امسال در آستانه محرم و صفر حسینی(ع) خیلی از عاشقان، دلدادگان و هیئتیهای همیشگی، به جای برگزاری مراسم جمعی تصمیم بگیرند روضه اباعبدالله(ع) را از طریق رسانههای جمعی همچون تلویزیون و فضای مجازی گوش دهند و برای پیروی از آیین سالار شهیدان(ع) دغدغه خدمت به خلق را در سر بپرورانند و با توجه به شرایط فعلی به توزیع ماسک رایگان و یاری مستضعفان اقدام کنند.
یکی از این گروهها در منطقه 11 قرار دارد و آن را با نام گروه جهادی و تربیتی محله دانشجو میشناسیم زیرا مسئولش روحانی24 سالهای از محله دانشجو است. او تکلیف خود را خدمت به خلق دانسته و چند سالی هست که در این راستا فعالیتهای ارزشمندی انجام میدهد؛ از برگزاری کلاسهای رزمی و اردوهای طبیعت گردی برای جذب نوجوانان تا آشنا کردن آنها با زیباییهای دین اسلام. او همچنین با ورود کرونا به کشورمان برنامههای گروهی اش را تعطیل و به جای آن در حوزه جهادگران سلامت فعالیت میکند.در ادامه مطلب بیشتر با این روحانی و نحوه شکل گیری گروهش آشنا میشویم.
بزرگ شدن در خانوادهای مذهبی و همنشینی با مسجدیها باعث شد زودتر از آنچه دیگران توقعش را داشتند پا در مسیر خدمتگزاری به هم نوعانش بگذارد. همین که به سن نوجوانی رسید علاقه داشت وارد عرصه طلبگی شود، اما معلمش از او میخواهد برای این تصمیم عجله نکند.
یوسفی امروز این راهنمایی معلمش را توصیهای عاقلانه میداند چراکه میبیند کسانی که در سنین بالاتر وارد مدارس حوزه میشوند با انگیزه و اعتقادات محکمتری راهشان را ادامه میدهند. او به توصیه معلمش تحصیلاتش را تا پایان پیش دانشگاهی ادامه میدهد حتی کنکور شرکت میکند و در دانشگاه فردوسی قبول میشود، اما تصمیمش را میگیرد و برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه میشود چون معدلش بالای 18 بود به راحتی حوزه او را میپذیرد و در نزدیکترین مدرسه علمیه نزدیک خانه مشغول تحصیل میشود.
یکی از انگیزههای اصلی یوسفی برای طلبگی این بوده فعالیتی کند که دیدگاههای منفی برخی افراد نسبت به این قشر را کمرنگ کند. در بین اطرافیان او هیچ کس روحانی نبوده و او اولین نفر در فامیل است که پا در این عرصه گذاشته است. با وجود اینکه برخی اقوام سعی داشتهاند او را از این تصمیم منصرف کنند و مشکلات شغلی و درآمدی را به او گوشزد میکردند، یوسفی دغدغهها و اهدافی داشته که احساس میکند بهتر است در لباس روحانیت سمت آنها حرکت کند، البته معلمانش در این تصمیم او بسیار تأثیرگذار بودهاند.
او معلم قرآنی داشته که به گفته خودش دانشآموزانش را تا چشمه اسلام میبرده است. این معلمشان روحانی بوده و از شیرینیهای اسلام و لذت کمک به همنوع در کلاس درس صحبت میکرده است. همین صحبتها و سبک زندگی عملی معلمش اولین جرقههای انگیزه برای پیوستن به جامعه روحانیت را در دل یوسفی روشن میکند.
سال سوم طلبگی را که پشت سر میگذارد، استادش او و دیگران را ترغیب میکند که برای اقامه نماز جماعت به مدارس و مجالس بروند و در کنارش کارهای فرهنگی انجام دهند. او از یک مدرسه راهنمایی شروع میکند. ابتدا که وارد میشود دانشآموزان نگاه خوبی ندارند و از او فاصله میگیرند؛ اما او با همین هدف که نگاههای منفی نسبت به روحانیت را تغییر دهد وارد عرصه شده بود، پس کمر همت میبندد و سعی میکند در برقراری ارتباط پیش قدم باشد. از برگزاری مسابقه و برنامههای مشابه شروع میکند و با اخلاق خوش و رفتارهای محبت آمیز توجه دانشآموزان را به خودش جلب میکند. کم کم به دیگر مدارس هم میرود. اکنون در 5 مدرسه محله دانشجو فعالیت میکند.
به گفته یوسفی، همکاری مدیران هم در تأثیرگذاری و پیشبرد برنامههای او خیلی مؤثر بوده است. برخی مدیران مدارس فقط به صورت زبانی میگفتند هر برنامهای دوست دارید اجرا کنید؛ اما برای مهیا کردن شرایط کمکی نمیکردند، ولی برخی مدیران تا پایان اجرای برنامهها روحانیون را همراهی میکنند که این امر کار آنها را تسهیل میکند.
یوسفی در ارتباط با دانشآموزان ایدههای مختلفی در سر داشته، اما قبل از هر چیز باید اعتماد آنان را جلب میکرده است. پس گپ و گفت، شوخی و دورهمی را در اولویت میگذارد. پس از مدتی ایده برگزاری اردوهای طبیعت گردی به ذهنش میرسد.
به عقیده او طبیعت خودش یک مدرسه است و اگر در این مسیر، آموزههای اخلاقی و درسهای طبیعت به دانشآموزان بیان شود تاثیرش خیلی بیشتر از صحبتهای پای منبر است. ابتدا با گروهی 15 نفره اولین اردوی طبیعت گردی را برگزار میکند. پس از بازگشت بچهها خاطراتشان را برای دوستانشان تعریف میکردند و موجب جذب آنها میشوند و هربار تعداد دانشآموزان متقاضی طبیعت گردی به طرز چشمگیری افزایش پیدا میکند.
از آنجایی که طبیعت گردی معطوف به شرایط آب و هوایی بوده، او به این فکر میکند که چطور برنامهای مستمر داشته باشد تا ارتباطش با نوجوانان پیوسته باشد. در این راستا ایده برگزاری کلاسهای ورزشی و رزمی به ذهنش میرسد و از آنجایی که خود در دوران نوجوانی کلاسهای رزمی رفته، تصمیم میگیرد دورههای این کلاسها را به طور کامل طی کند تا مدرک مربیگری کسب کند. به نظر او انسان نباید در کارهایی که متخصص نیست وارد شود، بنابراین سعی داشته خودش را در ورزشهای رزمی به تخصصی خوب برساند تا بتواند با تدریس این رشته، ارتباط مستمری با نوجوانان داشته باشد. بیش از یک سال، تمرینات مداوم انجام میدهد و زحمات بسیاری میکشد تا مدرک مربیگریاش را از فدراسیون هنرهای رزمی استان دریافت میکند.
او به این فکر میکند که چطور برنامهای مستمر داشته باشد تا ارتباطش با نوجوانان پیوسته باشد. در این راستا ایده برگزاری کلاسهای ورزشی و رزمی به ذهنش میرسد و از آنجایی که خود در دوران نوجوانی کلاسهای رزمی رفته، تصمیم میگیرد دورههای این کلاسها را به طور کامل طی کند تا مدرک مربیگری کسب کند
این روحانی محله دانشجو تأکید زیادی بر آموزش روحیه پهلوانی دارد چراکه معتقد است در روحیه پهلوانی بسیاری از آموزههای اخلاقی دین اسلام نهفته است. او آموزش ورزش را نوعی تکلیف بر خود میداند برای همین هم وقت زیادی برای یادگیری و آموزش دادن آن میگذارد. دفاع از خود و تأکید بر اهمیت داشتن تن سالم از دیگر مسائلی است که به آنها اهمیت میدهد و در کلاسهایش برای دانش آموزان مطرح میکند. تمرینات رزمی را از آسان شروع میکند و کسانی را که میبیند با پشتکار قصد ادامه راه را دارند و به قهرمانی و مقام فکر میکنند، گلچین میکند چراکه میداند آنها افرادی صبورتر، مقاومتر، امیدوارتر و گزینههای مناسبی برای انجام کارهای فرهنگی هستند.
یوسفی همیشه این دغدغه را در سر داشته که یک دست صدا ندارد پس دنبال همراهانی مقاوم بوده و برای این منظور چه کسی بهتر از همین دانشآموزان سختکوش؟ او این فکر را در سر میپروراند و گروهی تشکیل میدهد که اعضایش همین نوجوانان باشند. کم کم که اعتماد خانوادهها و دانشآموزان جلب شده بود و نوجوانان تمایل زیادی به هم صحبتی با او داشتند، به این ایده میرسد که هر هفته پنجشنبهها جلسههایی برگزار کند تا در آن کارهایی مانند خواندن و معرفی کتابهای اخلاقی را انجام دهند. این جلسهها هم با حضور پر شور دانشآموزان سر میگیرد .
به گفته خودش سعی میکند در آنها اخلاق ناب اسلامی را معرفی کند؛ مطلبی که مورد توجه نوجوانان قرار میگیرد و نگاهشان به اسلام را تغییر میدهد. او در این جلسهها، آداب زندگی اسلامی را با زبانی زیبا به نوجوانان ارائه میکرده و میگفته اشتباهات و رفتارهای نادرستی که امروزه بعضی مسلمانان انجام میدهند مورد تأیید اسلام نیست وآموزههای این دین، اگر به صورت همه جانبه پیروی و اجرا شود انسان را به سعادت و خوشبختی واقعی میرساند.خدمت به خلق و رعایت کردن حقالناس از موضوعهایی است که او در این کلاسها بر آنها تأکید زیادی داشته و در هر فرصتی این مفاهیم را بازگو میکرده چراکه معتقد است رعایت کردن این دو موضوع از جوهرههای اصلی دین هستند.
وقتی همراهی نوجوانان و خانوادههایشان با خودش را میبیند تصمیم میگیرد ایدهاش مبنی بر تشکیل گروه را اجرایی کند و این چنین میشود که سال 96 گروه جهادی محله دانشجو تشکیل میشود. این گروه ابتدا 5 نفر عضو داشته اما خیلی زود تعداد اعضایش افزایش پیدا میکند و اکنون 400 نفر عضو عادی و حدود 50 نفر عضو فعال دارد. اردوهای جهادی از دیگر ایدههایی بود که یوسفی دنبال میکند. او سال 97 از کسانی که در کلاسهای رزمی سختکوشتر هستند میخواهد در اردوهای جهادی شرکت کنند و تمام مسئولیتهای اردو را هم به خود آنها میسپارد.
برای شروع کار از رنگ آمیزی یک مدرسه در منطقه محروم روستایی شروع میکنند. دانشآموزان باید خودشان رنگ و فرچه را خریداری میکردند و در اینترنت جستوجو میکردند تا ببینند طریقه صحیح رنگ زدن و فوت و فن آن چیست. اولین مدرسهای که بچهها به آن اعزام میشوند، مدیرش خانمی بوده که ابتدای کار با دیدن نوجوانان گمان میکرده کار نقاشی مدرسه به بدترین شکل ممکن انجام شود، اما بعد از دو روز که کار نقاشی به اتمام میرسد و کیفیت خیلی خوب آن را میبیند به استاد نقاش همراه دانشآموزان میگوید گمان نمیکردم تعدادی دانشآموز نوجوان بتوانند اینقدر خوب از عهده کار بر بیایند.
از آن زمان تاکنون حدود 20 اردوی جهادی برگزار شده و دانشآموزان ضمن رنگ آمیزی، کار ترمیم و بهسازی مدارس و مساجد را هم انجام دادهاند. به نظر یوسفی این اردوها تأثیرهای خیلی خوبی بر دانشآموزان دارد چرا که در درجه اول خدمت به خلق را به طور عملی به آنها یاد میدهد و از طرفی همنشینی با افراد فقیر و دیدن زندگیهای سخت، آنها را به قناعت، شکر نعمت و بهرهگیری از داشتهها سوق میدهد. همچنین چون در این اردوها با نوجوانان هم سن خودشان در روستاها و مناطق محروم، بازی میکنند، مسابقه میدهند و کارهای فرهنگی را پیش میبرند خاطرات خیلی شیرینی در ذهنشان باقی میماند و واقعا جنبه اردو دارد و نوعی تفریح برایشان محسوب میشود.
او در ادامه به سختیهای کار با نوجوانان اشاره میکند و میگوید: این قشر بسیار تیزبین و نکته سنج هستند و کوچکترین رفتار من معلم را زیر ذره بین دارند. از طرفی زودرنج هستند و اینها کمی کار را سخت میکند؛ اما دل صاف، انرژی زیاد و روحیه حقیقت جویی که دارند انرژی مضاعفی به من میدهد تا مسئولیتی که بر عهدهام است با دقت و حوصله بیشتری انجام دهم.
او سال 97 از کسانی که در کلاسهای رزمی سختکوشتر هستند میخواهد در اردوهای جهادی شرکت کنند و تمام مسئولیتهای اردو را هم به خود آنها میسپارد
مدیر گروه جهادی محله دانشجو از زمانی که بیماری کرونا در شهر و کشورمان رواج پیدا کرد روال کار خود را تغییر داد. او که تکلیف خود و دیگران را در شرایط کنونی در خانه ماندن میبیند، اردوهای جهادی و کلاسهای ورزش را تعطیل میکند، اما روحیه جهادی او و نوجوانان گروهش باز هم نمیگذارد که بیکار بمانند. وقتی ماسک کمیاب میشود پایگاه گروهشان را تبدیل به مرکزی برای تولید ماسک میکنند و روزانه بیش از 500 ماسک را روانه بازار میکنند.
این پایگاه، یک واحد آپارتمان است که متعلق به پدر یکی از اعضا است و از آن استفادهای نمیشده، اما وقتی پدر این نوجوان فعالیتهای ارزشمند گروه جهادی را میبیند آن را در اختیار آنها میگذارد. یوسفی و شاگردانش محیط را متناسب با تمام قراردادهای بهداشتی آماده میکنند و به تولید ماسک میپردازند و آنها را رایگان بین مردم توزیع میکنند. این کار آنها تا حدود 2 ماه پیش ادامه داشته است، اما از زمانی که دستگاههای اتوماتی وارد میشود که بدون دخالت دست ماسک تولید میکنند دیگر نیازی به ادامه کار نمیبینند. همچنین روزانه 500 لیوان آب هویج با دستگاههای آب میوهگیری خانگی که مادران اعضا در اختیارشان گذاشته بودند، تهیه میکنند و به طور رایگان بین بیماران و کادر درمان بیمارستانهای شریعتی و امام رضا(ع) توزیع میکنند. آنها که میدانستند در همین منطقه 11 و جاهایی مانند قلعه وکیل آباد افرادی هستند که در فقر مالی به سر میبرند، با کمک مالی خانوادههایشان 300 بسته اقلام غذایی تهیه و بین نیازمندان توزیع کردند.
آنها در این راه حتی پولهای تو جیبی خودشان را با شوق روی هم میگذاشتند تا بتوانند بستههای بیشتری تهیه کنند. در عید غدیری که گذشت نیز ضمن توزیع بستنی بین مردم، برای محرومان بستههای غذایی تهیه و به دست آنها رساندهاند. آنها در این مدت چندین نوبت بستههای بهداشتی شامل ماسک، الکل و دستکش را تهیه و همراه با بستههای غذا به نیازمندان اهدا کردهاند.
روحانی جهادگر محله دانشجو اکنون در آستانه ماه محرم تکلیف دینی خود و گروهاش را در این میداند که عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را به شکلی دیگر انجام دهد. او در این باره میگوید: نمیخواهیم عزاداری را تعطیل کنیم؛ اما اکنون که جان مسلمانان در خطر است این مراسم را تعدیل میکنیم. به این شکل که هر فردی میتواند در خانه خودش زیارت عاشورا بخواند و از طریق تلویزیون یا اینترنت به روضه سیدالشهدا(ع) و یارانش گوش دهد. در مقابل هزینههای برگزاری روضه را صرف خرید ماسک و غذا برای نیازمندان میکنیم چراکه ثواب خدمت به خلق کمتر از ثواب برگزاری مراسم عزاداری نیست.
به عقیده او اکنون تکلیف دینی ما این است که با در خانه ماندن و کمتر کردن مراودات اجتماعی، کمکی به جامعه کنیم و باری از دوش پزشکان و کادر درمان برداریم. از طرفی همه میدانیم این بیماری شرایط اقتصادی خیلیها را به شدت تحت تأثیر قرار داده به گونهای که امکان اشتغال و کسب درآمد ندارند. همسایه یک خانواده مستضعف به ما اطلاع داد که آنها اینقدر توان مالیشان کاهش یافته که فقط نان خشک میخورند. در چنین شرایطی نباید نسبت به این خواهران و برادران دینیمان بی تفاوت باشیم و هرکس قادر باشد کمکی هرچند اندک به این افراد داشته باشد و این کار را انجام ندهد دین شرعی بر گردنش است.
او میگوید: ما شیعه علی(ع) و پیرو فرزندانش هستیم. به عشق امام حسین(ع) و ابوالفضل العباس(ع) سختیهای زندگی و کارمان را تحمل میکنیم. پای روضه سیدالشهدا(ع) همین خدمت به خلق را یاد گرفتیم، اما در شرایط کنونی صلاح را بر این میبینیم که به طور موقت تا زمانی که دارو یا واکسنی برای این بیماری منحوس در اختیارمان قرار گیرد، روضهها را تعدیل کنیم.
او با اشاره به اینکه احتیاط شرط عقل است، ادامه میدهد: از دید اسلام، انسان در هر کاری یا باید خودش به درجه تخصص برسد یا در آن امر از نظر متخصصان تبعیت کند اکنون که متخصصان حوزه سلامت، تأکید بر رعایت فاصله اجتماعی و قراردادهای بهداشتی دارند باید ما که تخصصی در این حوزه نداریم تابع نظر آنها باشیم. از طرفی همه میدانیم رعایت نکردن قراردادها حق الناس است چراکه ناقلان این بیماری بدون اینکه خودشان بدانند و هیچ علامتی داشته باشند میتوانند موجب بیمار شدن دهها نفر دیگر شوند و چه بسا در این بین خودشان بدون هیچ علامتی بیماری را به سر برند؛ اما با انتقال آن به دیگران موجب بیماری دیگران یا حتی مرگ آنها شوند و فشار مضاعفی بر جامعه و کادر درمان وارد شود.
به عقیده او اکنون تکلیف دینی ما این است که با در خانه ماندن و کمتر کردن مراودات اجتماعی، کمکی به جامعه کنیم و باری از دوش پزشکان و کادر درمان برداریم
بنیانگذار گروه جهادی محله دانشجو با توجه به این شرایط تصمیم دارد در آستانه ماه محرم، با کمک نوجوانان گروهش باز هم به توزیع ماسک، الکل و بستههای بهداشتی بین مردم اقدام کند و در این روزها شاهدیم که به یاد حسین(ع) ماشینهای عبوری بولوار دانشجو را نیز ضدعفونی کردهاند.
او در پایان با اشاره به کسانی که از زدن ماسک و رعایت قراردادهای بهداشتی امتناع میکنند و با عباراتی همچون «تا خدا نخواهد کرونا نمیگیریم»، «در مجالس و محافل شرکت میکنیم توکل بر خدا کرونا نمیگیریم» و ... بار دیگر تأکید میکند: توکل بر خدا در دین ما جایگاه بسیار بالایی دارد، اما اسلام دین عقلانیت است و احتیاط شرط عقل است. بنابراین در این موضوع که عقل و نظر متخصصان حکم میکند مسائل بهداشتی را رعایت کنیم نباید بدون رعایت کردن این مسائل توقع معجزه داشته باشیم. مطالعه سیره ائمه(ع) هم نشان میدهد که آنها نیز در موارد مشابه احتیاطهای لازم را انجام میدادند و اگر کسی شبههای در این موارد دارد باید به افراد آگاه و متخصص علوم اسلامی رجوع کند تا پاسخهای لازم را بگیرد؛ اما آنچه که از شهروندان عزیزم تقاضا دارم این است که تعبیر و تفسیرها و تعصبات فکری خودشان را به پای دین ننویسند و نام دستور اسلامی را بر آن نزنند چراکه چنین افکاری مورد سوءاستفاده دشمنان قرار میگیرد و حتی میتواند بدعت در دین باشد.