سالهای طولانی است که دستی در پخت شله دارند. شله حاج محمد و پسرانش که دستور پختش خانوادگی و کار دست و بدون ابزار مکانیکی است. علی، احمد، محمود و جبار حالا با پا به سن گذاشتن پدر، اجاق شلهپزی را در محله مهرآباد روشن نگه داشته و نگذاشتهاند این رسم دیرین خانوادگی فراموش شود. رسمی که حاج محمد سرورینیا از پدرش حاج رمضان به ارث میبرد و معلوم نیست این پخت شله چند پشت در خانوادهشان رسم بوده است. حاج محمد از مهرآبادیهای قدیمی و متولد همین محله است و 4پسرش که استاد شلهپزی هستند، هر سال 6دیگ بر پا میکنند و آن را با کیفیتی میپزند که خیلی از مهرآبادیها طعم آن را هرچند یکبار چشیدهاند.
محله مهرآباد تلفیقی از دو مزرعه قدیمی «مهرآباد» و «خدربیک» است و پیشینه تاریخی و قدمتی دستکم ۱۳۰ ساله دارد. این محله ازمهاجرپذیرترین محلات مشهد است و زندگی قومیتهای مختلف با مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر و تعامل آنها با هم ازشاخصههای مهم آن است. بافت جمعیتی مهرآباد، جوان و پویاست و بیشتر ساختمانها، یک و دو طبقه است.

بیش از 50سال قبل زمانی که رمضان امیدی نوجوانی 10ساله بوده، پا به دنیای سخت و شیرین قنادی گذاشت. بعد از 22سال شاگردی در قنادی دقت طلاب و کسب تجربههای متفاوت دیگر، خودش قنادیاش را در محله مهرآباد راهاندازی کرد. حالا بیش از 20سال است که شیرینیفروشی آقا رمضان که آن را با هزاران امید پایهگذاری کرد، در این محله جا خوش کرده و کام مردم محله را شیرین کرده است.
مسجد 14معصوم(ع) مهرآباد از آن مسجدهایی است که پویاست و جوانها در آن رفت و آمد زیادی دارند. این مسجد در موقعیت مناسب و در خیابان عبادت مهرآباد است. هیئت امنای این مسجد مدتی است که پایگاه بسیج آن راهم دائر کردند. حالا مسجد و پایگاه بیش از پیش فعال هستند.
ظاهر اوستا رضا دری به مرد 77ساله شباهت ندارد. گرچه موها و محاسن سفید و چین و چروک روی پیشانی و دستهایش نشانیهایی است که گذر حدود 8دهه از عمر پیرمرد محله مهرآباد را نشان میدهد اما هنوز سرپاست و مشغول حرفه همیشگی اش. پیرمرد دوچرخهساز منطقه ما سالهای سال است وقت اذان که میشود، در قاب در ورودی مغازهاش میایستد و اذان میگوید.
اگر حالا به کوچه مهرآباد3 قدم بگذارید کوچهای قدیمی که با گسترش شهرنشینی بافت روستایی آن هم رفتهرفته شکل و شمایل شهری به خود گرفت؛ هر چند اکنون از کمبودهایی رنج میبرد. تردد اندک شهروندان و مغازههای انگشت شمار آن باعث شده این کوچه منظر محلی آرامی به خود گرفته باشد.
با ضربات چکش مشغول صافکاری پراید سفید رنگی هستند که بر اثر تصادف آسیب دیده و فرورفته است. با آنکه سر و صدای زیادی از مغازهشان شنیده میشود، اما وقتی پا به آنجا میگذارم بلافاصله متوجه حضورم میشوند. محمد و حمید محمدزاده بژمه، 2برادر صافکار اهل محله مهرآباد هستند که کارگاهی در همین محدوده دارند و بیش از 30سال است در این حرفه مشغولند. محمد 50ساله است. او در همان دوران کودکی پدرش را از دست میدهد و به خواسته مادرش از 12سالگی وارد کار صافکاری میشود. برادرش حمید هم متولد 1348 است و این کار را با هم شروع کردهاند.
چشمهایش شوق موفقیت دارد و وجودش پر از انگیزه است. نوجوان محله مهرآباد از 4سالگی ورزش حرفهای را آغاز کرده و حالا قهرمان محله و شهرش شده است. ستایش تیموری 12ساله تکواندوکار باانگیزهای است که رؤیای المپیک را درسر میپروراند و آرزو دارد روی سکوی قهرمانی جهان بایستد.