عباس طوسی از نوجوانی با دست و پا اجسام سختی مانند دسته کلنگ و آجر و بتن را میشکست؛ «دستهکلنگ به این راحتی خرد نمیشود، اما قدرت بدنی من طوری است که بدون کمترین آسیبی با ساق پا دسته کلنگ را خرد میکنم.»
بهشتی محلهای نوستالژی و تاریخی در حدفاصل خیابان کوهسنگی و پادگان ارتش است. یکی از مکانهای مهم محله، بیمارستان۱۷شهریور است که نام پیشین آن، ششم بهمن بود. خیابان امیرکبیر در گذشته بهنام «ثریا» و خیابان بهشتی نیز بهنام رضاشاه بوده است. باغ الندشت از موقوفات آستانقدس یکی ازنقاط مهم محله بهشتی است.

موقوفه سلسله سادات رضوی بعد از آستان قدس رضوی بزرگترین موقوفه است که بهصورت مستقل فعالیت میکند و ۱۵ هزار نفر در سراسر ایران و خارج از کشور ماهانه از این موقوفه سهمیه دارند.
سیمین وهابزاده تعریف میکند: همسایهمان، دخترم را که روی پلهها زمین خورده بود، بغل کرد و سوار ماشین یکی دیگر از همسایهها شد. یکساعت بعد با دخترم از راه رسید. گوشه لب مینو را پانسمان کوچکی کرده بودند. او دخترم را تا درمانگاه برده بود!
داخل مجتمع زیستخاور و در طبقه منفی یک مجتمع، کتابخانه «گلستان» قرار دارد جایی که «محمد اقبال» یکی از کتابفروشهای قدیمی مشهد در آن -به قول خودش- کتاب هدیه میدهد.
اینجا تنها یک باغ نیست، بهشتی است که آرامگاه میرزاابراهیم رضوی را در دل دارد و میرزاابراهیم، بزرگترین وبه روایتی نخستین- واقف سادات رضوی است.
تا بیستسال پیش، هرکس در محله عروسی داشت، سراغ طیبهخانم میآمد؛ «آن وقتها رسم نبود که مراسم در تالار برگزار شود. وقتی همسایهها میگفتند عروسی دارند، مجلس زنانه را در خانه ما برگزار میشد.»
مادر شهیدان خلیلی میگوید: «محبتی که پسرانم به پدر و مادرشان داشتند، زبانزد همه بود، اما ما را تنها گذاشتند و رفتند. از وقتی آنها به شهادت رسیدهاند، سعی کردهام در مقابل کسی گریه نکنم. لباس سیاه هم نپوشیدم.»