خیابان سردار شهید خادمالشریعه یکی از اصلیترین معابر محله قدیمی خاتمالأنبیا(ص) است که به دلیل دارا بودن مراکز اجتماعی، محل تردد روزانه بسیاری از شهروندان ساکن در این محله است. این خیابان بین دو جاده قدیم و جدید مشهد به قوچان قرار دارد، یعنی بولوار توس و بزرگراه پیامبر اعظم(ص). گره ترافیکی ابتدای این خیابان از سمت بزرگراه پیامبر اعظم(ص) اواخر سال گذشته با اصلاح هندسی برطرف شد. این مشکل ترافیکی ناشی از قرارگیری این خیابان در محل ورودی تقاطع غیرهمسطح شاهد بود. همچنین بخشهایی از این خیابان از سمت بولوار توس به دلیل قرار گرفتن چند ملک معارض در مسیر، دوطرفه و بخشهایی از آن یک طرفه بود که سال گذشته یکپارچه و دوطرفه شد.
محله خاتمالانبیا(ص) اواخر دهه ۷۰ بهدلیل وجود خیابان امامزمان(عج) در محله به نام محله صاحبالزمان (عج) معروف بود، اما بعدها بهدلیل وقف مسجدی به همیننام از سوی حاج آقای خرسند به محله خاتمالانبیا (ص) تغییرنام پیدا کرد. این محله جزو بافتهای قدیمی منطقه ۱۰ است. این محله در دهه ۶۰ و پیش از آن ابراهیمآباد نام داشت.

محسن ولیزاده از همان کودکی به همراه پدر و عمویش به مراسم مذهبی در مساجد محله میرود و از کلاس اول در مسجد منتظر القائم(عج) فعالیتهای فرهنگیاش را با شرکت در جلسات قرآن شروع میکند. حفظ، قرائت و ترتیل قرآن کریم و اذان گفتن را تا کلاس پنجم در مسجد دنبال میکند. او در مسابقات اذان آموزش و پرورش ناحیه در کلاس سوم، مقام دوم را به دست میآورد. خودش میگوید: شرکت در جلسات قرآنی و مراسم مذهبی مسجد، باعث بلوغ فکری و اجتماعی من شد.
با اینکه چند ماهی بیشتر از شروع آموزشش نگذشته اما موفق میشود حریفها را یکی بعد از دیگری شکست دهد. او میگوید: آن شب استرس زیادی داشتم و تا صبح نخوابیدم ولی در زمین مسابقه به خودم گفتم تمام تلاشم را میکنم و از پس حریفان برمیآیم. بعد از آن در دیگر مسابقات استرس نداشتم.آرزوی او رسیدن به سکوهای قهرمانی جهان و استاد تمامشدن در این رشته ورزشی است.
منافقان برای اینکه مرا بترسانند، چندینبار تهدیدم کردند. مغازه آرایشگریام را به آتش کشیدند و حتی یکبار با پیشنهادی از من خواستند که یک کیف دستی حاوی نارنجک را در خانه آیتالله شیرازی بگذارم، اما پاسخ صریح منفی من به این پیشنهادهای شوم، آنها را عصبانی کرد. دو موتورسوار قصد جانم را کردند که از آن مهلکه جان سالم بهدر بردم.این بخشی از صحبتهای علیاصغر سرابی است که آرایشگر اختصاصی علمای مشهد پیش از انقلاب بوده است.
علی طهماسبی و ناصر بلوکینژاد با هم شریک هستند و حالوروز کاسبیشان هیچ خوب نیست، حتی اجاره چندمیلیونی مغازهشان را هم بهسختی درمیآورند. با همه اینها، طهماسبی میگوید چارهای جزادامه دادن ندارند. میگوید هر کارگاهی حدود 10هزار متر سنگ دارد که اگر تعطیل کند، باید برای انبار آنها باز جایی را اجاره کند، پس بهناچار همینجا میماند؛ بهخاطر خرابی بازار، من و همکارانم سنگها را زیر قیمت بازار میفروشیم تا جوابگوی چهار تا چک و سفته بازار باشیم.
بحرآباد آن سالها مسجد نداشت. نزدیکترین مسجد به روستا در امینآباد بود که چندین فرسنگ از روستا دور بود و اهالی سختشان بود بیوسیله تا آنجا بروند. جمعی از کشاورزان و مردمِ روستا سراغ سید احمد حبیباللهی رفتند تا از او بخواهند برایشان مسجدی بسازد. میدانستند نتیجه سید مهدی خراسانیِ شهید و میرزا حبیب که نمازش ترک نمیشود، هر سال در خانهاش برای امام حسین(ع) روضهخوانی میکند و سفره میاندازد، رویشان را زمین نمیزند. همینطور هم شد. حاج حبیباللهی دو هزار متر از زمینهایش را وقف مسجد صاحبالزمان(عج) کرد.
در و پنجره یکی از عناصر مهم در معماری است. خانه یا محل کاری که نور و گردش هوای مناسبی نداشته باشد، بر روحیه ساکنان آن تأثیر منفی خواهد گذاشت. در طول سالیان تغییرات زیادی در عرصه تولید در و پنجره ایجاد شده است، از اُرسیها (در و پنجرههای چوبی و شیشههای رنگی) دوره قاجار بگیرید تا در و پنجرههای دوجداره امروزی. احمد غفوری یکی از قدیمیترین کسبه در و پنجرهساز محله خاتم الانبیا(ص) درباره این حرفه و تغییرات آن توضیحات شنیدنیای دارد.