنیا آمد که همه از عالمان دین بودند. پدرش آیت‌ا... حاج‌ابوالقاسم‌یزدی از علمای بزرگ و به نام شهر یزد بود و حسین‌سالاری با وجود علاقه بی‌حد و اندازه‌ای که به پزشکی داشت، طبق رسم خانوادگی وارد حوزه علمیه شد و پس از مرگ پدرش، امام جماعت مسجدی شد که او سال‌ها در آنجا نماز می‌خواند و مردم را موعظه می‌کرد.

اما فکر پزشکی و پزشک شدن هنوز در سرش بود، برای همین اول به اصفهان رفت و بعد راهی تهران شد تا درس طب بخواند. پس از پایان درس هم سرباز ارتش و به عنوان پزشک لشکر مشغول فعالیت شد.

اما اینکه چه‌طور پای دکتر سالاری به مشهد باز و همین‌جا ماندگار می‌شود، به زمانی برمی‌گردد که با جمعی از سربازان برای مأموریتی به این شهر می‌آیند. روز‌های آخر سفرشان به مشهد، هم‌زمان می‌شود با پایان‌خدمت سالاری در ارتش. اما در این میان همسر رکن الدوله، تولیت وقت آستان قدس رضوی بیمار می‌شود و والی خراسان که از دست شفابخش سالاری چیز‌هایی شنیده بود، دنبال او می‌فرستد تا بیاید و همسرش را درمان کند.

یک عبا و قرآن و درخواست، دست‌مزد دکتر سالاری است. درخواستی که او را ۳۵ سال در مشهد ماندگار می‌کند. رکن الدوله از سالاری می‌خواهد که در مشهد بماند و رئیس دارالشفای حضرت شود. او هم قبول می‌کند. دکتر حسین‌سالاری سال ۱۳۱۱ خورشیدی فوت می‌کند و جنازه‌اش را در صحن نو (آزادی) به خاک می‌سپارند.

اما پزشکی در خانواده سالاری با مرگ بزرگ خاندان تمام نمی‌شود و به صورت موروثی ادامه پیدا می‌کند. دکتر رضا‌سالاری پسر بزرگ خانواده بعد از اینکه دکترای عمومی‌اش را در ایران می‌گیرد، راهی فرانسه می‌شود و تخصصش را در آنجا می‌گیرد. جراحی عمومی.

بعد از بازگشت به ایران هم به عنوان پزشک در بیمارستان امام رضا (ع) مشغول به کار می‌شود و چند سال بعد هم او را به عنوان استاد جراحی مرکز عالی بهداشت مشهد انتخاب می‌کنند. رضا‌سالاری به خیراندیشی معروف بود و از برخی بیمارانش نه تنها وجهی نمی‌گرفت، بلکه هزینه درمانشان را هم می‌داد. او سال ۱۳۳۱ فوت می‌کند و در حرم مطهر، صحن نو به خاک سپرده می‌شود.
احمد‌سالاری پزشک دیگر این خانواده است. مثل برادرش در فرانسه درس می‌خواند و متخصص داخلی می‌شود. در مرکز بهداشت هم به عنوان استاد بیماری‌های داخلی مشغول به کار می‌شود. چندسالی هم ریاست بهداری استان خراسان را به عهده می‌گیرد. او سال ۱۳۳۵ خورشیدی فوت می‌کند و در حرم مطهر، صحن عتیق به خاک سپرده می‌شود.

دکتر علی سالاری آخرین فرزند دکتر حسین‌سالاری است که به کسوت پزشکی درمی‌آید. او پس از پایان تحصیل، به مشهد برمی‌گردد و معاون بهداری شهرداری مشهد و چند سال بعد هم رئیس همان قسمت می‌شود. علی سالاری هم‌زمان با انتصابش به عنوان معاون بخش مامایی بیمارستان امام رضا (ع)، به فرانسه می‌رود تا دوره‌های تخصصی مامایی و بیماری‌های زنان را بگذراند.

سال ۱۳۳۵ هم رئیس بخش مامایی بیمارستان امام رضا (ع) می‌شود و به عنوان استاد مامایی مرکز عالی بهداشت انتخابش می‌کنند. زایشگاه شیر‌وخورشید مشهد که امروز هیچ اثری از آن نیست، توسط دکتر علی سالاری ساخته شده بود. او سال ۱۳۵۲ فوت می‌کند و در صحن نو به خاک سپرده می‌شود.  
اما خانواده سالاری عضو معروف دیگری هم دارند که به اندازه پزشکان این خاندان حسابی معروف است و نامش در تاریخ مشهد ثبت شده است. خانم نخستین سالاری.

او اولین کودکی است که سال ۱۳۳۴ در بخش مامایی بیمارستان امام رضا (ع) به دنیا می‌آید و به پیشنهاد پرستاران و کادر درمانی، اسم نخستین را برایش  انتخاب می‌کنند.

 

خانه نسل اول پزشکان شهر


بنایی خاص در مشهد که خیلی به آن توجهی نمی‌شود

خانه سالاری‌ها غیر از ویژگی‌ها و داستان‌هایی که حول‌و‌حوش آن می‌گردد، از نظر معماری هم حرف‌هایی برای گفتن دارد و شاید مثل آن در مشهد فقط یک نمونه دیگر باشد.

دکتر هادی ایوانی، استاد معماری و عضو هیئت علمی دانشگاه که پژوهش‌های مفصلی درباره خانه‌های تاریخی مشهد انجام داده است، در گفتگو با شهرآرا محله می‌گوید: خانه سالاری از جمله خانه‌های دوره پهلوی اول در مشهد است که به سبک معماری تهران ساخته شده و احتمالا بین ۱۳۱۰‌تا ۱۳۱۵‌ساخته شده است.

با اینکه این سبک از معماری در دوره قاجار، ابداع و استفاده می‌شده است، اما عناصر زیادی از آن در ساخت خانه سالاری دیده می‌شود. نکته جالبی که در این خانه وجود دارد برون‌گرا‌بودن آن است. در حالی که همه منازل تاریخی مشهد، ساختارشان درون‌گراست.

ساختار معماری ایران درون‌گراست و  همه اجزا و عناصر خانه حول محور حیاط و میان‌سرا شکل می‌گیرند یعنی حیاط در مرکز است و بقیه ساختار مثل اتاق‌ها و سایر چیز‌های دیگر، در دور آن ساخته می‌شوند.

در حقیقت حیاط مرکزی جان خانه است. یکی از اتفاقاتی که در دوره قاجار می‌افتد این است که مفهوم خیابان برای ما تغییر می‌کند و به نوع فرنگی‌اش نزدیک می‌شود.

هم‌زمان با این دگرگونی مفهوم، نوع و سبک معماری هم دست‌خوش تغییر می‌شود و از درون‌گرایی به برون‌گرایی می‌رسد. در خانه سالاری همه پنجره‌ها رو به خیابان است.

خبری از حیاط مرکزی در این خانه نیست و چیزی که وجود دارد بیشتر به حیاط خلوت و سراچه کوچک شباهت دارد. تاج بزرگ و بی‌نظیر سردر آن هم که جزو یکی از فاخرترین سردر‌های خانه‌های تاریخی مشهد است و به خوبی جایگاه اجتماعی مالک آن را مشخص می‌کند. نشان می‌دهد که این خانه تاریخی دوست دارد برون‌گرا باشد. اگرچه هنوز معماری‌اش دچار التقاط است.  
در خیلی از منابع تاریخی و حتی گفتگو‌هایی که با خانواده سالاری انجام شده است، از این صحبت کرده‌اند که معمار این خانه فردی روسی بوده و برخی عناصر معماری روسی در این خانه تاریخی به این دلیل است.

اما دکتر ایوانی این موضوع را رد می‌کند و می‌گوید: «معمار و بنای خانه تاریخی سالاری آقایی است به نام بنایی که گویا چهار خانه مشهور دیگر مشهد از کار‌های ایشان است که از آن تعداد خانه سالاری در بالاخیابان و ساختیانچی در جنت هنوز سرپا هستند و به قول معروف خواهر و برادر محسوب می‌شوند و عناصر مشترک زیادی با همدیگر دارند.»

اگر قرار باشد یک ویژگی برجسته برای خانه سالاری پیدا کنیم، نمای زیبا و بی‌نظیر این بناست که تقریبا با دیگر اسلافش متفاوت است. دکتر ایوانی در‌این‌باره می‌گوید: خانه‌های مشهد در دوره‌های تاریخ مختلف نما‌های گوناگونی داشته‌اند.

مثلا در دوره قاجار بعد از ناصرالدین‌شاه، نمای خانه‌ها کاملا سنتی و ایرانی است. بعد از آن که سبک تهران کم‌کم جای خودش را پیدا می‌کند و ابداع می‌شود، چند نوع دیگر نما وارد خانه‌سازی مشهد می‌شود.

یکی نما‌هایی است که کاملا با آجر مهری ساخته می‌شوند مثل خانه داروغه. دیگری استفاده از کاشی در نمای ساختمان است. یا به صورت سنتوری در بالای پنجره‌ها، که در ضلع دیگر خانه سالاری وجود دارد، یا به شکل معقلی و ریز‌شده در ترکیب با آجر که نمای سردر این خانه دقیق به این شکل ساخته شده است. شکل سوم هم ترکیبی از این دو مورد است که در مشهد از این نوع زیاد می‌بینیم.

اما خانه تاریخی سالاری این روز‌ها اوضاع خوشی ندارد و به شدت نیاز به رسیدگی دارد. دکتر هادی‌ایوانی با تأیید این موضوع می‌گوید: ببینید، خانه سالاری و خواهرش، یعنی بنای ساختیانچی، ساختمان‌های قوی‌ای هستند و درست و حسابی ساخته شده‌اند، اما بعد از چیزی در حدود ۱۰۰ سال نیاز به مرمت جدی دارند.

 الان پنجره‌های خانه دچار آسیب شده است و نیاز به مرمت اساسی دارد. درون خانه پر از سازه‌های چوبی است که ما اطلاعی نداریم پس از این همه سال چه بر سر آن‌ها آمده است و باید حتما کنترل شوند.

نم‌زدگی‌های فراوانی دور و اطراف خانه می‌بینیم که هرچه سریع‌تر باید اقدامی برای از بین‌بردن آن‌ها انجام شود، چون این‌ها قاتل خانه‌های تاریخی هستند. چیزی که جای خوشحالی دارد این است که دخل‌و‌تصرف آن چنانی در خانه انجام نشده و هنوز ساختار سابق خودش را حفظ کرده است.  

ارسال نظر