کد خبر: ۹۳۲۹
۲۲ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰

کتابت قرآن با خط نسخ ایرانی!

مصطفی یونسیان، قرار است قرآن را با خط نسخ ایرانی کتابت کند و این خط جایگزین شیوه خط عثمان‌طه در کتابت قرآن کریم شود.

قرار بود آموزگاری نمونه را به ما معرفی کنند و ما هم تصور می‌کردیم بناست درباره شیوه‌های تدریس با او گفتگو کنیم، اما وقتی گفتگوشونده دبیر هنر از کار درآمد، آن هم دبیری که خود هنرمندی خوش‌سابقه است، مسیر گفتگویمان به سمت زندگی او به‌عنوان هنرمند پیش رفت.

مصطفی یونسیان سی‌ونُه‌ساله است و درجه فوق‌ممتازی خوش‌نویسی را با کوشش فراوان به‌دست آورده و اکنون در حال گرفتن درجه‌یک یا استادی است.

دبیر هنر منطقه ما (دبیرستان شاهد شهید محمدحسن نظرنژاد در بولوار مجلسی غربی و دبیرستان سینا در خیابان شهید هاشمی نژاد)، ورودش را به دنیای خوش‌نویسی، موهبتی از جانب خدا می‌داند و یقین دارد که برای پیمودن این مسیر انتخاب شده است؛ چون همراه با پیشرفت‌هایی که به آن دست یافته، پای او به دارالکتابه وابسته به مرکز طبع‌ونشر قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران باز می‌شود و از آنجا کار کتابت قرآن و ادعیه و روایات و به‌ویژه زیارت عاشورا را آغاز می‌کند.

او در کنار خو‌ش‌نویسی، گاه تذهیب و نگارگری کارهایش را نیز خود انجام می‌دهد. همچنین در چند دوره، آثار هنری‌اش را در در شهر‌های گوناگون کشورمان و همچنین ترکیه به‌نمایش گذاشته‌است. گفتگوی شهرآرامحله را با این آموزگار جوان و هنرمند که مدرس انجمن خوش‌نویسان مشهد هم هست، بخوانید.

 

چطور استعداد هنری خودتان را کشف کردید؟

پاره‌ای عوامل دست‌به‌دست هم داد تا من به اینجا برسم، اما در یک کلمه فقط می‌خواهم بگویم که از سوی پروردگار مهربان انتخاب شدم، برای اینکه خط نیکویی داشته باشم و به‌ویژه قرآن و روایات و زیارت عاشورا را که برایم خیلی عزیز است، کتابت کنم.

 

یعنی استعداد و علاقه و کوشش شما در اینکه الان استاد خوش‌نویسی با درجه فوق‌ممتاز هستید، تاثیر نداشته است؟

بی‌شک موثر بوده است، اما من معتقدم باید خواست خدا باشد تا اینکه بنده بتواند بالقوه‌ها را به فعلیت برساند. اگر قصه زندگی من را بدانید، به حقیقت حرفم پی می‌برید. در دوران کودکی و مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی از میان هنر‌ها با نقاشی مانوس بودم. آن‌قدر با مهارت و طبیعی، چهره‌ها را نقاشی می‌کردم که معلم‌هایم تصور می‌کردند کار خودم نیست و کسی سفارشی برای من نقاشی می‌کشد؛ به همین علت همیشه از درس هنر کمترین نمره را به من می‌دادند ولی هرگز به‌خاطر این نمرات کم، ناراحت نشدم و کارم را بهتر ادامه دادم.

 

دل‌مشغولی‌تان به هنر، باعث نمی‌شد به درستان لطمه بخورد؟ 

هرگز، خانواده‌ام به علم و درس خیلی بها می‌دادند و من هم این را خوب می‌دانستم؛ برای همین اولویت، برایم درس بود و در زمان‌های آزادم نقاشی می‌کشیدم.

 

با ورزش هم میانه‌ای داشتید؟

بله؛ چون برادر بزرگم تحصیل‌کرده رشته تربیت‌بدنی و خودش ورزشکار بود، از همان کودکی برنامه مدونی برای من داشت و اجرا کرد. او دست مرا گرفت و وارد رشته ژیمناستیک کرد.

 

در زمینه ورزش، موفقیتی هم به‌دست آورده‌اید؟

از دوم ابتدایی تا دوم دبیرستان نفر اول استان سمنان می‌شدم؛ چون آن زمان ما در شاهرود زندگی می‌کردیم. بعد هم که رشته ورزشی‌ام به شیرجه و شنا تغییر پیدا کرد و پاییز سال ۷۲ در مسابقات کشوری چهارم شدم و سال بعد از آن یک‌پله ارتقا پیدا کردم و به سومی کشور دست یافتم. پس از آن، مسابقات انتخابی تیم ملی هم‌زمان شد با امتحانات نهایی‌ام که به علت تاکید خانواده بر درس، نتوانستم در این مسابقات شرکت کنم؛ البته برنامه‌ریزی‌ام خیلی دقیق بود تا هم ورزش کنم و هم درس بخوانم و هم نقاشی بکشم.

 

زمینه تحصیلی‌تان هم مرتبط با رشته‌های هنری یا ورزشی شماست؟

ورزش حرفه‌ای را که دیگر ادامه ندادم، اما زمینه هنری‌ام گسترش یافت. در دبیرستان به اصرار خانواده، رشته تجربی را انتخاب کردم؛ البته ناگفته نماند که در شهر ما آن زمان رشته گرافیک نبود. یک‌سال را در همین رشته تجربی درس خواندم. سال بعد از آن با وساطت و پادرمیانی برادر بزرگ‌ترم، خانواده رضایت دادند که رشته‌ام را به گرافیک تغییر دهم و قول دادم که در این رشته، حرفی برای گفتن داشته باشم.

 

برادر بزرگتان کار هنری انجام می‌دادند؟

دقیقا قضیه علاقه‌مندی‌ام به هنر خوش‌نویسی از همین‌جا شروع شد. برادرم دوستی داشت به نام حبیب‌ا... برزجان که استاد خوش‌نویسی و همسایه ما بود. استاد برزجان از هنرمندان انجمن خوش‌نویسان شاهرود بود. برادر بزرگم نزد همین استاد، تعلیم خط می‌دید که البته، چون در حال تحصیل در تهران بود، خوش‌نویسی را تا دوره عالی ادامه داد و بعد دیگر آن را جدی نگرفت. او مرا با این استاد آشنا کرد و به واسطه او شدم منشی انجمن خوش‌نویسان شاهرود و متصدی ثبت‌نام هنرجویان و بعضی کار‌های دفتری و جانبی. هم‌زمان استاد به من پیشنهاد داد که در کلاس‌های آموزشی شرکت کنم.

 

صفای خط از صفای دل است

 

از آن روز‌های آموختن خوش‌نویسی بیشتر بگویید؟

یادم نمی‌رود که گاهی قبل از اینکه استاد بیاید، میز‌ها را تمیز می‌کردم و یکی‌دوبار نشستم در جایگاه استاد و به جایگاه او غبطه می‌خوردم؛ با خودم می‌گفتم می‌شود روزی برسد که من هم خوش‌نویسی را در حد درجه‌یک یاد بگیرم و یاد بدهم؟ به‌هرحال با همتی دوچندان شروع کردم به خوش‌نویسی. روزی هشت ساعت با عشق و علاقه تمرین می‌کردم. با اینکه باید در کنکور هم شرکت می‌کردم، دست از تمرین برنداشتم. تازه عشق و علاقه‌ام را پیدا کرده بودم و روزبه‌روز موفقیتم بیشتر می‌شد. به این ترتیب در کمال ناباوری شاگرد اول مدرسه در کنکور پذیرفته نشد. همه مرا ملامت می‌کردند که تو قول داده بودی در هنر موفق شوی، اما نتیجه نگرفتی. زمان خدمت سربازی هم رسید، اما خودم را نباختم. کارم را با تلاش و پشتکار بیشتر ادامه دادم و حین خدمت سربازی هشت ساعت درس می‌خواندم و هشت ساعت خوش‌نویسی می‌کردم؛ و سرانجام این کوشش شما به ثمر نشست.

دقیقا همین‌طور است. با رتبه ۴۲۰ تعهد دبیری، در رشته علوم‌تربیتی مشهد قبول شدم و به این شهر آمدم. از خدمت هم معاف شدم و به این ترتیب برگی تازه از زندگی‌ام ورق خورد. در ادامه آزمون خوش‌نویسی دادم و ورودم به این عرصه با درجه عالی آغاز شد. بعد هم که درجه ممتازی و فوق‌ممتازی گرفتم و الان در حال گرفتن درجه استادی هستم که همان درجه‌یک هنری است.

 

تخصصتان در چه نوع خطی است؟

نسخ ایرانی.

 

بیشتر به نگارش چه مضامینی علاقه دارید؟

کتابت آیات قرآن و روایات و به‌ویژه زیارت عاشورا. اعتقاد دارم به‌خاطر کتابت قرآن و روایات و کلام ائمه (ع) از سوی خدا انتخاب شده‌ام. این حقیقت نه‌تن‌ها برای من که برای همه کسانی که در این راه قدم گذاشته‌اند، صدق می‌کند. چگونگی عضویت من در دارالکتابه وابسته به مرکز طبع‌ونشر قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران، خود نشان‌دهنده این ماجراست.

 

برایمان تعریف کنید.

سال ۸۹ به حج مشرف شدم. تا آن زمان اگرچه آرزوی کتابت قرآن در سر داشتم، زمینه‌اش فراهم نشده بود. روبه‌روی خانه خدا ایستادم و از خودش به حرمت کعبه خواستم که مرا در این مسیر بیندازد. از سفر که برگشتم، یک روز می‌خواستم آثارم را مرتب کنم. یکی از آثار استاد امیرخانی که استاد خود ما نیز هست، در لابه‌لای کارهایم بود. بار‌ها آن برگه استاد را دیده بودم، اما هیچ‌گاه به پشت آن دقت نکرده بودم. انگار حسی درونی به من گفت: «مصطفی! پشت برگه را ببین.» فراخوان دارالکتابه بود که چندماه از مهلت ثبت‌نام آن گذشته بود. فوری تماس گرفتم و گفتند مشکلی نیست. چهارپنج نمونه از کارهایم را فرستادم و ۲۰ روز بعد، از این مرکز معتبر با من تماس گرفتند و مدارکم را برای عضویت خواستند. پس از آن بود که کتابت قرآن را به‌صورت رسمی آغاز کردم.

 

تاکنون چه سوره‌هایی را کتابت کرده‌اید؟

ماه رمضان سال گذشته کتابت قرآن را آغاز کردیم. درمجموع ۲۴۰ خوش‌نویس عهده‌دار این کار بودند و کتابت سوره یوسف به نام من افتاد. این اثر را همین چندوقت پیش به‌صورت حضوری به موزه حرم حضرت اباالفضل (ع) در مضجع شریف ایشان اهدا کردیم. یک‌بار هم در جشنواره کتابت قرآن که میان دانشجویان سراسر کشور برگزار شد، در میان ۶۰۴ شرکت‌کننده، اول شدم و اثر مشترک را که با ۶۰۴ قلم متفاوت و سبک‌های گوناگون به رشته تحریر درآمده بود، به مقام معظم رهبری اهدا کردیم.

 

قرآن را با همین خط  نسخ ایرانی، کتابت می‌کنید؟

بله، قرار است این خط که جایگاه هنری والاتر و مناسب‌تری دارد، جایگزین شیوه خط عثمان‌طه در کتابت قرآن کریم شود.

 

آثارتان را به نمایش هم گذاشته‌اید؟

بله. تاکنون در نمایشگاهی که کشور ترکیه برای بزرگداشت میرعماد، خوش‌نویس بزرگ ایرانی، برگزار کرد و نیز در نمایشگاه‌های داخلی مشهد و تهران و... شرکت کرده‌ام.

این هنر، کار دل است، نرم‌افزار‌های بی‌جان که نمی‌تواند جای کار دل را بگیرد

 

نرم‌افزار‌های بی‌شماری که امروز به بازار آمده، موجب کسادی هنرتان نشده است؟

این هنر کار دل است؛ به‌گفته شاعر، «داند آن‌کس که آشنای دل است/ که صفای خط از صفای دل است». من اصلا به هنر، چشمداشت مادی ندارم. دیدگاهم به زندگی به هیچ‌وجه مادی نبوده و نیست و هیچ‌وقت هم در امور معیشتم وانمانده‌ام؛ چون رزق و روزی هرکسی تعیین شده است. این هنر، روح مرا سیراب می‌کند و از سوی دیگر نرم‌افزار‌های بی‌جان که نمی‌تواند جای کار دل را بگیرد؛ بی‌روح است و مصنوعی و پر از ایراد. این نکته نیز تامل‌برانگیز است که بزرگان و پیشوایان دینی ما بر نیکونویسی تاکید کرده و خط نیکو را نشانه فضل و سواد دانسته‌اند.

 

پس چرا استقبالی که باید، از هنر خوش‌نویسی نمی‌شود؟

خود هنرمندان مقصرند. هرکسی باید برای هنرش ارزش قائل باشد. مردم یا برخی هنرمندان این رشته برای هم کاسه و بشقاب کادو می‌برند، اما حاضر نیستند دست‌نوشته‌ای از خودشان را قاب کنند و هدیه دهند.

 

خانواده‌تان درباره هنرتان چه دیدگاهی دارند؟

تا پیش از ازدواج، برادر بزرگم مشوقم بودند و بعد از آن همسرم. پسر دوساله‌ونیمه‌ای هم دارم که از همین الان آموزش و تمرین و سرمشق دادن به او را آغاز کرده‌ام که خداراشکر جواب هم گرفته‌ام. همسرم هم تا حدی اصول اولیه این هنر را یاد گرفته است.

درس هنر هم مانند دیگر درس‌ها اهمیت داده می‌شود.

درس هنر هم مانند دیگر درس‌ها اهمیت داده می‌شود

 

آیا هنوز هم مانند گذشته ساعت درس هنر، گاهی به تدریس ریاضی و دروس دیگر می‌گذرد؟

خیر. من دبیر هنر هستم و هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهم دانش‌آموزانم از این درس بی‌بهره بمانند. در حال حاضر وضعیت، متفاوت شده است و در مدارس، به درس هنر هم مانند دیگر درس‌ها اهمیت داده می‌شود.

 

در کلاس درباره هنر خودتان بحث و گفتگو و تمرین می‌کنید؟

خیر. چون قرار نیست که من به عنوان معلم هنر هنرمند خوشنویس به جامعه تحویل دهم. خوشبختانه محتوای کتاب‌های درسی هنر تغییر پیدا کرده و چکیده‌ای از هنر‌های گوناگون مانند عکاسی و نمایش و جز اینها در آن گنجانده شده است. این سرفصل‌ها به گونه‌ای تعریف شده که بچه‌ها به شکل عملی مفهوم هر هنر را بفهمند. این مفاهیم را دبیر ریاضی یا حتی ادبیات نمی‌تواند تدریس کند و درس هنر را معلمی باید به دانش‌آموزان ارائه دهد که از هنر سررشته داشته باشد. وظیفه ما در این کلاس‌ها این است که دانش آموزان را با مفاهیم اولیه هنر‌های گوناگون آشنا کنیم. تعدادی از بچه‌ها که علاقه ندارند از همان آغاز کار، مشخص می‌شوند، اما برخی دانش‌آموزان علاقه زیادی به رشته‌های هنری نشان می‌دهند. کار منِ دبیر هنر هم استعدادیابی است؛ برای نمونه کسی را که به هنر آوایی یا موسیقی علاقه نشان می‌دهد به همان سمت راهنمایی می‌کنم و به دانش آموزانی هم که به خوشنویسی یا طراحی علاقه دارند مشاوره تخصصی می‌دهم.

 

این شیوه در کلاس‌های شما تا کنون خروجی هم داشته است؟

بله. به عنوان مثال سال گذشته ۱۰ شاگردم که به زمینه‌های هنری علاقه نشان داده بودند همگی در دانشگاه‌های خوب پذیرفته شدند؛ شش‌نفرشان در رشته‌های هنری دانشگاه تهران و اصفهان و بقیه در دیگر دانشگاه‌های ملی قبول شدند.

 

*این گزارش در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۴ در شماره ۱۷۱ شهرآرا محله منتشر شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44