کد خبر: ۹۶۱۸
۰۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰

بوی زندگی در متروکه‌ای به‌نام «تابران»

شهر تابران یا توس امروزی؛ خطه‌ای تاریخی است که قدمت برخی از بنا‌های آن پهلو به هزار سال می‌زند و برخی دیگر، اما به زحمت به صد می‌رسد. با این‌حال به دلیل شباهت معماری و مصالح به کار رفته در بنا‌های آن، تشخیص قدمت، برای هر بیننده‌ای ممکن نیست.

شهر تابران یا توس امروزی؛ خطه‌ای تاریخی است که قدمت برخی از بنا‌های آن پهلو به هزار سال می‌زند و برخی دیگر، اما به زحمت به صد می‌رسد. با این‌حال به دلیل شباهت معماری و مصالح به کار رفته در بنا‌های آن، تشخیص قدمت، برای هر بیننده‌ای ممکن نیست. چنانکه گاه ممکن است قدمت یک بنای ۶۰‌ساله نیز، هزار ساله به نظر آید.

شاید دلیل این تشابه روش زندگی مردم تا ۵۰‌سال پیش باشد. معماری، مصالح و حتی سبک زندگی ایرانی‌ها تا همین ۵۰‌سال گذشته با هزار سال پیش تفاوت چندانی نداشت، از‌این‌رو به جرئت می‌توان انسان‌هایی را که تا ۵۰ سال پیش می‌زیسته‌اند، هزار ساله دانست. یکی از بنا‌های ۶۰‌ساله، اما با ظاهر هزار ساله بقایای روستای قدیم اسلامیه معروف به «قلعه بالا» است. با اینکه این روستا امروز خالی از سکنه است، اما هنوز بوی زندگی می‌دهد.

 

 

اینجا که امروز بیغوله‌ای سکوت و کور، چسبیده به دیوار تاریخی توس است، در روزگاری نه چندان دور روستایی پر رفت و آمد بوده. خانم‌های روستا از صبح تا شب به نوبت پای تنور نان پخت می‌کردند. نوبت‌ها را نیم ساعته می‌کردند تا همه ساکنان روزی یک بار نان پخت کنند و خمیرشان ترش نشود. در این میان اگر کسی هنوز نوبتش نشده بود و نیاز به نان داشت، از دیگری قرض می‌گرفت. 

هر طرف ۱۲ خانه قرار داشته؛ خانه که می‌گوییم تو یک قصر را تجسم نکن، دو اتاق که سرجمع ۲۴ متر نمی‌شود. اتاق پشتی نشیمنگاه بوده با روزنه‌ای روی دیوار، که امروز پنجره می‌نامندش. اتاق جلویی هم احتمالا با یک اجاق و چهار کاسه و بشقاب آشپزخانه می‌شده است. خانه‌ها به واسطه دالان‌هایی باریک به هم وصل می‌شدند. کمی دورتر از خانه‌ها یک مستراح عمومی دیده می‌شود.

سابق پای این مستراحی که امروز متروکه گوشه‌ای افتاده صفی بلند بوده است. صبح هرکس سحرخیز بود کامروا می‌شد، وگرنه معلوم نبود چه موقع روز نوبت به او برسد. دورتادور قلعه هم دیوارکشی بوده و یک در چوبی داشته است، دری که امروز جایش خالی است، اما در گذشته به روی همه باز بوده است، با این‌حال هیچ گاه غریبه‌ای وارد این روستا نمی‌شده است.

اگر هم می‌شد کسی را نگران نمی‌کرد. آخر مردم آن زمان چیزی نداشتند که نگران به سرقت رفتنش باشند. یک پلاس، دو دست لحاف، یک کتری، دو تا استکان، یک قابلمه و دو تا بشقاب برای شروع زندگی کافی بوده است. اگر بعد‌ها فرزندی به خانواده اضافه می‌شد، یک دست لحاف و کاسه و بشقابش هم روی اثاث خانه جا می‌گرفت. 

توس جاذبه گردشگری کم ندارد و می‌شد دستتان را بگیریم و ببریم به کهندژ، بنایی با قدمت دست کم هزار سال که روزگاری محل سلطنت بسیاری از عمال سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و... بوده است. یا می‌شد دور باره یا دیوار هزار ساله بچرخانیمتان.

آرامگاه فردوسی هم که دیگر نیازی به تعریف ندارد. به جز این تماشای یخدان قجری و عمارت اربابی چهاربرج هم با حال و هوای صد سال پیش این خطه آشنایتان می‌کرد. هنوز هم برای تماشای اینها دیر نشده، اما اگر علاقه‌مند به سبک زندگی مردم قدیم هستید حتما به این روستای متروکه هم سر بزنید.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44