کد خبر: ۶۴۰۱
۱۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۵

خانه تاریخی آل‌سیدان پاتوق اهل محل بود

خانه تاریخی آل سیدان- معروف به سیدان- به دلیل پرشدن چاه‌های جذبی‌اش در بارندگی‌های پاییز و گودبرداری غیر اصولی پروژه پشت خانه فروریخت.

 قصه پر غصه خانه‌های تاریخی مشهد با فرو ریختن خانه آل سیدان- معروف به سیدان- به دلیل پرشدن چاه‌های جذبی‌اش در بارندگی‌های پاییز و گودبرداری غیر اصولی پروژه پشت خانه، همچنان ادامه دارد.

خانه‌ای به قدمت یک قرن که هر آجرش، خاطره یک نسل را به دوش می‌کشید. خاطره دلبستگی‌ها، شادی‌ها و عزاداری‌هایی که در پی بی‌احتیاطی‌های شبانه فرو ریخت، به تلی از خاک تبدیل شد و به تاریخ پیوست.

خاطره‌های باقی‌مانده از این خانه شنیدنی‌تر از اختلاف و پاسکاری مسئولیت این فاجعه است که از زبان اشرف عباس‌پور، نواده مرحوم آل سیدان- مالک فعلی خانه گفته می‌شود.


خشت‌به خشت خانه را حاج میرزا با وضو گذاشت

خانه آل‌سیدان، ارثیه لیلا آل سیدان بود که از پدربزرگ مادری‌اش برایش باقی مانده بود. خانه‌ای که حاج میرزا محمد آل‌سیدان آن را در زمان قاجار بنا نهاد. آن‌طور که نواده حاج میرزا می‌گوید خشت، خشت این خانه با وضو نهاده شده بود.

اشرف عباس‌پور ادامه می‌دهد: مالک اصلی خانه جد مادری‌ام بود. بعد از بابا میرزا، خانه به مادرم رسید و تاکنون ۳ نسل در این خانه زندگی کرده‌اند.


مکتب خانه آل سیدان

به گفته مالک فعلی خانه آل سیدان؛ این خانه زمانی مکتب‌خانه بچه‌های محله بوده است؛ پدر بزرگم از بزرگان پایین خیابان بود و در خانه‌اش همیشه به روی مردم باز بود تا اگر کسی در زندگی‌اش گرهی افتاده یا خوشی و شادی‌اش را می‌خواهد با اهالی شریک شود، بتواند روی این خانه و اهلش حساب کند.

وقتی خانه به مادربزرگم که خودش هم ملا بود، ارث می‌رسد، او به روال سال‌های گذشته تصمیم می‌گیرد که خانه را مکتب‌خانه کند. مادرم همیشه تعریف می‌کرد؛ صبح‌ها تمام حیاط خانه را آب و جارو و دو طرف حیاط را فرش پهن می‌کردند.

قرآن‌ها را روی رحل‌ها منظم می‌چیدند تا بچه‌ها از راه برسند. مادربزرگم به دختر‌ها و پسر‌های محله قرآن و احکام درس می‌داد و اخلاق خیلی خوشی داشت تا جایی که بچه‌ها خیلی او را دوست داشتند و روی حرفش، حرف نمی‌زدند.

 

خانه آل‌سیدان محل عزاداری مردم در محرم بود

ابتدای محرم که می‌شد پرچم‌های سیاه را از صندوق‌خانه بیرون می‌آوردند و به در و دیوار‌های خانه آویزان می‌کردند، آخر قرار بود ۱۰ روز عزاداری محله در این خانه برپا شود.

عباس‌پور با گریزی به آن روز‌ها می‌گوید: از زمانی که به خاطر دارم ۱۰ روز ابتدای ماه محرم در خانه ما عزاداری بود. هیئت‌های بزرگی به خانه‌مان می‌آمدند و عزاداری می‌کردند. روز تاسوعا هم به سنت چندین ساله دیگ می‌گذاشتیم و شله نذری بابا میرزا را بین عزاداران پخش می‌کردیم.

زمانی که بچه بودم، گوشه حیاط کنار درخت توت می‌ایستادم و سینه‌زنی و زنجیرزنی مردان محله را تماشا می‌کردم. فکرش را بکنید این خانه آن‌قدر بزرگ بود که عزادار‌های یک محل در حیاطش جا می‌شدند.

به دنبال همین سنت حتی مادربزرگم در زمان فوتش وصیت کرد که این خانه ۱۰ روز اول محرم حسینیه شود و ما هم تا امسال این وصیت را انجام دادیم.

 

جمعه‌های فراموش نشدنی

جمعه‌های تابستان خانه آل‌سیدان به گفته نواده حاج میرزا باید به جمعه‌های فراموش نشدنی تغییر نام بدهد. جمعه‌هایی که تمام فامیل دور و نزدیک به این خانه می‌آمدند، سر یک سفره که اتاق به اتاق پهن می‌شد، می‌نشستند و صدای شادی و خنده تا غروب از خانه قطع نمی‌شد

رسم دیدار‌های جمعه به زمان بابا‌میرزا برمی‌گردد. آن زمان جمعه‌ها برای صله‌رحم به دیدار بزرگان فامیل می‌رفتند، بعد از بابا میرزا، فامیل به عادت جمعه‌ها به خانه‌مان می‌آمدند. عصر تابستان، میوه‌ها را داخل حوض می‌ریختیم تا خنک شود. همه دور هم جمع بودیم و از غم و ناراحتی دور بودیم.

 

درخت توت خاطره‌ها

وسط خانه آل سیدان، درخت توتی بود که عباس‌پور به خوبی آن را به یاد دارد و درباره این درخت می‌گوید: درخت توت وسط خانه از ابتدای ساخت آن به وسیله بابا میرزا کاشته شده بود. آخر قدیمی‌ها به وجود درخت توت در خانه اعتقاد داشتند. این درخت هر سال میوه خوبی می‌داد و بهار که می‌شد همیشه فامیل را دعوت می‌کردیم تا دور هم توت بتکانیم و با خنده و شادی بخوریم.

 

کاشی‌های بی‌نظیر رنگی

معماری خانه آل‌سیدان، به دوران قاجار مربوط می‌شود. آن دوران با استفاده از کاشی‌های رنگی، خانه را تزیین می‌کردند. کاشی‌ها و سبک معماری به کار رفته در این خانه نشان از ذوق و سلیقه صاحب‌خانه می‌داد و چشم‌های زیادی را به زیبایی خود خیره می‌کرد.

شاید خانه آل سیدان ویژگی خاصی نداشت، اما قدمت داشت و در عین سادگی زیبایی خاصی داشت. به نظرم کاشی‌های رنگی و آجرکاری‌های زیبای خانه، ویژگی اصلی خانه بود.


۴ خانواده قبل از فروریختن در این خانه زندگی می‌کردند

عباس‌پور در میان صحبت‌هایش با اشاره به اینکه در خانه تاریخی آل‌سیدان، ۴ نسل ازدواج و زندگی کرده‌اند، می‌گوید: بعد از بابا میرزا، مادر بزرگم در این خانه ازدواج و زندگی کرد. مادر و دایی‌هایم در این خانه به دنیا آمدند و ازدواج و حتی در این خانه زندگی کردند.

من و بچه‌هایم در همین خانه به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم. تا قبل از اینکه خانه فرو بریزد ۴ خانوار در این خانه زندگی می‌کردند. چند روز بود که به دلیل سر و صدای  و ساز‌های اطراف، خانه‌ای دیگر اجاره کرده بودیم تا ساخت وساز‌ها تمام شود دوباره به خانه‌مان بازگردیم که متأسفانه اثاث‌کشی‌مان ابدی شد.


بهت و شوک

صبح روزی که خبر فرو ریختن خانه به عباس‌پور داده می‌شود به گفته خودش در بهت و ناباوری خودش را به خانه اجدادی‌اش می‌رساند: وقتی به ما خبر دادند که خانه فرو ریخته است، فکر کردم شوخی می‌کنند اصلا باورم نمی‌شد.

به همراه دخترم به حرم رفته بودیم و خود را به خانه رساندم. باور نمی‌کردم خانه‌ای که تا چند روز پیش در آن زندگی می‌کردم، دلبسته‌اش بودم و می‌خواستم دوباره برگردم و برای همین حتی اتاق‌هایش را کامل از اثاثیه خالی نکردم؛ به تلی از خاک تبدیل شده است.

تمام خاطره‌هایی که در این خانه داشتم، تمام کودکی‌هایم در این خانه جلو چشمانم آمد. بی‌حال شدم و چند روز در بیمارستان به خاطر این شوک و از بین رفتن میراث اجدادی‌ام بستری بودم.

 

 

* این گزارش پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۹۷ در شماره ۳۰۰شهرآرا محله منطقه ثامن چاپ شده است.

 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44