محمد عاشق قرهخانی سال1347 در محله فردوسی به دنیا میآید. او در سال 1359 و درحالی که تنها 12 سال داشت، بدون اطلاع خانواده عازم جبهه خوزستان میشود و به عنوان یک رزمنده غواص در عملیاتهای مهمی مانند میمک و کربلای4 حضور پیدا میکند. محمد سال 64 و درجریان عملیات مرصاد به اسارت نیروهای بعث درآمده و 4سالی را در زندان تکریت سپری میکند. بسیاری از رفقای غواص او سال1394، با دستان بسته و در گورهای دستهجمعی کشف شدند که از میان آنها میتوان به شهیدان سیدجلیل میری ورکی، سیدرضا میرفاضلی و شهید سیدحسن فاطمی اشاره کرد.
محله فردوسی که از سه روستای قدیمی توسسفلی، توسعلیا و اسلامیه تشکیل شده، بهواسطه وجود آرامگاه فردوسی سالانه پذیرای گردشگران ایرانیوخارجی بسیاری است. این محله اکنون در محدوده شهر تابران توس قرار دارد که قدمتی هزار ساله دارد. کهندژ یا ارگ توس، هارونیه و مقبره اماممحمدغزالی از دیگر جاذبههای گردشگری محله فردوسی هستند.

امیر الهامی سال1358 در شهرستان فردوس و در خانوادهای ادبپرور و ادبدوست به دنیا میآید، پدربزرگ پدریاش، «محمد الهامی» از شاهنامهخوانهای بزرگ و قدیمی شهرستان فردوس بود و او از همان دوران کودکی با نشستن برپای نقالیها و شاهنامهخوانیهای پدربزرگ با فردوسی و ادبیات حماسی آشنا میشود. امیر الهامی دارای مدرک دکتری از دانشگاه فردوسی مشهد است و تاکنون دهها مقاله و کتب ادبی را به رشته تحریر درآورده است که از میان آن ها می توان به «از سور تا سبزه»، «با کلیله و دمنه پشت چراغ قرمز» و «تاثیرگذاری مثنویهای عطار بر غزلیات حافظ» اشاره کرد. او در سال های اخیر در همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامه های ادبی متنوعی را تولید و مجری گری کرده است. شنیدن صدای او در سحرهای ماه رمضان در برنامه «قرار بیقراران»، برنامه ادبی «چکامه» در شبکهیک و جامجم، برنامه ادبی «ساعت 25» از شبکه تهران، برنامه «ایرانی سلام» از شبکه جامجم و... از جمله فعالیتهای او در رادیو و تلویزیون ایران است.
حجت کرامتی که برادر کوچکتر مهدی (عضو سابق تیم ملی جودو ایران) است بر اثر یک اتفاق و شوخی برادرانه به دنیای ورزش حرفهای گام نهاد.
محسن دهمسته که بهدلیل تصادف و مرگ یک پیرزن رهگذر زندانی شده بود، برای رهایی از زندان و پرداخت دیه فرد فوتشده، مرتکب اشتباه دیگری میشود و هنگامی که تحت اغفال دوستان ناباب در حال حمل مواد مخدر است او را دستگیر میکنند و به همین جرم 18سال از بهترین سالهای جوانی خود را در حبس میگذراند. در روزهای تنهایی و بیکاری زندان با صنایع و هنرهای دستی آشنا میشود و بعد از پایان دوران محکومیتش بهعنوان یک هنرمند قابل در هنرکده و صنایعدستی مجموعه تاریخی هارونیه مشغول به کار میشود. داستان زندگی او مانند یک کتاب داستان است که شروعی تلخ و پایانی شیرین و باز دارد.
پهلوان بهروز پرهیزگار ازکودکی وارد گودهای زورخانه و کشتی باچوخه میشود و در مدت ۱۰ سال بیش از ۵۰ مقام بینالمللی را در رشتههای کشتی پهلوانی، باچوخه و جودو کسب میکند. فرزندش علی پرهیزگار نیز ۸ سال عضو تیم ملی ایران در ردههای سنی نونهالان، نوجوانان و جوانان بوده و دو، سه جین مدال رنگارنگ را از تورنمنتهای بینالمللی جودو برای پرچم ایران به ارمغان آورده است. این پدر و پسر هر دو از جودوکارانی هستند که ورزش قهرمانی را با کشتی باچوخه آغاز کردهاند، به همین سبب تبحر خاصی در استفاده از «فن لنگ» دارند و ورزشکاران، مربیان و داوران خارجی به آنها لقب «پا طلایی» دادهاند.
انتشار خبر اهدای فسیل آمونیت 180 میلیون ساله، ما را به یاد فسیلی مهجور در میان سنگ فرش های آرامگاه فردوسی انداخت؛ فسیلی که در دهه70 همراه با بسیاری از سنگ های کف رودخانه دره کارده به آرامگاه فردوسی منتقل شد و از همان زمان به عنوان سنگ فرش در سمت چپ استخر معروف به «سی فواره» جا خوش کرد و حدود سه سال پیش، از سوی یکی از راهنمایان گردشگری خراسان شناسایی شد.
خیابان فردوسی، گذری تاریخی است در قلعه اسلامیه که در 8سال گذشته توسط شهرداری منطقه12 اداره میشود. این خیابان بعد از معبر فرهنگ قرار دارد که بوستان جلوخان را به قلعه هزارساله کهندژ متصل میکند. همچنین با گورستان قدیمی محله فردوسی که بزرگانی همچون دکتر ابوالقاسم بختیار در آن آرمیدهاند به پایان میرسد. معابر خاکی، نداشتن صدور مجوز ساخت و ساز و مرمت برای بناهای قدیمی و کمبود کاربریهای آموزشی و فرهنگی از جمله مشکلات خیابان فردوسی است که سالیانه از صدها هزار گردشگر ایرانی و خارجی پذیرایی میکند.