هر خانهای که ساخته میشود، نویدبخش آمدن افراد بیشتر و جاری شدن روح سبز زندگی است؛ چراکه این آدمها هستند که به منطقه بیجان ۱۲ جان میبخشند. پس از این حیث تماشای ساختوسازها لذتبخش است. اما چیزی که سالهاست در این منطقه کمتر به چشم میخورد، اما رنگ سبز زندگی است. به قول مرحوم شکیبایی: «هر خونهای یه رنگی داره، ... ولی من معتقدم هیچ رنگی رنگ سبز نمیشه.»
«محمدعلی صالحی» هممحلهای ما هم تا حدی با خسروشکیبایی همنظر است. او فردی است که با کاشت ۱۵۰درخت در اطراف خانه خود سعی در سبز کردن زندگیاش دارد.
حتی پیشنهادی هم مبنی بر ساخت دیوار سبز به جای دیوار بتنی در اطراف مجتمعاش مطرح کرده است. او میگوید: «درختان روح دارند، با آدم حرف میزنند و زندگی میبخشند. یک منطقه خشک با ۱۲ درخت آباد میشود. از آن گذشته کشیدن دیواری از جنس شمشاد هم به صرفه است، هم زیبا و هم ایمن.»
شروع به قدم زدن بیرون مجتمع سلحشوران میکنیم تا مکان پیشنهادیاش برای کشیدن دیوار سبز را نشانمان دهد. پایش را روی نقطهای میگذارد و میگوید: «اینجا محل کاشت شمشاد میشود، بعد از آن چند درخت میکاریم تا رفتوآمد غریبهها را سخت کند.
سپس جدول فعلی را کمی جلوتر میآوریم تا ماشینهای بیشتری بتوانند در پارکینگ پارک کنند و دیگر به محوطه فضای سبز تعرض نکنند.»
البته او این حرفها را بیحساب و کتاب نمیزند. سالهاست که قدمها و وجبهایش تبدیل به متر و خطکش شدهاند. در خیابانهای شهر راه میرود و همهچیز را اندازه میگیرد. میگوید: «اندازه پارکینگهای حرم و طبرسی را از بَرم.
وقتی درباره موضوعی فکر میکنم همهچیز را در رابطه با آن اندازه میگیرم. اینطور میشود که گاهی در خیابان پلهها را وجب میکنم. همسرم عصبانی میشود و میگوید مردم فکر میکنند دیوانهای!»
عشق به درخت و بیدرختی در محل زندگی، محمدعلی صالحی را وادار میکند گوشی تلفن را بردارد، با شهرداری منطقهاش تماس بگیرد و از آنها بخواهد تعدادی نهال برای کاشت درخت در اختیارش قرار دهند. با کمال تعجب بدون هیچگونه نامهنگاری و تنها با یک بار بازدید ۱۵۰ نهال درخت در اختیارش قرار میدهند و او هم در روز درختکاری با حضور شهردار وقت منطقه ۱۵۰ نهال را میکارد.
متأسفانه از ۱۵۰درختی که محمدعلی صالحی در روز درختکاری سال۸۴ کاشته تا کنون فقط حدود ۷۰درخت باقی مانده است. بعضی از این درختان فدای سایه ماشین همسایهها شدند و برخی دیگر زیر سایه بیتوجهی آنها شکستهاند.
جای درختی را نشان میدهد که اکنون به سختی رویتپذیر است. از آن درخت قدیمی تنها تکه چوب خشکی باقی مانده که در داخل خاک دفن شده است.
صالحی میگوید: «هنگامی که یکی از همسایهها اسبابکشی داشت، وسایل کهنهاش را از پنجره به بیرون پرت کرد و کمر این درخت را شکست.» جای خالی دیگر درختان نیز فدای سایه ماشین همسایهها شد. میگوید: «آنها برای اینکه ماشینشان را از آفتاب سوزان تابستان در امان نگاه دارند، این درختان را کشتند.»
طرح پیشنهادی این بود که مجتمعها از دیوار سبز به جای دیوار ساختمانی برای حصار استفاده کنند
ابتدا درختی بزرگ و تنومند را در مقابل در ورودی آپارتمان، نشانمان میدهد و بعد توجهمان را به درختچههایی که به زور به یک متر میرسند، جلب میکند و میگوید: «شاید باورتان نشود، اما این درختان همجنس و همسناند. حتی خورد و خوراکشان هم یکی است.
اینها از سال ۸۴ تاکنون به همین اندازه مانده و درختان این سمت رشد کردند و قد کشیدهاند.» صالحی وجه تمایز درختان دو سمت را در خاک آنها میداند و میگوید: «چند وقتی بود که از کاشت درختان میگذشت، اما چندان رشدی نمیکردند؛
بنابراین با یکی از دوستانم که کارشناس فضای سبز است، صحبت کردم و از او مشورت خواستم. مهندس حسینی بعد از بازدید این درختان توضیحاتی داد که متوجه شدیم خرج کاشت درخت در این منطقه تنها محدود به آبپاشی و سمپاشی نمیشود.»
ساختوسازهای فراوان و در نتیجه آهکی شدن خاک مزروعی این منطقه، دلیلی است که دوست صالحی درباره عدم رشد درختان گفته بود.
صالحی میگوید: «خاک این منطقه قبلاً مزروعی بوده و به همین خاطر قابلیت کاشت درخت را دارد منتها به دلیل ساختوسازهایی که در اینجا صورت گرفته بیشتر نخالههای ساختمانی را در اطراف پی ساختمان رها کردهاند و برای همین درختان رشد چندانی نمیکنند.
کارشناسان چند راه را برای کاشت درخت در این منطقه پیشنهاد کردهاند ولی تمام این راهها پرخرج است. به عنوان مثال یکی از این راهها کاشت گلدانی است، اما تهیه هر گلدان حدود ۱۰هزار تومان هزینه دارد که در تعداد زیاد مشکل زا میشود.»
صالحی با اشاره به قانون شهرداریها مبنی بر کاهش عوارض نوسازی شهروندانی که درخت میکارند، گفت: «روزی یکی از دوستانم گفت شما که این همه درخت کاشتید آیا عوارضتان کمتر شده است؟ من هم در جواب گفتم عوارضمان بیشتر شده، اما کمتر نشده!»
البته منظور صالحی عوارض نوسازی نبوده؛ بلکه اشارهاش به عوارض برخورد با همسایگان است. وی میگوید: «عوارض نوسازی کمتر نمیخواهیم، اما توقع داریم دستکم شهرداری از کسانی که درخت میکارند حمایت کند.
به عنوان مثال وقتی درختها را میشکنند ما میآییم و میگوییم چرا درختها را شکستید و آنها هم در پاسخ فقط میگویند شما چهکارهاید؟ اگر شهرداری هر کدام از شهروندان را مسئول کند و بگوید مثلاً فلانی که ۱۰۰تا درخت کاشتی، مسئولیت نگهداری از این درختان با توست، در این صورت من بهتر میتوانم با خاطیان برخورد کنم.»
درست نمیداند دلیل علمی دارد یا معنوی، شاید هم خیالی بیش نباشد، اما دوست دارد نام «اعجاز درخت» بر آن بگذارد. میگوید: «کلیههای من مشکل دارد و سنگساز است، گاهی این مشکل امانم را میبُرد، اما هر زمان به درختها آب میدهم، به سرعت خوب میشوم و سنگم دفع میشود.»
حالا همه اهالی بلوک یازده در آبیاری درختان سهیم شدهاند. چه از لحاظ هزینه و چه از نظر مشارکت در آبیاری. بلوک یازده چهار کنتور آب دارد که سر هر یک از آنها شیر آبی وصل شده، از هر چهار شیر به یک اندازه آب در منبعی جمع و از آن برای آبیاری درختان استفاده میشود.
با اینکه قبض آبی حدوداً ۲۰هزار تومانی برای اهالی این بلوک میآید که در مقایسه با سایر بلوکهای مجتمع سلحشوران مبلغ بیشتری است، اما اهالی بلوک به این رقم اعتراضی ندارند؛ بلکه اعتراض آنها از مصرف آب پرهزینه شرب برای آبیاری گیاهان است.
صالحی میگوید: «ما از یکسو غصه مصرف آب را در این بحران آب میخوریم و از سویی دیگر نگران حال و روز درختان هستیم؛ بنابراین مجبوریم از همین آب آنها را آبیاری کنیم.»
صالحی از همین حالا به فکر روز درختکاری است و میگوید: «اگر میخواهیم امسال در روز درختکاری در منطقه درخت بکاریم و جواب بگیریم باید از همین حالا به فکر باشیم و خاک را اصلاح کنیم وگرنه با ۳۰ سانتیمتر حفر خاک و گذاشتن یک نهال جوابی جز تلف شدن وقت و هزینه نمیگیریم.»
محمدعلی صالحی با تحصیل و تدریس در رشته فنی و حرفهای اکنون به کیمیاگر بلوک یازده مجتمع سلحشوران تبدیل شده است. او وسایل اسقاطی مدارس را میخرد و در مدرسه با کمک دانشآموزان آنها را به وسایل استفادهشونده تبدیل میکند.
وی میگوید: «ما با این کار، بازی دو سر بُردی را انجام میدهیم. دانشآموزان فنیوحرفهای باید در مدرسه جوشکاری را بیاموزند و اگر خروجی کارشان را بتوان استفاده کرد، بیشتر احساس رضایت میکنند.
از طرف دیگر ما هم به نیمکت و وسایل بازی احتیاج داریم؛ بنابراین من وسایل اسقاطی مدارس را میخرم و با کمک دانشآموزان آنها را تبدیل به وسایل استفادهشدنی میکنم.» نیمکتهای اطراف بلوک یازده سلحشوران از جمله نمونهکارهای دانشآموزان اوست، آنها قصد ساخت تاب، سرسره، میز شطرنج و آلاچیق نیز دارند.
محمدعلی صالحی، به قول خودش رگ و ریشهای «بینالمللی» دارد با اینحال خود را متعلق به بلوک یازده مجتمع سلحشوران میداند. او که از مادری شیرازی، پدری تهرانی، در آبادان متولد شده و همسری کرمانی گرفته و اکنون در مشهد زندگی میکند با علاقه تمام مدیریت بلوک را به عهده گرفته و تمام تلاش خود را برای بهبود اوضاع مجتمعاش به کار میبندد.
او قانونی را در بلوک خود به تصویب رسانده که طبق آن هیچ یک از اهالی بلوک حق ندارند با یکدیگر درگیر شوند. هر کس در هر زمان از شبانهروز مشکلی داشته باشد نزد آقای صالحی رفته و مشکلش را با وی در میان میگذارد، سپس او شخصاً به حل مشکلات اهالی بلوک میپردازد.
میگوید: «این قانون باعث شده دو همسایه خدایی ناکرده با هم درگیر نشوند و حرمتها حفظ بماند. به عنوان مثال روزی یکی از همسایهها در زمان نامناسب از دلر استفاده میکرد.
همسایهای که شاکی بود دم خانه ما آمد و، چون من حضور نداشتم همسرم برای اعلام شکایت همسایهها به خانه آن فرد رفت. اما همسایهمان در جواب گفت خانه خودم است و هر کار دلم بخواهد انجام میدهم. همسرم هم فقط تشکر کرده و برگشته بود، اما پس از مدت کوتاهی دست از کار خود کشیده بود.
اگر همان زمان همان همسایه شاکی به در خانه او میرفت و این جواب را میشنید بدون شک آن دو با هم درگیر میشدند.»
صالحی در ادامه میگوید: «چند روز بعد ماشین همان همسایهمان خراب شد. من سوئیچ ماشینم را به او دادم و گفتم برو تعمیرکار بیاور تا ماشینت را تعمیرکند. همین عمل من او را بسیار شرمگین کرد و دیگر سروصدا و اذیت و آزاری از او در بلوک ندیدیم.»
بایگانی اسناد و اطلاعات مربوط به بلوک از صورتجلسات اهالی با سربرگهای یکسان و پاکنویس شده تا نقشههای ساختمانی و حتی قبضهای آب پرداختی از جمله عادتهای این مدیر پیگیر و منظم است. صالحی میگوید: «تمام این اسناد را به صورت مرتب بایگانی میکنم؛ چراکه ممکن است روزی به درد بخورد»
البته از نگاه داشتن همین قبضهای آب تا کنون کلی سود کرده است! میگوید: «با اینکه تمامی قبضها را به صورت منظم پرداخت میکنیم، اما یکبار قبضی با رقمی نجومی برایمان آمد، من هم تمام قبضهای پرداخت شده را به اداره آب بردم و آنها چارهای جز قبول اشتباه نداشتند.»
صالحی در پایان گفت: «میخواهم فرزندانم در آینده با افراد صالح ارتباط داشته باشند و بههمینخاطر به محیط پیرامونم توجه میکنم؛ چراکه همین محیط است که افراد را میسازد.»
* این گزارش پنج شنبه، ۶ شهریور ۹۳ در شماره ۶۴ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.