زهرا فاطر| یککیلومتر جلوتر از آخرین تابلوی خیابان «سیدی» تابلویی با عنوان «روستای خلج» دیده میشود؛ روستایی که به گفته اهالی و موسفیدکردههایش، عمری صدساله و شاید بیشتر دارد؛ اما آنچه که ما را به اینسو کشانده است این روستا و قدمتش نیست.
ما برای دیدار با بقایای یک عمارت قدیمی به اینجا آمدهایم؛ بنایی که آن را همعصر صفویه در ایران میدانند ولی این میراث کهن گویا این روزها در نبود توجهها، ویرانهای بیش نیست. سطرهای بعدی روایت دیدار ما از این بنا و نظر مسئولان درباره وضعیت آن است.
بالاتر از روستای خلج، وقتی میخواهی به سمت ارتفاعات «هفتحوض» بروی، در سمت راست، چند دیواره قدیمی و خرابه مانند وجود دارد که شاید هیچکس گمان نکند بقایای یک بنای ارزشمند و تاریخی از دوران صفویه باشد؛ بنایی که محلیها به آن «اقامتگاه تاریخی خلج» میگویند و نامش هم با همین عنوان در فهرست آثارملی ایران ثبت شده است ولی تاکنون جز چند ترمیم ساده برای این یادگار برجایمانده از تاریخ، گویا کار چندان دیگری صورت نگرفته است.
برای معرفی این بنا نیز در چندمتریاش تابلویی نصب کردهاند که این اطلاعات روی آن درج شده است: «این اثر در تاریخ ۲۴تیر۱۳۸۲ با شماره ثبت۹۲۴۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.»
در این تابلو از ماهیت و مدل استفاده آن و مسیرهایی که به این اقامتگاه ختم میشود، اطلاعاتی وجود ندارد؛ اما این تابلوی ثبتملی میتواند نشانی از اهمیت موضوع و این اقامتگاه تاریخی در شهر مشهد باشد که لازم است توجه بیشتر و تخصصیتری به آن شود.
ماشین را کمی بالاتر از همین بنای تاریخی پارک میکنیم تا از نزدیک آن را ببینیم و راستش را بخواهید در نگاه نخست از تماشایش جا میخوریم؛ بین جاده و زمینهای زراعی، جز چنددیوار خراب که البته هیچ قسمتشان به آثار تاریخی شبیه نیست، چیز دیگری دیده نمیشود.
پیشرویمان ویرانهای خمیدهقد از جفای بادوباران، نیمهجان ایستاده است، درحالیکه هر کنج و زاویه اش مأمن مور و ملخ و سایبان مار و عنکبوت است؛ همین است که بااحتیاط قدم برمیداریم. بهجز حشرات، مشاهده گودالهای بسیاری با عمق یکتادومتر که مشخص است به دست انسانها کنده شدهاند، چشم را آزار میدهد. انباشت زبالهها در بین دیوارههای این بنای تاریخی مسئله سوم است؛ از زباله چیپس و پفک بگیرید تا گیاهان و خارهای خودرو.
اقامتگاه تاریخی خلج روی تلی باشیبملایم قرار دارد. دیوارههای اینبنا از اندازه استاندارد یک دیوار معمولی -که عموما ارتفاعی دوتاسهمتری دارند- هم کوتاهتر است، چه برسد به دیوارهای یک عمارت قدیمی؛ باتوجهبه چنین وضعیتی، میشود نتیجه گرفت که در نبود رسیدگیها، باران بهمرور دیوارهها را شسته است. همچنین خاک یا گلولای آوردهشده با وزش بادها و گذرِ سیلها نیز در کنار پایه دیوارها انباشته شده و از قد دیوارهها کاسته است.
از بنا فاصله میگیریم. در پاییندست با حدود دویست متر فاصله از این بنای تاریخی، یک خانهباغ کوچک در حال بهسازی دیده میشود و چندنفری مشغول کارند. یکی از محلیها که در حال بنایی است، وقتی از دلیل حضور ما آگاه میشود، میگوید: «آنطور که از قدیمیها شنیدهام، اینجا در گذشته استراحتگاه سران و پادشاهان بوده است و قدمتش به دوره قاجار میرسد. البته برخی هم میگویند که همعصر دوره صفوی است.»
علیآقا که چهلسالی سن دارد و از کودکی در اینروستا زندگی کرده است، دیگر محلی حاضر در این حوالی است که حرف را میبرد به چالههای کندهشده میان دیوارههای این بنای تاریخی و چنین توضیح میدهد: «عدهای برای پیداکردن گنج، طمع کردهاند و حاصلش شده است این سوراخها.
همه اینها جاذبههای خلج است؛ اما کمترکسی در ابتدای همین جاده به بنایی درهمریخته با پلانی شگفتانگیز توجه میکند
گاهی شبهنگام از اینجا میرویم و صبح وقتی برمیگردیم، میبینیم گودالی عمیق حفر شده است. این مسئله بهخاطر پیداکردن گنج است وگرنه من این بنا را از بچگی اینجا دیدهام و تا همین چندسال قبل هم سقفی گنبدیشکل داشت و ارتفاع دیوارههایش بلندتر از امروز بودند؛ اما معماری آن بهخاطر وجود همین افراد سودجو از بین رفته است. البته بارش باران و نبودرسیدگی به آن هم مزیدبرعلت شده تا این بنای تاریخی در معرض نابودی قرار بگیرد.»
او در ادامه هم میگوید: «همین چندسال پیش عدهای آمدند و کمی به دیوارها شن و ملات زدند تا محکمتر شود، ولی بعد از آن انگار اینجا از یادها رفت. پسازآن ما دیگر ندیدیم که مسئولی به اینجا بیاید.»
این بومی روستای خلج، مانند دیگر همولایتیهایش درباره قدمت اینبنا میگوید: «حرفهای زیادی دراینباره زده شده است، ولی خودمان اطلاعات دقیقی نداریم. عدهای میگویند اینبنا مربوط به دویست سال پیش است؛ البته قدیمیها عمر آن را پانصد سال تخمین میزنند و بر این زمان تأکید دارند.»
هادی دقیق| بین مشهدیها نام خلج بیشتر با محیط طبیعیاش گره خورده است؛ باغ و آب فراوان، قلههای خلج و چینگکلاغ، هفتحوضی که همین چندسال پیش در فهرست آثار طبیعی ملی ثبت شد و.... حتی اگر از اینها بگذریم، یکی از دلایلی که آخر هفتههای جاده خلج شلوغ میشود، چشماندازی است که بام خلج به شهر دارد و راههای کوهنوردی زیادی که هرکدام به قلهای خوشمنظره میرسند.
همه اینها جاذبههای خلج است؛ اما کمترکسی در ابتدای همین جاده به بنایی درهمریخته با پلانی شگفتانگیز توجه میکند؛ «اقامتگاه خلج» عنوان یک اثر ثبتملیشده در اوایل جاده خلج و پیش از رسیدن به جاده پیچدرپیچ بام خلج است.
رهگذران این جاده و حتی برخی اهالی، اقامتگاه خلج را نمیشناسند و بهدلیل نبود اطلاعات مستند از آن، اهمیتش چندان در تاریخ مشهد شرح داده نشده و همین باعث شده است که توجه عمومی به بنا جلب نشود. این دورماندن بنا از اصل خویش، از سویی مایه دردسر آن شده است و متوهمان گنجیاب به هوای رفتن ره صدساله، یکشبه در اطراف بنا چالهها کندهاند و لایههای تاریخیای را که میتوانست گرهگشای پیبردن به اسرار آن باشد، بهاصرار برای یافتن گنج نابود کردهاند.
در کل، مطالعات بنا و کاوش در آن بهدلیل قرارگرفتن در ملک شخصی و بهتوافقنرسیدن با میراثفرهنگی، صفر است و متأسفانه بهدرستی نمیدانیم کارکرد این بنا با آن پلان شگفتانگیز چه بوده است. حتی اوضاع مرمت آن هم چنگی به دل نمیزند و آسیبدیدن بنا از زمان ثبتملیشدن تا امروز، در تصاویر موجود کاملا مشهود است.
دیوارهای اقامتگاه خلج روزبهروز آب میشوند و بعید نیست تا چند سال دیگر فقط پی این بنای سنگی باقی بماند؛ هرچند اکنون هم چیز چندانی از آن دیوارهای سنگی، طاقهای جناغی و طاقچههای آجریاش باقی نمانده است. پلان اقامتگاه خلج مربعشکل است و چهار ایوان در چهار ضلع آن تعبیه شده است که انتهای آنها به فضای هشتضلعی وسط میرسد. در چهار کنج این مربع و بین ایوانها هم چهار اتاق ایجاد شده که دسترسی به آنها از طریق ورودیهایی از دو طرف داخل هر ایوان بوده است و فضای هشتضلعی مرکزی به آنها راه ندارد.
بهگفته کارشناسان، این سبک معماری در کنار تقارن و تناسب ایجادشده در بنا را میشود بین بناهای دوره تیموری و صفوی یافت؛ هرچند رسیدن به تاریخ و کارکرد دقیق بنا نیازمند مطالعات باستانشناسی است. رویهمرفته در نبود اطلاعات جامع تاریخی از بنا و باتوجهبه قرارگرفتن آن در منطقهای خوشآبوهوا و گردشگاهی، احتمال کاربردی مرتبط با اینگونه محیطها برای آن متصور است.
در نتیجه، کشف چنین تاریخی شاید بتواند به پرکردن خلأهای تاریخی این دوره در مشهد کمک کند. با این تفاسیر، اقامتگاه خلج امروز بیشازپیش به توجهی همهجانبه نیاز دارد.
محمود طغرایی؛ رئیس اداره ثبت و حریم آثار تاریخی اداره کل میراثفرهنگی خراسان رضوی
برای بررسی بهتر وضعیت این سازه، بهسراغ کارشناس مسئول ثبت آثار تاریخی، طبیعی و معنوی خراسانرضوی میرویم. او میگوید: «باتوجهبه شواهد و قرائن معماری موجود، به نظر میرسد این بنای تاریخی مربوط به دوره صفویه و متعلق به یک اقامتگاه تشریفاتی یا شکارگاه باشد.»
محمود طغرایی ادامه میدهد: «باآنکه اتاق هشتضلعی میانی بنا، ذهن را به این سمت میبرد که این مکان ممکن است یک آرامگاه باشد، اثبات یا رد این احتمال، به بررسی بیشتر باستانشناسان نیاز دارد.»
از این کارشناس میراثفرهنگی میخواهیم برایمان درباره ساختار بنا نیز توضیح بدهد و او براساس نقشهبرداریهایی که توسط سازمان میراثفرهنگی صورت گرفته است و بررسیهای کارشناسیشده میگوید: «باتوجهبه اینکه اقامتگاه تاریخی خلج برای قدمتسنجی کتیبه ندارد، ما توسط کارشناسان سازمان میراثفرهنگی به بررسی سبک معماری بنا پرداختیم. این مکان براساس بررسیهای انجامشده، شامل یک فضای هشتضلعی در مرکز است و چهار ورودی دارد که هرکدام به اتاق مرکزی متصل میشود. این مدل بنا از رایجترین اشکال تکبناها، بهویژه آرامگاههای دوره تیموری و صفوی در خراسان است.»
طغرایی در ادامه به مشخصات ظاهری بنا اشاره دقیقتری میکند و توضیح میدهد: «اقامتگاه تاریخی خلج در زمینی مربعشکل به ابعاد پانزدهدرسیزده متر ساخته شده است. یک ایوان (به طول سه متر و عرض سه متر) در میانه هر ضلع قرار دارد که به اتاق هشتضلعی مرکزی وصل میشود. طول و عرض این اتاق حدود پنجدرچهار متر است و بهنظر میرسد پوشش این ورودیها از طاقهای جناغی بوده است. در چهارگوشه بنا هم چهار اتاق نشیمن طراحی شده است که اندازه این اتاقها چهاردرسه متر است و هرکدام از این اتاقها نیز دو ورودی یا خروجی دارند که از میان ایوانهای چهارگانه باز میشوند.
به نظر میرسد سقف همه اتاقها پوشیده بوده؛ اما اکنون تنها قسمتی از طاقهای ورودی آن بهجا مانده است. در قسمتهای مختلف ساختمان نیز چندین طاقچه که باعث زیبایی نما شده است، وجود دارد و در مجموع ۹طاقچه در کل بنا تعبیه شده است. مصالح بهکاررفته در دیوارها شامل سنگ و ملات گچ است. یکی دیگر از نکات جالبتوجه در این بنا تقارن و تناسب بهکاررفته در ساخت بناست که این موضوع در معماری دوره صفویه مشهود است.»
با اینکارشناس از رسیدگینشدن به بنایی چنین ازنظر تاریخی ارزشمند نیز صحبت میکنیم. طغرایی میگوید: «متأسفانه هماکنون این ساختمان داخل ملک شخصی قرار دارد و تا مالک اجازه ندهد، ما کار چندانی نمیتوانیم برای مرمت و حفظ آن انجام دهیم. البته با حکم دادستانی هم میشود وارد عمل شد و این بنا را مرمت کرد؛ اما دراینصورت مراحل رسیدگی به آن تبدیل به یک فرایند طولانی میشود. موضوع مهم دیگری هم که وجود دارد، نگهداری بنا پس از مرمت و جلوگیری از تخریب مجدد آن است که ضرورت دارد مالک نیز دراینصورت متعهد باشد.»
وی ادامه میدهد: «متأسفانه افراد وقتی متوجه میشوند که قرار است کاری توسط یک نهاد دولتی در داخل ملکشان انجام شود، دچار توهم میشوند و برای فروش زمین مبالغی غیرواقعی درخواست میکنند. قیمت اراضی آنجا، بهویژه آنکه در حریم جاده است، زیاد نیست.»
محمودطغرایی در پایان هم تأکید میکند: «مشکل اصلی ورود به موضوع نیست؛ مشکل تعهد مالک به حفاظت از بنا، پس از مرمت آن است؛ متأسفانه باتوجهبه اینکه مالک فعلی زمین هیچ علاقه و تعهدی به نگهداری از این بنای تاریخی نشان نمیدهد، میراثفرهنگی نیز برای رسیدگی به این بنا دچار مشکلات فراوانی شده است.»
* این گزارش سهشنبه ۲۲ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۳۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.