قصه رنگ و نقشهای نشسته بر کاشیهای حرممطهررضوی یکی از پردامنهترین و گستردهترین آراستگیهای این صحن و سراست که میتواند ما را به دوره تیموری ببرد و در حالوهوای آن زمان بگرداند.
کافی است سر بلند کنی و بر کاشیکاری هفتصدساله مسجد گوهرشاد چشم بدوزی تا در زمان سفر کنی؛ از دوره تیموری به صفوی، از دوره صفوی به قاجار، یا حتی به دوره معاصر بیایی. توسعه کاشیکاریها در دورههای مختلف تاریخی ادامه مییابد و در هر زمان با هنرهای دیگر آمیخته میشود.
کاشیکاری با آینهکاری و نقاشی و مقرنس و هنرهای دیگر دست به دست هم میدهند تا هنر و ارادت را به رخ میهمانان صحنوسرای حضرت بکشند. در مطلب امروز از ماجرای کاشیهای حرم که دنیایی بیانتها در خود دارد، بیشتر میگوییم.
بدنههای سفالی با نقشهای متنوع بر در و دیوار حرم نشستهاند و هرکدام روایتگر بخشی از تاریخ هستند. این کاشیها در انواع زرینفام، معرق، زیررنگی، معقلی و هفترنگ ساخته میشوند. در کاشی زرینفام از ترکیب نقره، مس و نوعی خاک نسوز برای لعاب استفاده میکنند.
در معرق نیز تکه کاشیهایی که در نقشها و رنگهای متفاوت از روی الگوی کاغذی تراشیده شدهاند، پهلوبهپهلوی هم قرار میگیرند تا آن طرح را میان سفالها پدیدار کنند. در شیوه زیررنگی یا زیرلعابی از جواهرهای رنگی برای نقاشی بر بدنه بدون لعاب کاشی استفاده میشود و بعد روکشی از لعاب شفاف روی آن کشیده میشود و برای پخت به کوره میرود.
اگر کاشی با آجرهای لعابدار به شکل مربع و مستطیل در تلفیق و ترکیب با آجر در نمای ساختمان به کار برود، به آن معقلی میگویند. ترسیم نقوش معقلی در جدولهای ساده شطرنجی انجام میشود. در کاشی هفترنگ ابتدا بخشی از طرح اصلی بر روی کاشی لعابدار کشیده میشود؛ سپس با لعابهای رنگی جان میگیرد و برای پخت دوباره به کوره میرود.
این کاشیها با طرحهای مکمل در کنار هم قرار میگیرند تا روی دیوار یا سقف نقش را کامل کنند. هر کاشیکاری حرم را میتوان در یکی از این دستهها جا داد. ازسویدیگر، هر حاکم و پادشاهی که آمده، نیمنگاهی هم به زیارتگاه خراسان داشته و تلاش کرده است قدمی در راستای آبادی آن بردارد. بههمینخاطر کاشیکاریهای حرم را براساس دورههای تاریخی نیز میتوان قسمت کرد. برایناساس چهار دوره زمانی برای کاشیکاریهای حرم وجود دارد.
قدیمیترین نمونه کاشیهای زرینفام روضه منوره است که به کاشیهای سنجری معروف شده است. بخشی از این کاشیها در سر در ورودی روضه منوره از سمت دارالحفاظ و سه محراب زرین فام آن در دوره پهلوی و در دوران تعمیر و مرمت به موزه آستانقدس رفتهاند. این کاشیها متعلق به عصر سلجوقی، خوارزمشاهی و ایلخانی حرم هستند. در زمان سلجوقیان و بهویژه سلطانسنجر، گنبد اصلی مرقد ساخته و بخشهای زیادی از حرم مرمت میشود.
در زمان سلطان محمد اولجایتو نیز برای اولینبار گنبد را کاشیکاری میکنند تا نخسیتن کاشیها راه خودشان را به حرم باز کنند. از آن کاشیها اکنون خبری نیست، زیرا جای خود را به گنبد کنونی با روکش طلا دادهاند و در عوض آن، کاشیهای سنجری با عمری طولانی خودنمایی میکنند.
در قرن هفتم هجری محمدبنطاهر و علیبنابیزید که از خانوادههای شیعه و کاشیکار اهل کاشان و نطنز بودند، گنبد را آذین کردند و محرابهایی با کاشیهای برجسته با لعاب فلزی ساختند که لعاب آنها از مس، روی، طلا، نقره، شنگرف و لاجورد بود و هنوز دلربایی میکنند.
قرن نهم هجریقمری آغاز حکومت تیموریان در ایران است؛ دورهای که نقطهعطفی برای توسعه حرم است و آبادی حرم به پیش و پس از آن تقسیم میشود. در این زمان ساختمان حرم، مسجد گوهرشاد، دارالسیاده، چند گنبدخانه و چند مدرسه به ساختار حرم اضافه شد.
گام بعدی پس از افزودهشدن فضای جدید به حرم این بود که فکری به حال زیباسازی داخلی آن کنند. یکی از گزینههایی که در آن زمان میشد به آن فکر کرد، هنر کاشیهای معرق و زیررنگی و معقلی بود. سه بنای مسجد گوهرشاد (۸۲۱ قمری)، مدرسه پریزاد (۸۲۳ قمری) و مدرسه دودر (۸۴۳ قمری) سه فضایی هستند که کاشیکاران آنها را به زینت هنر خود آراستهاند که البته در دو مکان اخیر، نمونههای اندکی از کاشیهای عصر تیموری نیز باقی مانده است.
برای تماشای نفیسترین مجموعه تزئینات کاشیکاریهای حرممطهر در عصر تیموری به مسجد گوهرشاد، غرفهها و ایوانهایش دل خوش کردهایم. در این فضا تکهکاشیهای لاجوردی، فیروزهای، سفید، سیاه، سبز یشمی و زرد عسلی در هم آمیختهاند تا جلوهگر یکی از زیباترین هنرهای آن زمان باشند.
طراحی، اجرا، لعاب کاری و پختگی این کاشیها در اوج هنر عصر خود است و حتی با زمان قاجار و صفوی مقایسهپذیر نیست؛ دو قاب کاشی معرق با طرح گلدانی در پایههای ایوان مقصوره و نمای خارجی مسجد در بست شیخ بهاءالدین نمونهای از کاشی معقلی همچنان دستنخورده باقی مانده است. استفاده از کاشی هفترنگ در عصر تیموری در مرحله ابداع و آزمون بوده و کاربرد آن محدود به نیم ستون منشوری دور طاق ایوانچههای قسمت شرقی مسجد است.
هنر عصر صفویه با عرفان و مذهب درآمیخته است. در این دوره عناصر معماری و تزئینات نمایشگر باغهای بهشتیاند و در کاشیها و اماکن مذهبی هم جای خودشان را باز میکنند. حرم امامرضا (ع) نیز از این قاعده بیرون نبوده است. گنبد الله وردیخان یکی از این نمونههاست که کاشیهای معرق با کتیبهها و انواع نقوش هندسی، گیاهی و حیوانی آراسته شدهاند تا جلوهگر معنایی خاص از فرهنگ زمان خود باشند.
سفالهای رنگی صحن عتیق (انقلاب) یادگار سالهای نخست حکومت شاهعباس صفوی است. این صحن با همنشینی کاشیهای معرق، هفترنگ، معقلی و زیررنگی با رنگهای لاجوردی، فیروزهای، حنایی، زرد اکر، سیاه بادمجانی و سبز یشمی آراسته شده است. تلفیق سنگ و کاشی که در مسجد گوهرشاد اجرا شد، در این دوره از رونق افتاد.
در صحن انقلاب از کاشیهای معرق برای نمای زیر طاق ایوانها و از کاشی هفترنگ بهوفور برای سطوح نماهای بیرونی استفاده شده است. در این دوره، استفاده از کاشی معرق برای پوشاندن مقرنسها، رسمیبندیها و کاربندیها، مانند مقرنسهای پرکار ایوانهای ساعت و نقارهخانه و ایوانچههای جنوبشرقی و جنوبغربی خلاقانه و جدید است.
یکی از شاهکارهای مقرنس کاشی سقف گنبد الله وردیخان است که این دو هنر را با هم آمیخته است. نقوش اژدها، سیمرغ و پرندگانی مانند طاووس و طوطی از طرحهای شاخصی هستند که آن موقع زیاد در کاشیها به کار رفتهاند.
دوره قاجار زمانه عجیبی است. وقتی که شاهان ایرانی با مظاهر دنیای رو به پیشرفت غرب آشنا میشوند و عکاسی و سینما را میشناسند. از سوی دیگر پای نقاشان، معماران و سایر هنرمندان غربی به کشورمان باز میشود تا تفکر متفاوتی را با خود به این دیار بیاورند. تفکرات تازه بر رنگ و نقش کاشیها هم اثر میگذارد. زرقوبرق و رنگهای متنوع به عرصه هنر میآید.
دیگر خبری از آرامشبخشی و روحانیت دوره صفویه نیست، اما کاشیها رنگهای شادتر، زندهتر و مادیتر یافتهاند. صحن نو یا همان صحن آزادی خودمان موزهای از این نوع کاشیکاریهاست که بخش زیادی از آن در ایوان شمالی دستنخورده و اصیل باقی مانده است. بیشتر این کاشیها هفترنگ، با رنگ غالب زرد است. رنگهای صورتی، بنفش بادمجانی و قرمز هم در این عصر به حرم راه پیدا میکنند.
بعضی از این کاشیکاریها اسلیمی و ختاییاند و بعضی با نقشهای گل و پرنده (گل و مرغ). در این دوره طرحهای گلسرخی، لندنی، گل و مرغ، حیوانی، اسلیمی و ختایی، انسانی و منظرهسازی به کار میرفته است. نمونه این نوع قابها در ایوان نقارهخانه صحن انقلاب و ایوانهای شمالی و شرقی صحن آزادی در بالای ازاره دیده میشود. طرحهای حیوانی شامل پرندگان (به وفور)، اژدها و نقش دو شیر است. نقش فرشته در ایوان شمالی و برخی ایوانچههای جانب غربی صحن آزادی نیز بر کاشیهای هفترنگ نقش بسته است.
منظرهسازی در بالای طاق ورودی ایوان شمالی و تعدادی هم در ایوان شرقی صحن آزادی محفوظ مانده است. در ایوان نقارهخانه نقش حمله شیران به یک انسان در لچکی آن دیده میشود که تنها طرح کاشی است که روایتگر یک حادثه است. در این دوره برای کفسازی پلهها مانند پلههای صحنها و کفسازی گنبد ا... وردیخان و دارالحفاظ و دارالضیافه نیز از کاشی
استفاده شده است.
وقتی از کاشیکاری در دوره معاصر حرف به میان میآید، خوشتر این است که صحبت درباره ساختهشدن صحنهای جدید و کاشیکاری آنها باشد تا جایگزینی کاشیهای قدیمی با کاشی نو. بااینحال در دهههای اخیر در برخی از رواقها و فضاهای تاریخی این اتفاق افتاده و کاشیکاری جدید جایگزین کاشیهای قدیمی آن شده است. در بعضی از فضاها مانند نمای صحن موزه نیز کاشیهای نو جای آینهکاریهای قاجاری را گرفته است.
در سالهای۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ آینهکاری روضه منوره را برچیدند و آن را با کاشیهای معرق جدید آراستند. در سال۱۳۵۰ نیز آینهکاری رواق دارالضیافه را برای هماهنگی با گنبد الله وردیخان با کاشی معرق جایگزین کردند. در بعضی فضاها نیز کاشیهای معرق جای کاشیهای هفترنگ نشستند. کاشیهای هفترنگ قاجاری ایوان طلای ناصری در صحن آزادی و کاشیهای ایوان جنوبی با کاشی معرق یا هفترنگ جدید جایگزین شدند.
شاید نگاه معاصر این است که کاشی معرق ارزش و اعتبار بیشتری دارد و بههمینخاطر به جای مرمت رنگپریدگی کاشیها آنها را به تیشه کارگران سپردند تا فرو بریزند و جایشان را با کاشیهای نو پر کنند. اگر روزی در حرم قدم زدید و خواستید سری به دنیای سفالهای رنگی آن بزنید، باید بدانید کاشیهای معرق جدید تنوع رنگی بیشتری دارند و طیفهای رنگ سبز و آبی روشن، نخودی، زرد، قرمز زرشکی و طلایی را به رنگهای قدیمی افزودهاند.
بااینحساب، اکنون نمای غالب بیرونی رواقها و صحنها کاشیکاری است. در فضاهای جدید حرم نیز، مانند ایوان جنوبی صحن جامع رضوی یا ایوان ولیعصر، از کاشی معرق با مقرنسهای پرکار استفاده شده که بینظیر است. در فضاهای جدید کاربرد وسیع نقوش حیوانی زیاد دیده میشود.
* این گزارش چهارشنبه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۶۴ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.