کد خبر: ۹۶۶۲
۱۴ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۰

انبار خاطرات ناصر فارسی از آب‌انبارهای بالاخیابان

حاج‌ناصر فارسی از آب‌انبار چسبیده به مسجد ترک‌ها به‌عنوان بزرگ‌ترین آب‌انبار محله بالاخیابان یاد می‌کند که آب فراوانی داشت و بعد از فوت میرممد مدتی به کفاشی تبدیل شد.

چای کیسه‌ای را که داخل آب‌جوش می‌اندازد، استکان را در زاویه‌ای می‌گذارد تا تغییررنگ آن را به‌خوبی ببیند. کیسه که رنگ باز می‌کند، تکانش می‌دهد و می‌گوید: خدایا شکرت برای رفاه امروز، اما اگر الان آب آب‌انبار بود، این چای به قرمزی می‌زد، نه اینکه سیاه شود!

گفتار حاج‌آقا ناصر فارسی پر از این تشبیه‌های امروز و دیروز مشهد است. حرف‌هایی که اگر پای آنها بنشینید و او هم حوصله گفتن از نود سال زیستش در مشهد را داشته باشد، خواهید دید که از پرخاطره‌ترین و عجیب‌ترین آدم‌های قدیمی است.

کسی که درست همان‌قدر که کوچه‌به‌کوچه ته‌پل‌محله و نوغان را می‌شناسد، همان‌قدر تک به‌تک خانه‌های آن را با صاحبانشان به‌یاد می‌آورد و خاطره نقل می‌کند. او آن‌قدر خاطرات جذابی از محله‌های بالا و پایین‌خیابان، مردم آن، خانه‌های تاریخی، دروازه‌ها، تاجران هند، دوران قحطی، حمام‌های قدیمی، کاروان‌سراها، آب‌انبار‌های آن و... دارد که مجبوریم فقط برش‌هایی از خاطرات او را دست‌چین کنیم که مربوط به آب‌انبار‌های محله بالاخیابان (ته‌پل‌محله، نوغان، دریادل، چهارباغ و شهید اندرزگو) است؛ خاطراتی از ۱۰ آب‌انبار که در گذر زمان بیشترشان مثل یخ آب شدند.

 

آب‌انبارهای بالاخیابان در خاطرات حاج‌ناصر


حوض ترک‌ها

صلواتی می‌فرستد و بعد گفتن خدابیامرزی، نام میرممدترکی را می‌آورد. حاج‌آقا فارسی او را بزرگِ ترک‌های کوچه بینادل می‌خواند و می‌گوید: هیئت‌دار بود و مسجد و آب‌انبار بزرگی داشت. آب‌انبارش چسبیده به مسجد ترک‌ها در کوچه بینادل بود. تقریبا شانزده پله می‌خورد و با وجود اینکه از آنِ ترک‌ها بود، بقیه مردم هم از آن استفاده می‌کردند.

به‌اعتقاد حاج‌ناصر این آب‌انبار به‌خاطر جمعیت زیاد ترک‌های آن محدوده، بزرگ‌ترین آب‌انبار محله بالاخیابان بود و آب فراوانی داشت که بعد از فوت میرممد مدتی به کفاشی تبدیل شد. بعد از آن هم خراب و به بنای کنونی مسجد اضافه شد.

 

حوض حاج‌باقر

اینکه حاج‌باقر که بود و چه شد را حاج‌ناصر به‌خاطر ندارد. با استناد به شنیده‌هایش از پدرش، او را پول‌دار ته‌پل‌محله می‌خواند. به‌گفته او، حوض‌انبار حاج‌باقر در سمت راست خانه‌اش قرار داشت که امروز زمین آن بخشی از پروژه هتل در خیابان رضوان است. همچنین با ۲۵ پله، پرپله‌ترین آب‌انبار بالا‌خیابان بود. همین ارتفاع جان یکی از اهالی ته‌پل‌محله به نام علی حمال را گرفت؛ او با خورجینی به پشت، خربزه می‌فروخت. یک روز وقتی خواست برای استراحت روی سکوی جلو این حوض‌انبار بنشیند، به پایین سقوط کرد و مرد.

در خاطرات او این حوض‌انبار تا دهه ۱۳۶۰ آب داشته است، اما به‌دلیل قطع جریان خروجی آب، بوی گند می‌داده و همان سال‌ها خراب شده است.

 

حوض حاج‌ممد

حوض حاج‌ممد (حاج‌محمد) که روزگاری هم به حوض مندلی‌خان معروف بوده، در خاطرات این پیر بالاخیابان همیشه بدون آب بوده است. او از آن حوض‌انبار چنین روایت می‌کند: به‌یاد ندارم کسی از این حوض که کمی بالاتر از حسینیه حاج‌ممد در بازارچه حاج‌آقاجان بود، آب بردارد. سردر داشت و به‌عنوان دکان استفاده می‌شد. در دوران جوانی من، سردرش هم خراب شد و مغازه جایش را گرفت.

طبق گفته‌های حاج ناصر، حاج‌محمد قبل از اینکه او به دنیا بیاید، فوت کرده بود، اما با وقفیاتش نامش زنده بود. حسینیه حاج‌محمد همچنان فعال است.

 

آب‌انبارهای بالاخیابان در خاطرات حاج‌ناصر


حوض چهل‌پایه

حاج‌آقا فارسی یکی از باامکانات‌ترین حوض‌انبار‌ها را متعلق به بازار فرش می‌داند؛ حوض‌انباری که به‌جز منبع ذخیره آب، اتاق استراحت هم داشت. او با بیان اینکه مشهدی‌ها به پله، پایه می‌گفتند، تعریف می‌کند: چون پله‌هایش زیاد بود، به آن چهل‌پایه یعنی چهل‌پله می‌گفتند؛ ولی خودم که آن پله‌ها را شمردم، بیشتر از ۲۸ تا نبود. اتاق خیلی بزرگی به‌مساحت پنجاه‌متر در سمت چپ این حوض‌انبار بود که سقفی بلند داشت. این حوض انبار در حال حاضر مرمت شده است.

 

حوض مروی‌ها

حوض مروی‌ها برخلاف مسجدش خراب شده است. حاج‌ناصر محل این حوض را نرسیده به میدانگاهی ته‌پل‌محله می‌خواند که به‌اندازه حوض ترک‌ها بزرگ بود.

حوض‌انبار چهل‌پایه به‌جز منبع ذخیره آب، اتاق استراحت هم داشت

او یادآور می‌شود که این حوض‌انبار در جریان خیابان‌کشی شارستان خراب شد و تعریف می‌کند: در دهه ۱۳۵۰ بالای این حوض‌انبار را ساختند و خود حوض را هم اجاره دادند. کاسبی داخلش سبزی می‌فروخت و آشغال‌ها را در اتاق‌های بالا می‌ریخت. بعد بالای حوض را درمانگاه کردند و آهن ریختند تا در زیرزمینش سرویس‌بهداشتی درست کنند. جنگ شروع شد و کار انجام نشد تا اینکه حوض‌انبار را خراب کردند.

 

حوض حاج‌آقاجان

او یکی از آب‌انبار‌های کوچک را حوض حاج‌آقاجان در بازارچه‌ای به همین نام می‌خواند. گویا از آب آن بیشتر خود بازاری‌ها استفاده می‌کردند و، چون در دوران کودکی او به مغازه تبدیل شد، کمتر کسی از آن به‌یاد می‌آورد.

طبق گفته‌های او، این آب‌انبار کمی بالاتر از ورودی کوچه صاحبکار قرار داشت و کمتر از ۱۰ پله داشت.

 

حوض قرشی

حاج‌ناصر، آب‌انبار قرشی را جزو معدود آب‌انبار‌هایی می‌داند که از تخریب جان سالم به‌در برده‌اند و از آن چنین به‌یاد می‌آورد: در کوچه هتل الغدیر حاج‌آقا قرشی خانه و دم‌ودستگاه فراوانی داشت. روبه‌روی خانه‌اش آب‌انباری بود که از آن برای اسب‌هایش آب برمی‌داشت.

در قدیم کنار هر حوض‌انبار مسجدی هم می‌ساختند. در دوره قاجار هیئت مرده‌شور‌ها بالای آب‌انبار حوض امیر را به حسینیه تبدیل کردند

خانه‌اش را وقف مدرسه کرد و از این محل به خیابان دانشگاه رفت. ده‌ساله بودم که او مُرد و از همان زمان جلو ورودی آب‌انبار تیغه کشیدند که همچنان همان شکلی است. طبق گفته‌های او، آب‌انبار حوض نو در انتهای کوچه پنجه و حوض‌انبار دیگری در کوچه ساسان نیز وجود داشت که، چون ورودی آنها بسته بود، او هیچ‌وقت داخل آنها را ندیده است.


حوض امیر

این پیر بالاخیابان در گفتن از حوض امیر بازهم به شنیده‌هایش از پدرش استناد می‌کند و آن را متعلق به فردی می‌داند که در دربار قاجار سمت‌دار بوده است. این حوض‌انبار پشت باغ‌رضوان بود که بعد از خیابان‌کشی، همان کوچه طبرسی ۲ می‌شود.

می‌گوید: در قدیم بالا یا کنار هر حوض‌انبار مسجدی هم می‌ساختند. در دوره قاجار هیئت مرده‌شور‌ها بالای این آب‌انبار را به حسینیه تبدیل کرد و در دوره رضاشاه هم حجار‌ها آن را بازسازی کردند و به‌نام آنها شد. حجار‌ها آب‌انبار آن را در دهه ۱۳۵۰ به آشپزخانه تبدیل کردند که من مدتی در آن محل آشپزی می‌کردم.


آب حوض‌انبار‌ها پر از «توتو» بود

این پیرِ بالاخیابان نوع ساخت همه حوض‌انبار‌ها را یکسان می‌خواند و از طاق‌های آنها که با خشت زده می‌شد و ساروجی که ضدآب بود، می‌گوید. اینکه کف آنها را بین ۵ تا ۱۰ سانتی‌متر سرب می‌ریختند تا آب سردتر بماند. منبع آب آب‌انبار‌ها هر دوسه‌سال یک‌بار تمیز می‌شد و آبشان پر از کرم‌های ریز نارنجی‌رنگ بود که مردم به آنها «توتو» می‌گفتند. گویا برای اینکه این توتو‌ها وارد کوزه نشوند، آب را از جوراب تمیزی که سر کوزه بسته می‌شد، رد می‌کردند.

* این گزارش پنج‌شنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۳ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44