اینجا همه چیز نشان از تلاشی شبانهروزی دارد تا استقبال از زائران امامرضا(ع) به بهترین شکل انجام شود و خاطرهای خوب در ذهن مسافرانی که به مقصد مشهد ترک دیار کردهاند ماندگار شود. در میان خادمان این فضای معنوی پسربچهها و دختران کوچک هم در کنار بزرگترها مشغول کار هستند. از شستن ظرفها گرفته تا بستن پایههای علم به داربست.
محله فردوسی که از سه روستای قدیمی توسسفلی، توسعلیا و اسلامیه تشکیل شده، بهواسطه وجود آرامگاه فردوسی سالانه پذیرای گردشگران ایرانیوخارجی بسیاری است. این محله اکنون در محدوده شهر تابران توس قرار دارد که قدمتی هزار ساله دارد. کهندژ یا ارگ توس، هارونیه و مقبره اماممحمدغزالی از دیگر جاذبههای گردشگری محله فردوسی هستند.

مقصد ما آرامگاه فردوسی در انتهای بولوار شاهنامه است. در ابتدا قدم به جلوخان آرامگاه میگذاریم، با آن مجسمههای زیبا که تجسمی از اساطیر شاهنامه را پیش چشم رهگذران نمایان میکند. از جلوخان که میگذریم و از چندین پله که بالا میآییم، آنجاست که باغ افسونگریاش را به رخ میکشد و هر بیننده را مسحور خودش میکند. انبوه درختان بلند بالا قدعلم کردهاند و در انتها هم سازه باشکوه آرامگاه فردوسی قرار گرفته است. همین زیباییها سبب شده است که بازدید روزانه از این مجموعه در تابستان امسال تا 5000نفر در روز هم برسد.جلوخان و محوطه آرامگاه فردوسی یک باغ و فضای سرسبز است که متعلق به همه مردم ایران است.
مجید قاسمی میگوید: در هر حرفهای، فوتوفن کوزهگری وجود دارد که حاصل یک عمر شاگردیکردن است. من سعی میکنم هرچه در این 25سال آموختهام را بیکم و کسر در اختیار شاگردانم بگذارم. حتی بیشتر از آن تلاش میکنم برخورد مناسب با مشتری، بازاریابی، انصاف و اعتماد به نفس، صداقت و روراستی، خوشقولی و تمرکز در کار را هم به این بچهها بیاموزم.
سعید ادهمدوست در یکی از رفتوآمدها به مدارس روستاهای تبادکان با معلم ریاضی جدید مدرسه یکی از مدارس به نام خانم منیره قاسمنیان آشنا شده و به قول قدیمیها با یک نگاه عاشقش میشود. این دو در سال 1384 ازدواج کرده و همراه هم در مدارس روستاهایی همچون خور، بلغور، کشف و... تدریس میکنند.
مرحومه حدیثه سالاریان سال1380 در محله فردوسی به دنیا میآید. او در 17سالگی ازدواج میکند اما چند ماه بعد در یک حادثه تلخ به کما رفته و دچار مرگ مغزی میشود. با موافقیت خانواده «حدیثه» اعضا بدن او همچون قلب، کلیهها، کبد و... اهدا میشود و جان شش بیمار که مدتها است در صف اهدا عضو قرار داشتند نجات مییابد. جالبتر اینکه او چند ماه قبل از حادثه مرگ مغزی، کارت اهدا عضو افتخاری را هم پرکردهبود.
مبدا حرکت، دریاچه «چشمهسبز» در گلمکان است. دریاچهای که در رشتهکوههای بینالود قرار دارد و محلیها به آن «چشمهسوز» هم میگویند. 14سالی میشود که ورزشکارانی از سراسر کشور در روز بزرگداشت فردوسی در این مکان گرد هم میآیند، آنها مقداری از آب چشمه را که مظهر تقدس و پاکی است برمیدارند و تا آرامگاه فردوسی میدوند و مقبره حکیم سخن را با این آب زلال شستوشو میدهند. در نقطه آغاز این برنامه که با نقالی و شاهنامهخوانی آغاز میشود، ورزشکارانی از همه اقوام حضور یافتهاند، از کرد، کرمانج و گیلکی تا آذری، لر، بلوچ و خراسانی آمدهاند تا ارادت خود را به بزرگترین حماسهسرای دوران ابراز کنند.
مجسمه شخصیتهای شاهنامه از المانهای زیباییبخش محدوده منفصل توس است. البته چشمنوازی مجسمههای داستانهای شاهنامه جایی قبلتر از جلوخان آرامگاه یعنی در ورودی بولوار شاهنامه آغاز میشود. در ابتدای این بولوار مجسمه زیبای «رستم و رخش» به هنرمندی فردین اسفندیاری نصب شده است و در میدان هفتخان هم میتوان مجسمه زیبای نبرد «رستم و اژدها» را که ساخته مسعود صدرانینیاست دید.