منافقان برای اینکه مرا بترسانند، چندینبار تهدیدم کردند. مغازه آرایشگریام را به آتش کشیدند و حتی یکبار با پیشنهادی از من خواستند که یک کیف دستی حاوی نارنجک را در خانه آیتالله شیرازی بگذارم، اما پاسخ صریح منفی من به این پیشنهادهای شوم، آنها را عصبانی کرد. دو موتورسوار قصد جانم را کردند که از آن مهلکه جان سالم بهدر بردم.این بخشی از صحبتهای علیاصغر سرابی است که آرایشگر اختصاصی علمای مشهد پیش از انقلاب بوده است.
محله خاتمالانبیا(ص) اواخر دهه ۷۰ بهدلیل وجود خیابان امامزمان(عج) در محله به نام محله صاحبالزمان (عج) معروف بود، اما بعدها بهدلیل وقف مسجدی به همیننام از سوی حاج آقای خرسند به محله خاتمالانبیا (ص) تغییرنام پیدا کرد. این محله جزو بافتهای قدیمی منطقه ۱۰ است. این محله در دهه ۶۰ و پیش از آن ابراهیمآباد نام داشت.

علی طهماسبی و ناصر بلوکینژاد با هم شریک هستند و حالوروز کاسبیشان هیچ خوب نیست، حتی اجاره چندمیلیونی مغازهشان را هم بهسختی درمیآورند. با همه اینها، طهماسبی میگوید چارهای جزادامه دادن ندارند. میگوید هر کارگاهی حدود 10هزار متر سنگ دارد که اگر تعطیل کند، باید برای انبار آنها باز جایی را اجاره کند، پس بهناچار همینجا میماند؛ بهخاطر خرابی بازار، من و همکارانم سنگها را زیر قیمت بازار میفروشیم تا جوابگوی چهار تا چک و سفته بازار باشیم.
بحرآباد آن سالها مسجد نداشت. نزدیکترین مسجد به روستا در امینآباد بود که چندین فرسنگ از روستا دور بود و اهالی سختشان بود بیوسیله تا آنجا بروند. جمعی از کشاورزان و مردمِ روستا سراغ سید احمد حبیباللهی رفتند تا از او بخواهند برایشان مسجدی بسازد. میدانستند نتیجه سید مهدی خراسانیِ شهید و میرزا حبیب که نمازش ترک نمیشود، هر سال در خانهاش برای امام حسین(ع) روضهخوانی میکند و سفره میاندازد، رویشان را زمین نمیزند. همینطور هم شد. حاج حبیباللهی دو هزار متر از زمینهایش را وقف مسجد صاحبالزمان(عج) کرد.
در و پنجره یکی از عناصر مهم در معماری است. خانه یا محل کاری که نور و گردش هوای مناسبی نداشته باشد، بر روحیه ساکنان آن تأثیر منفی خواهد گذاشت. در طول سالیان تغییرات زیادی در عرصه تولید در و پنجره ایجاد شده است، از اُرسیها (در و پنجرههای چوبی و شیشههای رنگی) دوره قاجار بگیرید تا در و پنجرههای دوجداره امروزی. احمد غفوری یکی از قدیمیترین کسبه در و پنجرهساز محله خاتم الانبیا(ص) درباره این حرفه و تغییرات آن توضیحات شنیدنیای دارد.
پاییز که میشود، کوچهپسکوچههای محله خاتمالانبیا(ص) پُر میشود از عطر گلهای بنفش زعفران. برای بیشتر زنان این محله، سال نه از بهار که از پاییز شروع میشود؛ از اواخر مهر و اوایل آبان که وقت گلدادن زعفران است. کاری که خیلیها در این ایام برای تفنن، سرگرمی یا تأمین نیاز سالیانه خانواده انجام میدهند برای زنان این محله شغلی اصلی است. زنانی که یا خودشان سرپرست خانوادهاند یا نقش مهمی در چرخاندن اقتصاد خانواده دارند و نتیجه زحماتشان زعفرانهای صادراتی به کشورهای مختلف دنیاست. کار فصلی پاککردن زعفران سالهاست در این محله رونق دارد. آنقدر که هر سال بیش از 20کارگاه توزیع گل زعفران در محله دایر میشود.
نفیسه رحمتی از کلاس اول دبستان در کلاسهای فن بیان شرکت میکند. با گذراندن 2دوره موفق شد اجراهای خود را شروع کند. میگوید: این دورهها را پیش آقای احمد غلامی، مدرس این رشته در مدرسه دانش و در فرهنگسرای شهیدخادمالشریعه، گذراندم. بعد از پایان دوره استاد از من خواستند با پشتکار و علاقه بیشتر کار را دنبال کنم و بدون نگرانی وارد مرحله اجرا شوم. با شعرخوانی در فرهنگسرای شهیدخادمالشریعه شروع کردم. اکنون هر هفته در رواق حضرت زهرا(س) معرفی و خوانش کتاب دارم.
یک فروشنده موفق برای فصل سرما برنامهریزی میکند، لوازم فروشگاهش را مشخص میکند و برای خرید اقدام میکند. البته ما در پایان هرماه بخشی از درآمدمان را به تأمین لوازم مغازه اختصاص میدهیم. نوسان قیمت در سالهای اخیر باعث شده است که بهسختی بتوانیم سرمایه اولیه را حفظ کنیم. اگر کسی بتواند جزو واردکنندگان قطعات موتورسیکلت شود، درآمد بیشتری از فروشندگی آن خواهد داشت.