امام رضا (ع)

در رکاب عاشقی؛ قصه سفر موتوری اصغر مجیدیان به کربلا
اصغر مجیدیان 67سال دارد. از آن خوب‌های روزگار که وقتی هم‌کلامش می‌شوی زلالی وجودش را خوب حس می‌کنی. هشت سالی می‌شود که با موتورسیکلت فاصله 2هزار و 600کیلومتری حرم امام رضا(ع) تا حرم اباعبدالله(ع) را می‌پیماید تا روز اربعین در کربلا باشد. او بیشتر سفرهای دوران بازنشستگی را با موتورسیکلت سپری کرده‌ است؛پنج‌بار دور ایران را با موتور پیموده و با این سن و سال عضو فدراسیون موتورسواری ایران است.می‌گوید: اگر بخواهم خیلی صریح و شفاف بگویم من با امام حسین(ع) عشق می‌کنم و حالم با نام حسین(ع) و دیدن گنبد و بارگاهش خوب می‌شود.
هدیه‌ای از بانوان محله خلج به زائران پیاده اربعین
مسجد صاحب‌الزمان(عج) در محله خلج دو هفته‌ای است که میزبان بیش از 50بانوی دغدغه‌مند محله‌ شده است که برای تهیه و تدارکات اربعین گردهم جمع شده‌اند. هر یک به نیتی آمده‌‌اند، آن‌ها جاماندگان قافله زائران پیاده اربعین هستند. حسرت و نگاه غم‌آلودشان به آن‌هایی که چمدان سفر بسته‌اند و راهی دیار کربلا شده‌اند را می‌توان مشاهده کرد. در بین صحبت‌هایی که با هم دارند، مکرر روایت‌های جاماندشان که خاطرشان را مکدر می‌کند؛ برای هم تعریف می‌کنند. اینجا کسی برتری به دیگری ندارد. هر کاری باشد بانوان آن را با جان و دل انجام می‌دهند، نمی‌گذارند کار روی زمین بماند.
روایت زائران اربعین؛ حدیث پاک بازی در خاک مطهر
گرمای هوا 40 درجه بود و لباس به تنمان می‌چسبید. یک مسیر را برای نظافت مشخص کرده بودند و در قالب چند شیفت خدمتگزاری می‌کردیم. اصلا تعارف نیست. این همه محبت را یکجا ندیده بودم. وقتی دیگران را می‌دیدم که با چه ذوق و شوقی دارند به زائر امام حسین(ع) خدمت می‌کنند، شرمنده می‌شدم. کف پای خیلی از زائرها آبله و تاول بسته بود اما می‌گویند عشق که باشد، حریف همه چیز می‌شود. فقط عشق این معجزه را می‌کند. هیچ‌کدام دوست نداشتیم زمان خدمت به پایان برسد.
وقف حاج علی اشکذری نشانی برای راه نابلدها
علی اشکذری متولد 1326بود و در سال‌ 1346 چراغ روضه را ‌در خانه کوچکش حوالی‌ کوچه سرآسیاب روشن کرد و 10 سال بعد بیت الرقیه را در خیابان نکاح راه انداخت. حاج‌علی اشکذری، خادم‌الرقیه‌ کوچه نکاح سال 1396 در شب اربعین‌حسینی(ع) از دنیا رفت و میراث تا ابد ماندگارش را به همسر و پسرها و دخترها سپرد که دوتایشان نابینا هستند.از حاج‌علی اشکذری پنج پسر و دو دختر به یادگار مانده که دو‌ پسرش مداح و نوحه‌خوان ائمه(ع) هستند.
بازار حضرتی، کوچه پارچه فروش‌ها
کوچه نواب‌صفوی3 که به «بازار حضرتی» معروف است، یکی از معابر قدیمی در نزدیکی حرم حضرت‌رضا(ع) است. وقتی مغازه‌های حوالی حرم به‌دستور ولیان، استاندار وقت، تخریب شد، او زمین این محل را که موقوفه عباسقلی‌خان بود، به کسبه پیشنهاد کرد تا برای خودشان بسازند. حوالی سال1354 بود که غرفه‌ها ساخته شد و از آنجاکه هم‌جوار بارگاه امام‌هشتم(ع) بود،بازاری‌ها به اتفاق نامش را «بازار حضرتی» گذاشتند.
فرش قرمزی که برای نماز اول وقت پهن می‌شود
اینجا سرای «عالی» است؛ پاساژی در حاشیه خیابان شهید اندرزگو، حوالی ورودی باب‌الجواد حرم رضوی که در سال‌های دور چند پارچه‌فروش‌ بنای آن را ساختند و مشغول کسب و کار شدند. آن‌زمان 24نفر از صنف قماش‌فروشان که پیش از این اطراف حرم امام‌رضا(ع) بُنکدار بودند، هسته اولیه را تشکیل ‌دادند. از همان ابتدا تمام فکر و ذکرشان نماز اول‌وقت بود. یکی از این 24نفر، حاج عباس پورزرندی بود که حالا در نود و چند سالگی خانه‌نشین شده است.
«باغ بهشت» در دل قبرستان قتلگاه مشهد
یک تکه‌زمین در دل ارض اقدس است که تاریخ پرفراز‌ونشیب هزار‌ساله‌ای را پشت سر گذاشته اما نامش در متون کهن و اندک تصاویر بر‌جای‌مانده از دوره قاجار، قبرستان قتلگاه خوانده می‌شود؛ قبرستانی که برابر روایت‌ها نخست محل غسل حضرت امام‌رضا(ع) بوده است اما در گذر تاریخ و تقدیر خود از قبرستان به دبستان، از دبستان به حوزه علمیه، از حوزه علمیه به باغ تغییر کاربری می‌دهد. این محدوده که اکنون بقایای آن با نام «باغ رضوان» بین مردم و «صحن رضوان» در بین مسئولان شناخته می‌شود.