شریعتی -شهامت| از تمام آنچه یک ساختمان را خانه میکند، هیچ نداشت. یک چهاردیواری ساده بود که با آجرهای کجومعوج بالارفته بود. نه اتاق داشت، نه حمام، نه در، نه برقکشی و نه حتی سرویس بهداشتی. از سوز سرمای زمستان و هُرم گرمای تابستان تا تن نحیف فرزندان این خانواده، راهی نبود. از آکاسیفهایی هم که جای سقف را پر کرده بودند کاری برنمیآمد، جز اینکه سایبانی دربرابر آفتاب و چتری کمفایده در روزهای بارانی باشند.
مدتی که گذشت، همین سقف موقت هم مأمنی شد برای لانهکردن حشرات و افزودن به آزارهای ناتمام این خانواده. این بیغوله که فقط نام خانه را یدک میکشید، یکی از بهاصطلاح منازل مسکونی انتهای بولوار پنجتن بود که از ماه پیش، بازسازی اش شروع شد و هفته آینده تحویل ساکنانش میشود تا کودکان آن، طعم زندگی را طور دیگری تجربه کنند.
روایت این کار خیر، نهتنها از زبان نیازمندان مشمول طرح، بلکه از دستاندکاران آن در گروه جهادی شهیدعلیاکبر زوار و خیریه امامرئوف (ع) در محله پنجتن نیز شنیدن دارد.
به اصطلاح این زمانه، بانویی است بدسرپرست؛ یعنی کسی که به ظاهر شوهر دارد، اما در واقع، سایه سر ندارد. ثمره ازدواج هانیه، دو طفل خردسال است که آب و نان و بازی میخواهند و از اصطلاحات نامهربان در دنیای آدمبزرگها سر در نمیآورند. چهاردیواریای که او و کودکانش شبانهروز را در آن سپری میکردند، در انتهای پنجتن واقع است.
گوشهای از تلخیهایی که هانیه برایمان روایت میکند، از این قرار است: شوهرم کارگر بنّاست. هرازگاهی سر کار میرود، اما درآمد همان چندروز را هم خرج خانه و زندگی نمیکند. تحت پوشش هیچ خیریهای نیستیم. پدرم هم وضع مالی درستی ندارد و به خرج خودش درمانده است؛ بااینحال دلش به حال من و نوههایش به رحم آمد و به هر زحمتی بود با پسانداز نداشته و پول ناچیز کارگری، خواست که طبقه بالای خانه خودش را برایمان بسازد. خواست، اما نتوانست از بالابردن دیوارهای آن، جلوتر برود. من و این دو طفل بیگناه، با همین وضعیت و بدون هیچ امکاناتی در جایی شبیه سوله، ساکن شدیم.
رنجی را که هانیه و بچههایش در این خانه کشیدند، به سال نه، که به دقیقه و ثانیه باید حساب کرد؛ «آکاسیفهای سقف را قسطی خریده بودیم و بهسختی پولش را میدادیم، اما حشرههایی که کمکم در آن لانه کردند، بچههایم را خیلی اذیت میکردند، بهویژه آن یکی که نوزاد است. راهپلهها را هم که خراب بود با قرضوقوله درست کردم اما....» از، اما به بعد ناگفته پیداست.
اینکه تحمل این بار دیگر از عهده شانههای زنانه او برنمیآمد، بهخصوص وقتی که شوهرش، او و بچهها را رها کرد و رفت. باید این رنجِ بهاوجرسیده جایی تمام میشد. روزی که بسیجیان ناحیه میثم و گروه جهادی شهیدزوار برای بازدید خانه آمدند و از قصه پرغصه ساکنانش باخبر شدند، شروع دوباره زندگی برای هانیه و فرزندانش بود.
در ذهنش تصاویر زیادی از خانههای نونوارشده نیازمندان نقش بسته است؛ مثلا برقکشی، کاشیکاری، نصب کابینتها و شیرآلات و همه آنچه واژه «خانه» را برای هانیه و بچههایش معنی کرد. امیر میرزایی مسئول گروه جهادی شهیدعلیاکبر زوار است که بر خدمت به نیازمندان محدوده پنجتن تمرکز دارد.
او برایمان از ۱۰ باب منزل مسکونی میگوید که بهدلیل نبود امکانات، وضعیت بهداشتی درستی نداشتند. نداشتن شیشه، در، رنگ، برقکشی، ایزوگام، موزاییک کف، کابینت، کاشی و سقف مقاوم باعث شده بود که این خانهها برای ساکنانش قابل سکونت نباشد. باید برای مرمت و بازسازی آن، هرچه زودتر آستینها را بالا میزدند.
بیشتر این خانهها با گذشت دهها سال از عمرشان دچار آسیبهای جدی شده بودند، طوریکه دیگر نمیشد به آنها خانه گفت
بازدید مشترک کارشناسان این گروه جهادی بههمراه بسیجیان ناحیه میثم از منازل یادشده، گام نخست بود و اطمینان از واجد شرایطبودن خانوارها به دریافت کمکهای خیران، گام بعدی. او میگوید: مصالح موردنیاز که ازسوی بسیج تأمین شد، با کمک دوستانمان در خیریه امامرئوف (ع) در مدت ۴۵روز با هزینه حدود ۳۰۰میلیونتومان این خانهها را بازسازی کردیم. هفته آینده هم خانهها را تحویل ساکنانشان میدهیم و حدود سینفر را با زندگی تازه در خانههایشان، شاد میکنیم.
۹سال فعالیت مداوم باعث شده است شمار شادیهایی که خیریه امامرئوف (ع) به قلب نیازمندان روانه کرده است، از حساب خارج شود. خانه هانیه و کودکانش، نخستین چهاردیواریای نبود که برای ساکنانش به سکونتگاهی امن تبدیل شد.
سیدمحمد غفوریان که توفیق خدمت بهعنوان رئیس هیئتمدیره این خیریه را دارد، میگوید که از بدو اخذ مجوز این خیریه از بسیج سازندگی سپاه امامرضا (ع) تا به امروز، منازل متعددی در محدوده پنجتن بازسازی شده است.
او تجربهاش از این دست کارهای خیر را روی هم میگذارد و میگوید که بیشتر این خانهها بهویژه در قسمت انتهایی بولوار پنجتن، مهندسیساز نبودند، تکمیل نشده یا با گذشت دهها سال از عمرشان دچار آسیبهای جدی شده بودند، طوریکه دیگر نمیشد به آنها خانه گفت.
او نکات دیگری را هم اضافه میکند تا مثلث خطر برای ساکنان منازل یادشده تکمیل شود؛ اینکه بهدلیل بیسرپرست یا بدسرپرستبودن، ازکارافتادگی، ناچیزبودن درآمد کارگری و گرانی مصالح، خانوادهها توان رسیدگی و بازسازی منازلشان را ندارند و از سر ناچاری به زندگی در این شرایط اسفبار تن میدهند.
سوی دیگر تاریکیهایی که او برایمان به تصویر میکشد، روشنای امیدی هم وجود دارد؛ وجود آدمهایی که به چیزهایی فراتر از زندگی شخصی خود فکر میکنند و دغدغه همنوعشان را دارند. آنطورکه میگوید، علاوهبر جهادگران گروه شهیدزوار و بسیجیهای ناحیه میثم، معتمدان محلی که در شناسایی نیازمندان محله، همراه خیریه هستند، همچنین افرادی که برای رضای خدا از مال، وقت و دانش فنی خود مایه میگذارند، در خلق این شادی برای محرومان منطقه، سهمی بزرگ دارند.
* این گزارش یکشنبه ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۵ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.