کد خبر: ۷۳۹۱
۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۰
خانه مَش‌ حسین و بانو، لمکده سنتی است

خانه مَش‌ حسین و بانو، لمکده سنتی است

حسین جعفری‌پارسا و همسرش در گوشه‌ای از خانه خود، فضایی سنتی ایجاد کرده و با سلیقه و ذوق خود، دست به ساخت پنجره چوبی و خانه روستایی گِلی زده‌اند.

قدیم‌ها همه کار‌ها و قرار‌ها ساده و صمیمی بود. آدم‌ها بدون هیچ توقع و دغدغه‌ای، دست رفاقت می‌دادند و هم‌سفر زندگی هم می‌شدند. یک اتاق اجاره‌ای، چند دست کاسه و بشقاب و یک زیر‌انداز و فرش کوچک، کافی بود تا یک زندگی مشترک شکل بگیرد. رفت‌وآمد‌ها به‌دور از هرگونه تجملات بود. گاهی حتی میهمان با دیگ غذایی وارد خانه می‌شد و با میزبان، هم‌سفره می‌شد.

گرچه هنوز از این روز‌ها که قدیمی‌اش می‌نامیم، زمان زیادی نگذشته است، بسیاری از ما از این نوع زندگی، فاصله زیادی گرفته‌ایم. در این میان، معدود افرادی هستند که هنوز سعی می‌کنند آداب و رسوم و فرهنگ گذشته را برای خودشان حفظ کنند.

این صفا و سادگی را می‌شود در خانه «حسین جعفری‌پارسا» دید. او و همسرش به‌سبب علاقه شخصی به سنت‌های گذشته، در گوشه‌ای از خانه خود، فضایی سنتی ایجاد کرده و با سلیقه و ذوق خود، دست به ساخت پنجره چوبی و خانه روستایی گِلی زده‌اند و حوض سنتی و مرغ مینا هم درکنار این ساخته‌های دست، محیطی دور از انتظار را در فضای آپارتمانی ایجاد کرده است. علاوه‌بر این پرچم‌هایی مزین به اسامی ائمه (ع) در گوشه‌وکنار خانه دیده می‌شود. با این زوج هنرمند و ساده‌زیستِ محله حجاب، به گفتگو نشستیم.

 

حال‌وهوای قدیم و رسوم سنتی را دوست داریم

به‌محض اینکه وارد آپارتمان آقای جعفری می‌شویم، صدای گوش‌نواز آبشار و چهچه مرغ مینا و موسیقی سنتی، روح را می‌نوازد؛ این‌ها را بگذارید کنارِ دیدن انواع گل و گیاه طبیعی. یک طرف خانه، مبلمان است و فضایی امروزی دارد و سمت دیگر، محیطی سنتی است.

زهره خدیوی، خانم خانه است که به‌گفته خودش، فضای امروز خانه را به‌خاطر تمایل بچه‌هایش روبه‌راه کرده؛ وگرنه اگر بنا به خواست خود و همسرش باشد، محیط تمام خانه را به شکل سنتی درمی‌آورد و به‌جای مبل‌ها، پشتی قرار می‌دهد.
آقای جعفری هم سخنان خانمش را تایید می‌کند؛ «من و همسرم، حال‌وهوای قدیم و رسوم سنتی را به‌شدت دوست داریم. سرزمین آباواجدادی خانمم، یزد است؛ شهری که هنوز بافت قدیمی خود را حفظ کرده و جزو میراث‌فرهنگی است. اگر عشق و دل‌بستگی به امام‌هشتم (ع) نبود، خودمان را در آپارتمانی در مشهد حبس نمی‌کردیم و به یزد می‌رفتیم.»

 

لمکده مَش‌ حسین و بانو

 

با جمع‌آوری وسایل قدیمی شروع کردیم

حسین‌آقا درباره انگیزه‌اش از ساخت فضای سنتی در آپارتمان، این‌طور می‌گوید: «پس از بازنشستگی از سازمان اتوبوس‌رانی، یکی از تفریحاتم مراجعه به مکان‌ها و فروشگاه‌هایی بوده است که عتیقه‌جات و لوازم قدیمی دارند. دو سال پیش به پیشنهاد همسرم، تصمیم گرفتیم با وسایلی که می‌خریدیم یا دردسترسمان بود، فضایی سنتی در گوشه خانه درست کنیم؛ به همین دلیل آشپزخانه اپن را خراب کردیم تا فضای پذیرایی، بزرگ‌تر شود و بتوانیم ایده خودمان را اجرا کنیم.

بعد یکی از اتاق‌های خواب را تبدیل به آشپزخانه کردیم. در فضای جدید، کرسی و تخت‌های سنتی را به‌صورت ماکت‌های خیلی کوچک آماده کردم. خانه روستایی و تنور را هم با گل رس، در ابعاد کوچک ساختم. پنجره چوبی، دار قالی، چینی‌های گل‌قرمز قدیمی، سماور و فنجان‌های کمرباریک را هم جمع کرده و در این فضا استفاده کردیم. سپس آب‌نمای کوچکی را کنار همه این‌ها قرار دادیم و اسمش را گذاشتیم لمکده مش‌حسین.»

 

آرزوی۵۰ متر حیاط را دارم

خانم خدیوی در لابه‌لای صحبت‌ها به «نیکی» که همان مرغ مینای خانه است، تذکر می‌دهد که سروصدا نکند و با هربار تذکرش، «نیکی» مثل یک کودک حرف‌گوش‌کن، آرام می‌شود. زهره‌خانم از علاقه‌هایش این‌طور می‌گوید: «آرزو دارم یک روز، خانه‌ام حیاطی حتی پنجاه‌متری داشته باشد تا آن را پر از گل و گیاه و پرنده کنم.

اوایل که حال‌وحوصله بیشتری داشتم، پرنده‌ها را بدون اینکه قفسی داشته باشند، در خانه نگهداری می‌کردم. گاهی که مراسم روضه و عزاداری امام‌حسین (ع) را برگزار می‌کردم، سروصدای پرنده‌ها با اعتراض مداح روبه‌رو می‌شد و من می‌گفتم این پرنده‌ها هم در عزاداری شرکت کرده‌اند.»

هرکسی که تمایل داشته باشد، حاضرم در خانه یا باغش، طرح‌های گلی را اجرا کنم

 

در محرم، تمام خانه و لمکده را سیاه‌پوش می‌کنم

یکی دیگر از عشق و علاقه‌های این خانواده، برگزاری مراسم مذهبی به‌خصوص در ایام محرم است. آن‌ها پیش از محرم، همه خانه را سیاه‌پوش می‌کنند و چند خیمه کوچک هم در گوشه‌ای از خانه برپا می‌کنند. خانم خدیوی می‌گوید: «حتی فضای سنتی خانه را سیاه‌پوش می‌کنم؛ مثلا چادررنگیِ عروسک سنتی را که نماد زن روستایی است، برمی‌دارم و چادر سیاه سرش می‌اندازم و در جا‌های مختلف لمکده، پرچم‌های متبرک به اسم ائمه (ع) نصب می‌کنم.»

 

ساخت ۵ آهوی گچی

جعفری که افتخار خدمت در بارگاه امام‌هشتم (ع) را داشته و دارد، در بعضی روز‌های ماه محرم، به همراه سایر اعضای خانواده و تعدادی از خادمان امام‌رضا (ع)، ایستگاهی صلواتی در پیچ ساغروان برپا می‌کند که این ایستگاه نیز از هنر و ابتکار وی بی‌بهره نمانده است.

خودش می‌گوید: «هر سال از روز اربعین تا پایان ماه صفر، من و همه اعضای خانواده‌ام در این ایستگاه خدمت می‌کنیم. برای آنجا پنج آهوی گچی درست کرده‌ام که اتفاقا زائران، خیلی خوش‌شان می‌آید و با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرند. قرار است اگر عمری باقی باشد، برای سال آینده، صیاد آن‌ها را بسازم.»

پای هنر حسین جعفری به مجموعه ورزشی میثاق نیز کشیده شده است؛ «دخترم در آن سالن، ورزش می‌کند. پیش از محرم امسال در آنجا جشنواره‌ای برگزار شد و من یک خانه گلی روستایی در آنجا ساختم که بازدیدکننده‌ها از آن استقبال کردند.»

 

لمکده مَش‌ حسین و بانو

 

احترام به بزرگ‌تر فراموش شده است

خانم خدیوی، دل خیلی پری از اینترنت و تلگرام و فضای مجازی دارد. او  می‌گوید: «همین تکنولوژی باعث دوری آدم‌ها از هم شده و فکر بچه‌های ما را به خودش مشغول کرده است.»

حسین‌آقا در ادامه حرف همسرش می‌گوید: «آن قدیم‌ها، بزرگ‌تر‌ها جایگاه خودشان را در بین کوچک‌تر‌ها داشتند. بچه‌ها جرئت نمی‌کردند پایشان را جلوی پدر و مادر دراز کنند، اما بچه‌های امروز جلوی پدر و مادر روی مبل، لم می‌دهند و سرشان در گوشی است و هزارویک توقع و انتظار هم دارند.»

 

حاضرم برای بقیه هم چنین کاری بکنم

آقای جعفری هم مثل همسرش، یکی از آرزوهایش را داشتن یک خانه ویلایی می‌داند تا همه طرح‌های ذهنی‌شان را آنجا اجرا کنند، اما تا رسیدن به آرزویش، بیکار ننشسته است و قرار است بخش‌هایی به لمکده‌اش اضافه کند؛ «اگر عمری باشد، می‌خواهم در ادامه این خانه روستایی، کوچه‌باغ درست کنم.»

او در ادامه، از شور و ذوق برخی همسایه‌ها و دوستان و آشنایان، پس از دیدن محیط سنتی منزلش می‌گوید: «یکی از آشنایان از من خواست که در خانه او هم چنین طرحی را اجرا کنم که هنوز سرنگرفته است. هرکسی که تمایل داشته باشد، حاضرم در خانه یا باغش، طرح‌های گلی را اجرا کنم.»


* این گزارش چهارشنبه، ۲۲ دی ۹۵ در شماره ۲۲۷ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44