الهه تاج پور، نوجوان موفق محله خاتم الأنبیا(ص)، توانسته در چهاردهمین المپیاد دانش آموزی فرش دست باف ایران1401، مقام سوم را به دست آورد.الهه 18سال دارد و فرزند چهارم و آخر خانواده و دانش آموز پایه دوازدهم رشته طراحی فرش است. می گوید: نقاشی و طراحی را دوست نداشتم. برخلاف من خواهرم عاشق نقاشی بود. او همیشه نقاشی های مدرسه ام را می کشید و لوح های افتخارش نصیب من می شد.
محله خاتمالانبیا(ص) اواخر دهه ۷۰ بهدلیل وجود خیابان امامزمان(عج) در محله به نام محله صاحبالزمان (عج) معروف بود، اما بعدها بهدلیل وقف مسجدی به همیننام از سوی حاج آقای خرسند به محله خاتمالانبیا (ص) تغییرنام پیدا کرد. این محله جزو بافتهای قدیمی منطقه ۱۰ است. این محله در دهه ۶۰ و پیش از آن ابراهیمآباد نام داشت.
از بزرگراه پیامبر اعظم(ص) که به سمت قوچان میرویم، بعد از گذشتن از کارخانههای فروش سنگ و مجتمع در حال ساخت خدمات خودرویی آسکوپارس، به روستای باغونآباد یا خیابان پیامبر اعظم(ص)85 میرسیم. عطر و بوی گلها و گیاهان در فضا پیچیده و حال و هوایی طراوتبخش دارد. اینجا یکی از مهمترین مراکز خرید و فروش نهالهای مثمر، غیرمثمر و انواع گلدانهای آپارتمانی و تزیینی شهر است. بیشتر باغداران اطراف مشهد که گذرشان اینسو میافتد، نهالهایشان را از اینجا میخرند.
عبدالله محمدزاده از هشت سالگی کاراته را شروع کرده است. میگوید: خیلی اتفاقی به دنیای کاراته پا گذاشتم و حالا شیفته این ورزشم. برگه تبلیغ کلاسها را روی در خانه زده بودند. آن را به پدر نشان دادم و از او خواستم من را در این کلاسها ثبتنام کند.
عبدالله برخلاف همسن و سالهایش فوتبال و ورزشهای توپی را دوست ندارد. اما ورزشهای رزمی و مبارزهای مورد علاقهاش هستند.
خیابان سردار شهید خادمالشریعه یکی از اصلیترین معابر محله قدیمی خاتمالأنبیا(ص) است که به دلیل دارا بودن مراکز اجتماعی، محل تردد روزانه بسیاری از شهروندان ساکن در این محله است. این خیابان بین دو جاده قدیم و جدید مشهد به قوچان قرار دارد، یعنی بولوار توس و بزرگراه پیامبر اعظم(ص). گره ترافیکی ابتدای این خیابان از سمت بزرگراه پیامبر اعظم(ص) اواخر سال گذشته با اصلاح هندسی برطرف شد. این مشکل ترافیکی ناشی از قرارگیری این خیابان در محل ورودی تقاطع غیرهمسطح شاهد بود. همچنین بخشهایی از این خیابان از سمت بولوار توس به دلیل قرار گرفتن چند ملک معارض در مسیر، دوطرفه و بخشهایی از آن یک طرفه بود که سال گذشته یکپارچه و دوطرفه شد.
محسن ولیزاده از همان کودکی به همراه پدر و عمویش به مراسم مذهبی در مساجد محله میرود و از کلاس اول در مسجد منتظر القائم(عج) فعالیتهای فرهنگیاش را با شرکت در جلسات قرآن شروع میکند. حفظ، قرائت و ترتیل قرآن کریم و اذان گفتن را تا کلاس پنجم در مسجد دنبال میکند. او در مسابقات اذان آموزش و پرورش ناحیه در کلاس سوم، مقام دوم را به دست میآورد. خودش میگوید: شرکت در جلسات قرآنی و مراسم مذهبی مسجد، باعث بلوغ فکری و اجتماعی من شد.
با اینکه چند ماهی بیشتر از شروع آموزشش نگذشته اما موفق میشود حریفها را یکی بعد از دیگری شکست دهد. او میگوید: آن شب استرس زیادی داشتم و تا صبح نخوابیدم ولی در زمین مسابقه به خودم گفتم تمام تلاشم را میکنم و از پس حریفان برمیآیم. بعد از آن در دیگر مسابقات استرس نداشتم.آرزوی او رسیدن به سکوهای قهرمانی جهان و استاد تمامشدن در این رشته ورزشی است.
منافقان برای اینکه مرا بترسانند، چندینبار تهدیدم کردند. مغازه آرایشگریام را به آتش کشیدند و حتی یکبار با پیشنهادی از من خواستند که یک کیف دستی حاوی نارنجک را در خانه آیتالله شیرازی بگذارم، اما پاسخ صریح منفی من به این پیشنهادهای شوم، آنها را عصبانی کرد. دو موتورسوار قصد جانم را کردند که از آن مهلکه جان سالم بهدر بردم.این بخشی از صحبتهای علیاصغر سرابی است که آرایشگر اختصاصی علمای مشهد پیش از انقلاب بوده است.