از صدمتری و بزرگراه شهیدبابانظر وارد بولوار شهیدآوینی که میشویم، پنجدقیقه بعد با عبور از معابر شلوغ و پرتردد و مزارع کشاورزی به میدان نوکاریز میرسیم. محدوده اطراف این میدان در گذشته به روستای نوکاریز معروف بود. محلی که اگرچه سیزده سال است به مشهد افزوده شده، بافت معابر و خانههایش روستایی است. نوکاریز محصور در انبارهای آهن و ضایعات، باقیمانده همان روستای باصفا و سرسبزی است که روزگاری در هر طرف آن، مزارع کشاورزی قد کشیده بود.
زمینهای زیر کشت با آب زلال چاه نوکاریز آبیاری میشد و هر روز صبح، وقتی خورشید هنوز طلوعنکرده بود، بیشتر مردان و زنان ساکن آبادی در آن مشغول به کار میشدند. هرچند امروز بیشتر آن اراضی تبدیل به زمینهای بایر شده و خشک و بیحاصلاند، هنوز سایه کشاورزان از سر برخی زمینها کم نشده است و محصولاتی مانند گندم، جو، بامیه، ذرت و... کشت میشود. البته دیگر خبری از آب چاه زلال نوکاریز نیست و مزارع با آب دو چاه روستاهای مجاور آن یعنی «پاوا» و «عیشآباد» و بخش کوچکی نیز با فاضلاب خام خانگی سیراب میشوند.
توسعه و ساختوساز، این محدوده را هم بینصیب نگذاشته و در دو دهه اخیر جمعیت نوکاریز به بیش از ۲ هزار نفر رسیده است؛ ساکنانی که برخی از آنها اتباع کشور افغانستان و دیگر مهاجران هستند و شرایط فرهنگی منطقه را هم تحتتأثیر قرار دادهاند. نو کاریز حالا بخشی از محله التیمور بهحساب میآید.
نزدیک به سیزدهسال است که نوکاریز به شهر الحاق شده است؛ باوجوداین هنوز هم ظاهر روستایی خود را حفظ کرده است، با این تفاوت که دامداریها تعطیل شده است و انبارهای ضایعات بهشکل قارچگونه درحال رشد است. درظاهر انبارهای آهنآلات فعالیت میکنند، اما برخیهایشان فقط ضایعات میخرند.
تفاوت دیگر تفکیک و تبدیل خانههای بزرگمقیاس روستایی به خانههایی با مساحتهای کوچک در حدود پنجاه تا صدمتر است که کیپتاکیپ و دیواربهدیوار هم قرار دارند، اما دیگر نه از آن هوای پاک روستا چیزی مانده است و نه از خرمنهای جو و گندم و.... اهالی قدیمی با حسرت از آن روزها یاد میکنند و میگویند دیگر از آبادی نوکاریز چیزی باقی نمانده است.
قدمت سکونت در روستای نوکاریز به حدود سه قرن میرسد. آنطورکه سیدمحمدحسن میرفندرسکی (از زمینداران بزرگ) نقل میکند، در سال۱۰۸۳ هجریشمسی، شخصی به نام محمدجعفر بیک، مالک اراضی این محدوده بوده است. او اراضی خود را که تا آن زمان دستکم هفتخانوار روی آنها کشاورزی میکردند، به دو قسمت تقسیم میکند. نیمی از زمینها را وقف آستان قدس رضوی و مابقی را وقف اولادش میکند.
درباره دلیل نامگذاری روستا به نام «نوکاریز» نیز اطلاعات خاصی دردست نیست. برخی ادعا میکنند که بهدلیل وجود ۹کاریز آب در این محدوده، این روستا به «نُهکاریز» شناخته میشده، اما بهمرور زمان به «نوکاریز» تغییر نام پیدا کرده است.
حسین گوهری یکی از اهالی قدیمی روستای نوکاریز است. پدربزرگ و پدر مرحوم او در این منطقه به کشاورزی و دامداری مشغول بودند؛ شغلی که او هم تا پیشاز انسداد و خشکشدن آب چاه آن را ادامه میداد.
حسینآقا تعریف میکند: پدرم میگفت این منطقه متعلقبه خانواده میرفندرسکی بوده است. آن زمان کشاورزانی در اینجا ساکن بودند یا به روستا میآمدند تا در اراضی آنها مشغول به کار شوند. درعوض کار روی زمین نیز درآمد حاصل از فروش محصول بین کشاورزان و خانواده میرفندرسکی تقسیم میشد.
چیزهایی که حسینآقا تعریف میکند به نقل از روایتهایی است که شنیده است؛ «پدرم میگفت آستان قدس رضوی در عوض مراقبت کشاورزان از اراضی وقفشده برای کشاورزانی همچون پدربزرگ من، خانه ساخته و کشاورزی رونق خوبی داشته است.»
او ادامه میدهد: از حدود دوازدهسال پیش که ما را از آب چاه نوکاریز محروم کردند، وضعیت بد شد. متولیان بهیکباره چاه موتور را از رده خارج کردند و به ما گفتند خراب شده است. بعدها متوجه شدیم پروانه چاه را فروختهاند.
مصیبت از آنجا شروع شد که به ما گفتند آب را خودمان تهیه کنیم؛ بهاینترتیب بخش بزرگی از اراضی که تا آن زمان بیشاز سیکشاورز روی آنها کار میکردند و بهترین گندم و جو این منطقه در آنجا به عمل میآمد تبدیل به اراضی بایر شد. البته هنوز در قسمتی از اراضی که توانستند آب از روستاهای مجاور تهیه کنند، کشاورزی ادامه دارد.
در قدیم اگرچه بیشتررسم و رسوم اربابرعیتی در روستاها حاکم بوده، رابطه خوبی بین کشاورزان و خاندان میر فندرسکی وجود داشته است. حسین گوهری تعریف میکند: سیدمحسن میرفندرسکی مرد شریفی بود. عروسی دخترم بود. به او که موضوع را گفتم، از پرداخت سهم فروش محصول معافم کرد. نهتنها برای من، با همه همینطور بود.
مرگ او واقعا همه را ناراحت کرد. متأسفانه بعداز فوت سیدمحسن بهمرور مشکلات و اختلافات بین ما و متولیان وقت بروز کرد. آنطور که مشخص است، متولیان جدید، سهمی برای ما که چندنسل روی زمین زحمت کشیدیم، قائل نیستند. آنها باید توجه کنند طرف مقابل آنها کشاورزانی هستند که نهتنها خود بلکه پدرانشان هم تمام عمرشان را پای زمین آنها گذاشتهاند و حالا نمیتوانند بدون سهم بمانند.
درکنار نسل گذشته که با آب و زمین و زراعت بزرگ شدهاند، نسل جدید سراغ شغلهای دیگر رفتهاند و معمولا از شرایط زندگی در نوکاریز راضی نیستند. حمید خسروی، یکی از مشاوران املاک و از جوانان نوکاریز است.
او با دلخوری میگوید: نوکاریز هنوز قلعه (روستا) است و دور از آبادی؛ چون سهم ما از شهریشدن تنها نقل مکان انبارهای ضایعات محلات دیگر به اینجا بوده است. معمولا هر انبار ضایعاتی که در شهر پلمب و جمع میشود، راهی این منطقه میشود. این انبارها بلای جان اهالی این منطقه شدهاند.
باورتان میشود که من فقط در یک روز هفت موش کشتم؟ ما بهخاطر بوی نامطبوع انبارها نمیتوانیم پنجره را باز کنیم. حق اعتراض هم نداریم، چون خیلی از آنها مجوز فعالیت دارند. البته مجوز آنها فعالیت در حوزه آهنآلات است، نه اینکه ضایعات بفروشند.
او ادامه میدهد: از دیگر مشکلات مهم محله ما نبود امکانات و زیرساختهای لازم است. اینجا هیچ محلی برای ورزش و بازی کودکان وجود ندارد. بچهها مجبورند در اراضی بایری که فاضلاب در آن جاری است، بازی کنند. از فضای آموزشی که اصلا چیزی نگوییم بهتر است. تنها یک مدرسه ابتدایی داریم که آن هم مختلط است؛ یعنی دانشآموزان دختر و پسر کنار هم درس میخوانند و بسیاری از آنها بعداز پایان دبستان ترک تحصیل میکنند.
معابر اصلی نوکاریز به نامهای شهیدحکیمی و فرهنگ نامگذاری شده است؛ معابری کمعرض که در هرکدام از آنها کوچههای باریک و بنبست فراوان دیده میشود. این کوچهها در سالهای اخیر با تفکیک خانههای روستایی ایجاد شدهاند. کوچههای باریک و معبرهای خاکی، خلق خیلی از اهالی را تنگ کرده است. آنها ادعا میکنند همین آسفالت هم به هزارزحمت و مشقت تا اینجا کشیده شده است.
هادی صفر، یکی دیگر از اهالی قدیمی روستای نوکاریز است. پدربزرگ او در این منطقه دامدار بوده و پدر مرحومش نیز صاحب کارگاه تولید قطعات پیشساخته بتن بوده است؛ شغلی که دو دهه قبل زمینهساز آسفالت معبر اصلی روستای نوکاریز شد.
هادیآقا میگوید. نوکاریز کمبودهای بسیاری همچون نداشتن فضای سبز و مرکز درمانی دارد. بلاتکلیفی اراضی بایر و وجود انبارهای ضایعات هم بلای جان مردم شده، اما به نظر من، یکی از مشکلات مهم ما کمبود مجموعه آموزشی است. ما فقط یک مدرسه ابتدایی داریم و بچهها مجبورند برای تحصیل در مقطع متوسطه اول و دوم به محلات دیگری همچون تلگرد، پنجتن، التیمور و حتی مفتح بروند.
با معاون فنی و اجرایی شهرداری منطقه ۴ درباره مشکلات این محدوده صحبت میکنیم. احسان قیطاقی میگوید: یکی از مشکلات اینجا اراضی بایر است و حدود نوددرصد از زمینها، مالکان شخصی دارند.
او ادامه میدهد: مالک اصلی زمینها نیز متأسفانه فوت کرده و اختیار اراضی الان در دست وارثان است. اختلاف بین زارعان باعث شده است برای تعیین تکلیف اراضی خود به شهرداری مراجعه نکنند. در موارد متعدد، بخشهایی از اراضی غیرقانونی تفکیک و بهصورت قولنامهای فروخته شد. البته ما مالک اولیه زمینها را به رسمیت میشناسیم.
قیطانی یادآور میشود: بهمنظور کاهش بار این مشکلات تصمیم به دیوارکشی دور این اراضی گرفتیم. این کار در این محدوده باتوجهبه گستردگی زیاد اراضی امکانپذیر نیست.
معاون فنی و اجرایی شهرداری منطقه ۴ در ادامه توضیح میدهد: درباره اراضی موقوفه میرفندرسکی همچنان مشغول مذاکره هستیم. البته بهدلیل اختلافاتی که بین کشاورزان و متولی پیش آمده، کمی کار پیچیده شده است. امیدواریم این اختلاف ازطریق گفتوگوی وارثان و زارعان یا درنهایت با نظر مقام قضایی برطرف شود.
قیطانی درباره فعالیت انبارهای ضایعات اضافه میکند: فعالیت این مجموعهها زیاد شده است؛ بهطوریکه این محدوده شاید بین سه یا چهار نقطه پرترافیک شهر مشهد از لحاظ فعالیت انبارهای ضایعات قرار داشته باشد. البته برخی از انبارهای این محدوده دارای مجوز ضایعات آهنآلات هستند، اما درواقع کار خرید و فروش ضایعات را انجام میدهند.
او یادآور میشود: مشغول پیگیری این معضل هستیم و با گرفتن دستور مقام قضایی، انبارهایی را که فعالیت غیرقانونی انجام دهند، پلمب میکنیم. همچنین منازل مسکونی را که به انبار ضایعات تبدیل شدهاند، طبق دستور فرمانداری به ستاد ساماندهی مشاغل شهری گزارش میکنیم تا از این طریق با انجام مکاتبه با فرمانداری و شرکتهای خدماتی آب، برق و گاز، انشعابات آنها قطع شود.
کارشناس مسئول امور مشارکتهای مردمی آموزشوپرورش منطقه تبادکان درباره کمبود مدرسه توضیح میدهد: در نوکاریز چیزی که مانع از احداث مدرسه میشود، زمین است. متأسفانه ما فضایی برای ساخت مدرسه در نوکاریز نداریم.
سیدمصطفی مشهدی ادامه میدهد: علاوهبر نوکاریز در چندنقطه دیگر هم با این مشکل روبهرو هستیم و برای رفع این مشکل با ارگانهای مختلف مکاتباتی انجام دادهایم. ما درهرصورت آماده هستیم تا با اهدای زمین در بافت روستایی، مدرسه احداث کنیم.
نمیتوان از نوکاریز و تاریخچه آن نوشت، اما درباره تأثیر خانواده میرفندرسکی چیزی نگفت؛ خانوادهای که مالکیت بخشی از اراضی روستای نوکاریز را دارند. اداره این اراضی تا سال ۱۳۱۶ هجریشمسی توسط میرزامحمد شمسآبادی میرفندرسکی انجام میشد.
پساز او سیدعلی میرفندرسکی تا سال۱۳۴۵ عهدهدار آن شد؛ بعداز آن سیدمحسن میرفندرسکی تا سال۱۳۸۳ متولی بود. همچنین تا سال۱۳۹۲ ابراهیم میرفندرسکی بهعنوان بزرگتر تصمیمگیرنده امور موقوفه بود. در حال حاضر نیز سیدمرتضی میرفندرسکی متولی موقوفه است. سیدمحمدحسن، پسر مرحوم سیدابراهیم میرفندرسکی است.
باتوجهبه کمبود امکانات در نوکاریز و اختلاف نظری که بین اهالی قدیمی این روستا و متولیان فعلی موقوفه بروز کرده، با او همکلام میشویم.
- باتوجه به کمبودهای فراوان نوکاریز و نبود زیرساختهای لازم برای زندگی در این بافت، برنامهای برای رفع این مشکلات دارید؟
ما از اراضی آستان قدس اطلاعی نداریم، اما در محدودهای که اختیار آن با خانواده ماست، برنامه داریم. البته اصل سند ما کشاورزی است و بههمیندلیل مشغول انجام مذاکراتی با شهرداری هستیم و اگر بتوانیم، پروانه تغییر کاربری اراضی را بگیریم. پس از آن با جلب نظر وارثان، قسمتهایی به ایجاد مراکز آموزشی، درمانی و تفریحی اختصاص پیدا خواهد کرد. منتهی باید ببینیم نتیجه مذاکراتمان با شهرداری، چه خواهد شد.
- سرنوشت کشاورزانی که چند نسل در اینجا ساکن بودهاند، چه میشود؟ آیا موقوفه امتیاز و تخفیفی برای آنها قائل خواهد شد؟
باید توجه کرد که کشاورزان در اراضی ما کار میکردند و سکونت داشتند. البته کشاورزان قدیمی همچنان در این زمینها زندگی میکنند و درواقع آنها مستأجران موقوفه ما بودند و هستند. قانون وقف نیز شرایطی دارد که باید رعایت شود و فکر نمیکنم حق ریشه شامل مستأجران موقوفه شود.
در قدیم هم شرایط به همین صورت بوده است. کل هزینهها و درآمد حاصل از فروش محصول را بین متولیان و مستأجران تقسیم میکردند. حتی در بیشتر مواقع قراردادی جدید بین متولیان و مستأجران منعقد میشده است. در هرصورت تلاش میکنیم با کشاورزان نیز به توافق برسیم تا آنها نیز راضی شوند.
- چه امتیازاتی برای کشاورزان در نظر دارید؟
ارفاقی که قطعا برای این کشاورزان میتوان در نظر گرفت این است که امتیازاتی به آنها بدهیم که پرداخت حق تقدیمی و اجاره خیلی راحتتر و کم هزینه تربرای آنها تمام شود، تا راحت آنجا زندگی کنند. میکوشیم آن فرمول خشک و سختگیرانه معمول را برای آنها ملایم کنیم، با روستاییهای قدیمی کنار میآییم.
* این گزارش یکشنبه ۲۱ آبانماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۴۶ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.