منطقه ۱۰

منطقه ۱۰

منطقه مهندسی‌ساز

قرارگرفتن در یکی از مبادی ورودی پرتردد شهر (بزرگراه آزادی)، آب‌وهوای مناسب، ساخته‌شدن معابر و ساختمان‌های منطقه براساس اصول و ضوابط شهرسازی، وجود قطعات به‌نسبت زیاد زمین‌های با کاربری فضای سبز و در نتیجه برنامه‌ریزی برای افزایش سرانه فضای سبز، منطقه ۱۰ را به منطقه‌ای خوش‌نشین و مملو از مجتمع‌های مسکونی تبدیل کرده است. این منطقه به‌دلیل در بر گرفتن تعداد زیادی از مجتمع‌های تفریحی آبی و استخر‌های سرپوشیده، به منطقه تفریح‌های آبی مشهد معروف شده است. ویژگی دیگر منطقه ۱۰ وجود مراکز درمانی مجهز مانند بیمارستان رضوی، بیمارستان عباس ناظران و... در آن است که به گردشگری سلامت در این منطقه رونق می‌بخشد. قرارگرفتن شهر سنگ و همچنین تعداد زیادی واحد‌ صنعتی در این منطقه ظرفیت اقتصادی مناسبی را برای تولید و رونق اقتصادی در این منطقه ایجاد کرده است.
این منطقه با داشتن شماری از دانشگاه‌های مهم، یکی از قطب‌های علمی و دانشگاهی در مشهد است. در مساحت ۲۳۳۳ هکتاری منطقه ۱۰ شهرداری مشهد ۲۹۷ هزار نفر زندگی می‌کنند.

مردم؛ حافظان شاهنامه بودند
از همان زمانی که با اعداد و ارقام آشنا می‌شد، با شعر و شاعری هم در خلوت خودش سر‌کرد تا جایی که اولین کتاب شعرش را در نوزده سالگی چاپ کرد. خانواده‌اش چندان موافق نبودند و بیشتر نگران آینده‌اش. حرفشان پر بیراه هم نبود. چنانکه سعید قربانی بعد از دانشگاه مجبور شد برای یافتن شغلی هم که شده دوباره به سراغ اعداد و ارقام برود. یک دوره ارشد حسابداری خواند، شغلی از این طریق پیدا کرد و بعد دوباره برگشت به ادبیات. او اکنون دانشجوی دکترای ادبیات فارسی در گرایش ادبیات حماسی است و شغلش هم مرتبط با همین رشته است.
دو داستان نام‌گذاری قاسم‌آباد
در معدود نقشه‌هایی که از دهه ۲۰ و ۳۰ مشهد به جا مانده است، هیچ اثری از محدوده غربی مشهد که امروز به نام قاسم‌آباد شناخته می‌شود وجود ندارد و انتهای مشهد فلکه دروازه قوچان یا همان میدان توحید امروزی است. در این سال‌ها تنها در نقشه‌ای که فردی انگلیسی در سال ۱۳۳۸ از مشهد برداشته است، غرب مشهد برای اولین‌بار به شکلی تقریباً رسمی وارد نقشه‌های شهر مشهد می‌شود‌. البته در آن نقشه نامی از قاسم‌آباد وجود ندارد و تنها زمین‌های کشاورزی روستای یوسفیه و امامیه و قلعه این روستا که امروز بخش‌هایی از آن در میدان‌نمایشگاه باقی مانده است، مشخص شده است.
عشقی که سنگ را نرم کرد!
چند سال پیش من را به‌عنوان هنرمند به سالن اجلاس سران بردند که تقدیر کنند. در نقشه ایران به‌جای عنوان مشهد، نماد سنگ گذاشته بودند. ولی الان چی؟ ما حتی یک موزه سنگ از کار‌های استادان قدیم و جدید نداریم. چند وقت پیش برای یکی از مجموعه‌های میراث‌فرهنگی کاری انجام دادم، الان آن کار غیب شده است! ما هنوز یک موزه هنر‌های معاصر در شهرمان با این همه هنرمند نداریم.
سحرخوانی ماه رمضان به روایت ریش‌سفیدها
30، 40 سال قبل سحرخوان‌ها یک‌وقت‌هایی، در کنار آوازهایی که می‌خواندند نقاره هم می‌زدند. رسمی که بیشتر متعلق به مشهدی‌هاست. رضا جعفرزاده تعریف می‌کند: سحرخوان محله ما اکبر آقا نامی بود که صدای خوشی داشت. نمی‌دانم چه سری بود که ماه مبارک، یکی از هم‌ولایتی‌هایش که نقاره می‌زد را صدا می‌کرد بیاید اینجا. سحرهای ماه رمضان این دو نفر در کوچه پس‌کوچه‌ها راه می‌رفتند. جعفر آقا می‌خواند و آن یکی نقاره می‌زد.
با مستندساز جوانی که دوربینش را در روزهای کرونایی خاموش نکرد
محسن عقیلی، مستندساز جوان ساکن منطقه ۱۰ را این روز‌ها با دو مستند «فرشته‌های خط‌شکن» و «غسال‌های خط‌شکن» می‌شناسیم. این دو مستند که با بازدید زیادی در فضای مجازی رو به رو شد به حال و روز این روز‌های جامعه مربوط بود. اولی به بخش آی‌سی‌یو و محل بستری بیماران بدحال کرونایی در دو تا از بیمارستان مشهد می‌رود و ابعادی تازه از واقعیات گسترش این ویروس را نشان می‌دهد و دومی راهی غسالخانه‌ای می‌شود که اموات کرونایی را در آن غسل می‌دهند.مستند‌هایی مربوط به مدافعان حرم که به زندگی و نحوه شهادت شهید حسین حریری و شهید محمدرضا سنجرانی پرداخته است، نیز از آثار اوست.
کوچه‌ای مثل مدینه
مشخص‌ترین ویژگی کوچه شریعتی 35(شهید ناصر فضلی) را سر ظهر که خورشید به وسط آسمان رسیده است می‌توان دید. حسن رجبی، رئیس شورای اجتماعی محله شاهد، می‌گوید نیم بیشتری از نمازگزاران مسجد علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) از اهالی همین کوچه هستند. ظهرها و دم غروب که می‌شود اهالی این کوچه مثل اهالی مدینه از خانه‌ها بیرون می‌آیند و به سمت مسجد سرازیر می‌شوند.
نوجوان محله حجاب، آماده اعزام به بازی‌های آسیایی 2021 است
خرداد امسال اردوی تیم ملی بسکتبال نوجوانان برای مسابقات آسیایی2021 در اصفهان برگزار شد. یکی از اعضای دعوت‌شده به این تیم امیررضا جعفری است که مثل بیشتر پسرها از بچگی عاشق فوتبال بود. تا سال ششم هر سال 3ماه تابستان را به تهران می‌رفت تا با پسرخاله‌اش متین فوتبال بازی کند. اما بعد از آن قرار بود مسیر زندگی‌اش تغییر کند.