اینجا تنها یک باغ نیست، بهشتی است که آرامگاه میرزاابراهیم رضوی را در دل دارد و میرزاابراهیم، بزرگترین وبه روایتی نخستین- واقف سادات رضوی است.
بهشتی محلهای نوستالژی و تاریخی در حدفاصل خیابان کوهسنگی و پادگان ارتش است. یکی از مکانهای مهم محله، بیمارستان۱۷شهریور است که نام پیشین آن، ششم بهمن بود. خیابان امیرکبیر در گذشته بهنام «ثریا» و خیابان بهشتی نیز بهنام رضاشاه بوده است. باغ الندشت از موقوفات آستانقدس یکی ازنقاط مهم محله بهشتی است.

تا بیستسال پیش، هرکس در محله عروسی داشت، سراغ طیبهخانم میآمد؛ «آن وقتها رسم نبود که مراسم در تالار برگزار شود. وقتی همسایهها میگفتند عروسی دارند، مجلس زنانه را در خانه ما برگزار میشد.»
مادر شهیدان خلیلی میگوید: «محبتی که پسرانم به پدر و مادرشان داشتند، زبانزد همه بود، اما ما را تنها گذاشتند و رفتند. از وقتی آنها به شهادت رسیدهاند، سعی کردهام در مقابل کسی گریه نکنم. لباس سیاه هم نپوشیدم.»
سمیرا اکبریکلاهیطوسی روزهایی را به خاطر میآورد که هنوز خیابان بهشتی شکل و شمایل امروزش را نداشت و در آن از بولوار خبری نبود. به گفته او محله در این چهلسال توسعه یافته و از بافت سنتی خارج شده است.
علیاصغر خالقپور، مداح انقلابی و فعال فرهنگی محله بهشتی است، که از بیستسالگی فعالیتهای انقلابیاش را آغاز کرد. او میگوید: قبل از انقلاب گروهی بیستنفره بودیم که آن زمان به ما «جانفدا» میگفتند.
سرگرد غلامرضا نورزاده ۲۰ ساله بود که به استخدام ژاندارمری درآمد او بعد از بازنشستگی نیز خود را مسئول و حافظ جان آدمها و همشهریان میداند.
تا آنموقع ساعت تعمیر نکرده بودم، آرام و آهسته ساعت اول را باز کردم حواسم جمع بود تا اجزای ساعت آسیب نبیند. روز بعد اول صبح، مرحوم ساعتچی صدایم زد و گفت: «این ساعتها که از دیشب خواب هستند!»