کد خبر: ۹۷۰۶
۲۱ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰

باشگاه کاراته‌کاران آزادشهر در محرم حسینیه می‌شود

با رسیدن محرم، باشگاه ورزشی وحدت سیاه‌پوش می‌شود و شکل حسینیه به خود می‌گیرد. ایستگاه صلواتی مقابل باشگاه هم به روی رهگذران باز می‌شود و با نذری چای و شربت و شله‌زرد و... پذیرای همشهریان می‌شوند.

برای ریختن شربت و دور‌دادن سینی از یکدیگر سبقت می‌گیرند، انگار که اینجا هم برای آنها میدان رقابت است. این‌قدر که شیهان (استاد کاراته) سعیدی برای آنها از ضرورت کار خیر و خدمت در دستگاه امام‌حسین (ع) گفته است، دنبال سهم بیشتر از این خوان بسیط هستند. بچه‌های رزمی‌کار باشگاه ورزشی وحدت یاد گرفته‌اند برنده باشند.

این روز‌ها هم با هدایت مربی‌شان سعی دارند پیش صاحب ماه محرم برای خود آبرویی بخرند و میدان را با برد ترک کنند.

«دلتنگ چای روضه و بی‌میل زمزمم/ خیری اگر هست، از این روضه دیده‌ام». این بیت وصف حال مردی است که از سال‌۱۳۷۵ این بساط را پابه‌پای باشگاه‌داری‌اش پیش برده است و در روز‌های محرم بی‌توجه به سنگینی وزن مدال‌هایی که کسب کرده، پیش امام‌حسین (ع) دست خالی حاضر می‌شود، زمان‌های باشگاه را کم می‌کند و ایستگاه صلواتی و هیئت و نذری را برپا می‌کند.

او معتقد است هر‌چه هست، از این دم‌ودستگاه است.

 

افتخارآفرینان منطقه 

باشگاه ورزشی وحدت در رشته کاراته فعالیت می‌کند، بیش‌از ۲۵‌سال از تأسیس آن می‌گذرد و ۲۱‌سال است به منطقه ما و محله آزادشهر منتقل شده است. حسین سعیدی که مؤسس این باشگاه خصوصی است، از نامدارترین ورزشکاران، مربیان و داوران کاراته استان خراسان رضوی است.

‌او رئیس سبک آشی هاراکاراته هیئت کاراته استان و رئیس کمیته داوران این هیئت نیز هست. در سال‌های اخیر، نام اعضای این باشگاه با قهرمانی عجین شده است و در مسابقات مختلف استانی، کشوری و بین‌المللی بیش‌از صدمدال طلا، نقره و برنز کسب کرده‌اند، اتفاقی که در باشگاه‌های ورزشی شهرمان کمتر رخ داده است.

این باشگاه اکنون با همراهی همسر، دختران و پسران حسین سعیدی که همه از ورزشکاران مدال‌آور استان هستند، اداره می‌شود و در رده‌های مختلف سنی بانوان و آقایان فعالیت دارد.

بچه‌های کاراته‌کار محله در دهه اول محرم باشگاه را محفل روضه می‌کنند

 

بی‌تاب برپایی عزای حسین (ع) هستیم

کوچه‌کوچه دلش غوغاست. وقتی بوی محرم به مشامش می‌رسد، بی‌تاب کار است و جمع‌وجور کردن وسایل هیئت، از پرچم‌ها گرفته تا دیگ و ظرف و.... در این سال‌های برگزاری هیئت عاشقان امام‌حسین (ع) همواره دستش را به زانوی خودش گرفته و بلند شده است.

کاش این جوانان ورزشکار و وفادار در صحرای کربلا بودند و به یاری تشنگان کربلا می‌رفتند

همیشه بچه‌های باشگاه دور‌و‌برش بوده‌اند و با آمدن محرم، پیراهن مشکی‌شان را پوشیده‌اند و به حسین سعیدی آماده‌باش گفته‌اند. او نه‌تنها در دنیای ورزش و مربیگری خوش‌نام است، بلکه بچه هیئتی‌ها هم اسمش را به نیکی بر زبان می‌آورند. کسی که از باشگاه شخصی‌اش در این سال‌ها بهره برده است تا اعضای باشگاه و حتی هم‌محله‌ای‌ها را پای سفره امام‌حسین (ع) بنشاند. خیلی وقت‌ها پیش آمده که مشغله داشته یا دستش تنگ بوده است، اما نگذاشته که چراغ این مجالس در این سال‌ها خاموش شود.

حسین سعیدی می‌گوید: ۲۱ سال پیش به آزادشهر آمدیم. از همان روز که سنگ‌بنای باشگاه را گذاشتم، به فکر تشکیل هیئت هم بودم. در این مدت، بچه‌های باشگاه هم نهایت همکاری را داشته‌اند و در کنار هم نگذاشته‌ایم این پرچم بر زمین بیفتد.

 

بچه‌های کاراته‌کار محله در دهه اول محرم باشگاه را محفل روضه می‌کنند

 

نوبت پرورش نفس

یک ماه مانده به محرم، لابه‌لای تمرین‌های ورزشی و مسابقات، پیگیری کار‌های هیئت عاشقان امام‌حسین (ع) هم آغاز می‌شود تا این جمع هم یکی از آن گروه‌هایی باشند که قرار است شورشی در خلق عالم به پا کنند. اینجا کسی به اعضای باشگاه وحدت نمی‌گوید چه کاری انجام دهد. آنها خودشان حساب روز‌های محرم را دارند و پیش‌پیش کار را جلو می‌برند.

حسین آقا می‌گوید: نمی‌دانید که چطور نشستن سر سفره امام‌حسین (ع) به دهان این بچه‌ها مزه کرده است. خودشان چند‌روز به محرم می‌آیند و می‌گویند اگر کاری هست بگویید. از اول تا آخر هم، چه در برپایی ایستگاه صلواتی و چه نذری دادن و در امور روضه و هیئت همکاری می‌کنند.

‌با رسیدن شب‌های محرم، ایستگاه صلواتی مقابل باشگاه به روی رهگذران باز می‌شود و با نذری چای و شربت و شله‌زرد و... پذیرای همشهریان می‌شوند. در روز‌های تاسوعا و عاشورا هم باشگاه سیاه‌پوش می‌شود و شکل حسینیه به خود می‌گیرد. تاتامی‌ها زیر فرش می‌روند و آینه‌های دورتادور باشگاه زیر پارچه‌های مشکی قرار می‌گیرند.

جلو در هم پرچم می‌زنند که «بفرمایید مجلس امام‌حسین (ع)». در این روز‌ها بعد‌از یک سال پروراندن جسم، وقت پرورش روح و نفس است. علاوه‌بر بچه‌های باشگاه، اهالی محله هم دعوت هستند و همه مهمان مجلس عزای امام سوم شیعیان می‌شوند.

 

بچه‌های کاراته‌کار محله در دهه اول محرم باشگاه را محفل روضه می‌کنند


مثل بچه‌های خودم

باشگاه وحدت برای اهالی ورزشکار بولوار جلال‌آل‌احمد فقط یک فضای ورزشی نیست، یک پایگاه فرهنگی است که با هزینه شخصی سعیدی و از سر دغدغه‌های او بنا شده است. او فرزندان محله را مانند بچه‌های خودش می‌داند که باید برای آنها وقت بگذارد.

نمی‌دانید چطور نشستن سر سفره امام‌حسین (ع) به دهان بچه‌ها مزه کرده است

این استاد مدال‌آور ورزش‌های رزمی درباره دغدغه‌هایش برای نوجوانان و جوانان می‌گوید: در جامعه امروزی، خطر در کمین فرزندان ماست. آسیب‌های اجتماعی فراوان است و هر لحظه امکان دارد آنها به خطایی گرفتار شوند؛ بنابراین باید آنها را جذب فضا‌های سالم کنیم.

حسین سعیدی می‌گوید: درِ این باشگاه و هیئت به روی این بچه‌ها باز است. آنها در این سال‌ها در این مجموعه ورزش کرده‌اند و موفقیت‌های بسیاری کسب کرده‌اند. در هیئت به عشق امام حسین (ع) کار کرده و مزد خود را با مدال‌های زیاد گرفته‌اند.



عزاداری اصیل بچه‌های وحدت

مداحی در‌میان جوانان او را سر شوق می‌آورد. به همین‌دلیل است که ۲۵‌سال است دل در‌گرو این هیئت و باشگاه دارد. خودش را در ایام سوگواری از بولوار ابوطالب به منطقه‌۱۱ می‌رساند تا با نفس گرمش، شوری به هیئت دهد؛ هیئتی که از نظر حاج‌محمد مجدی غرق در شعور حسینی است و چه خشنود است که در مجلسی پا می‌گذارد که در آن، بیرق امام‌حسین (ع) در دست جوانان محله است.

‌محمد مجدی خودش را مداح نمی‌داند. فکر می‌کند حالا که صدایش آن بَم روز‌های جوانی را ندارد، پس لابد آدم‌های کمتری برای نوحه هایش میان‌داری هیئت می‌کنند، اما خودش لابه‌لای صحبت‌هایش، حرف‌های خود را نقض می‌کند.

او می‌گوید: من انتقادی به هیئت‌های امروزی یا سبکشان ندارم. بالاخره همه ما عزادار حسینیم. اما چون در فضای هیئت‌های قدیمی رشد کرده‌ام، آن سبک عزاداری را بیشتر می‌پسندم. بچه‌های باشگاه وحدت هم در‌عین جوانی، اصیل عزاداری می‌کنند. «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا» را که می‌خوانم، با صدای غرا و هماهنگ همراهی می‌کنند.

 

کاش این جوانان در کربلا بودند

مداح هیئت عاشقان امام‌حسین (ع) از آن زمان که حسین سعیدی در بولوار کلاهدوز باشگاه و هیئتش را تشکیل داد، با او همراه بوده است و هر‌جا باشد ظهر عاشورا را برای مداحی در جمع ورزشکاران خالی می‌کند.

او می‌گوید: این بچه‌ها در هر میدان ورزشی‌ای نام حسین (ع) را بر لب دارند؛ این موضوع از همین هیئت و همین جمع آمده است. نتیجه‌اش را هم می‌‎بینند؛ باشگاه غرق در مدال و جام قهرمانی و موفقیت است.

«جوانان بنی‌هاشم بیایید/ علی را بر در خیمه رسانید»؛ این مداحی در جمع جوانان باشگاه وحدت، در ذهن و کلام محمد مجدی حال و هوای دیگری ایجاد می‌کند. بغض می‌کند، سپس لبخندی می‌زند و می‌گوید: ظهر عاشورا یاد‌کردن از این مداحی در جمع جوانان، دلم را می‌سوزاند.

با خودم می‌گویم کاش واقعا این جوانان ورزشکار و وفادار و مؤمن در صحرای کربلا بودند. کاش آن‌طور‌که حالا با آب خنک و شربت به استقبال عزاداران می‌روند، به یاری تشنگان صحرای کربلا می‌رفتند. این جوانان سرمایه محله و شهر هستند و باید یاری‌شان کرد تا در این مسیر بمانند.

بچه‌های کاراته‌کار محله در دهه اول محرم باشگاه را محفل روضه می‌کنند


نوای بوشهری در کوچه‌های آزادشهر

صدای سنج و دمام بوشهری، این نوای سوگواری ظهر عاشورا، با حضور مهمانانی از جنوب کشور در کوچه‌های آزادشهر می‌پیچد. اثری هنرمندانه که زبان محرم می‌شود تا رنج عظیمی را که بر خاندان اهل‌بیت (س) گذشته است، فریاد بزند. این برنامه بعد‌از سینه‌زنی ظهر عاشورا در باشگاه، به دعوت حسین سعیدی و با همراهی بچه‌های هیئت برپا می‌شود.

در این سوگواری، قدم‌های اهالی محله برای عزای ظهر عاشورا با گام‌های اعضای هیئت عاشقان امام‌حسین (ع) همراه می‌شود و از مقابل باشگاه در معابر محله به راه می‌افتند. مریم شعبانیه یکی از اهالی محله است که این مراسم را از سال‌های قبل به خاطر دارد.

درِ این باشگاه و هیئت به روی این بچه‌ها باز است. در هیئت به عشق امام حسین (ع) کار کرده و مزدشان را با مدال‌های زیاد گرفته‌اند

او معتقد است هیئت باشگاه وحدت، چراغ سوگواری محرم را در این محله روشن کرده است. مریم‌خانم تعریف می‌کند: چهارسال قبل و دقیقا یک ماه به محرم، ما در خیابان جلال‌‎آل‌احمد‌۶۹ ساکن شدیم. پسرم که سیزده‌سال داشت، دغدغه هیئت رفتن داشت.

ظهر عاشورا صدای سنج و دمام به گوشمان رسید. از پنجره نگاه کردم و دیدم بچه‌های باشگاه با یک گروه نوازنده ساز در حرکت هستند. به پسرم گفتم «بیا شایان‌جان! دنبال هیئت‌رفتن بودی. لباس بپوش برویم پایین؛ هیئت خودش به محله ما آمد.» از همان سال با آن‌ها آشنا شدیم و پسرم بعضی وقت‌ها در برنامه‌های مذهبی آنها حاضر می‌شود.

 

دوست داریم روزی خودمان سنج و دمام بزنیم

اعضای گروه سنج و دمامی که ظهر عاشورا در هیئت عاشقان امام‌حسین (ع) حاضرند، با هفت دمام، هشت سنج و یک بوق که بیشتر در بوشهر نواخته می‌شود، به عزاداری می‌پردازند. این بساط سنتی سوگواری در‌میان بچه‌های ورزشکار مجموعه هم محبوب است و خیلی‌ها دوست دارند نواختن این ساز‌ها را یاد بگیرند.

محسن می‌گوید: من قبل از این در اطراف حرم، این مدل عزاداری را دیده بودم. همیشه برایم سؤال است که این افراد با این ریتم تند چطور با هم هماهنگ می‌شوند. دوست دارم روزی بتوانیم با اعضای باشگاه هماهنگ شویم و خودمان این عزاداری زیبا را انجام دهیم.

به گفته بچه‌های باشگاه، این رسم چند‌ساله هیئت در‌میان اهالی محله هوادار دارد و به محض بلند‌شدن صدا، در و پنجره خانه همسایه‌ها باز می‌شود و با دستی روی سینه به تماشای این مراسم می‌نشینند.


امیرحسین شیخ‌زاده

- چند سال هست که عضو هیئت عاشقان امام‌حسین (ع) هستی؟
دو سال؛ هم‌زمان با ورزش در اینجا عضو هیئت هم شدم.

- حضور در هیئت چه چیز‌هایی به تو یاد داده است؟
برخی آموزه‌های هیئت باعث شده است به شناخت بهتری از کربلا و امام‌حسین (ع) برسم؛ چیز‌هایی که قبلا در خانواده و جا‌های دیگر یاد نگرفته بودم.

- در این روز‌های حضور در هیئت چه کاری را بیشتر دوست داری؟
دوست دارم در خیمه از مردم پذیرایی کنم. وقتی سینی شربت را جلو مردم می‌برم و با لبخند از من تشکر می‌کنند، احساس خوبی پیدا می‌کنم.

- کدام مداحی را که در هیئت می‌شنوی، بیشتر دوست داری؟
«این علم از کیست که بی‌صاحب است/ این علم از ماه بنی‌هاشم است». من این بیت معروف را که درباره شهادت حضرت‌عباس (ع) زیاد در مراسم تکرار می‌شود و هر دفعه پر از سوز و آه است، دوست دارم.

- دوست داری برای هیئت چه کاری انجام دهی؟
بهترین کار این است که همین مسیر را ادامه بدهیم، با دوستانمان تلاش کنیم این خیمه و هیئت همیشه برقرار باشد.


عرشیا ذکاوتی

- چه شد که عضو باشگاه و هیئت شدی؟ 
دنبال ورزش‌های رزمی بودم و مجموعه‌ای که در این کار حرفه‌ای باشد. در همین پرس‌وجو‌ها آقای سعیدی را به من معرفی کردند و به باشگاه وحدت آمدم.

- چند‌سال می‌شود؟
چهار‌سال.

- در هیئت وظیفه‌ای هم به تو سپرده شده است؟
بله، بعضی وقت‌ها مسئول پذیرایی بوده‌ام. خیلی وقت‌ها پرچم‌ها را نصب کرده و همیشه سعی کرده‌ام وظیفه‌ای را که به من سپرده می‌شود، درست انجام دهم.

- خاطره‌ای هم از هیئت عاشقان امام حسین (ع) داری؟
یادم است سال دوم، روز مراسم تاسوعا و عاشورا رسیده بود، ولی من با همان لباس رزمی به باشگاه آمده بودم. آن روز را با همان لباس تا آخر وقت خدمت کردم.

- چقدر ورزش و بساط امام‌حسین (ع) با یکدیگر هم‌مسیرند؟
ورزش من را به لحاظ جسمی توانمند کرده است و جلسات امام حسین (ع) باعث شده که روحم با دین پیوند قوی‌تری داشته باشد.

- بهترین چیزی که از جلسات مذهبی باشگاه یاد گرفته‌ای، چیست؟
اگر کاری از دستم برمی‌آید، برای دیگران انجام دهم.

* این گزارش پنج‌شنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44