
پیشنهاد تأسیس دانشگاه فردوسی مشهد به قبلاز دهه ۲۰ خورشیدی برمیگردد. این دانشگاه از قدیمیترین دانشگاههای ایران به شمار میآید و در دوران پهلوی از نظر علمی و آکادمیک زیر نظر دانشگاه جرجتاون آمریکا قرار داشته است. دانشگاه فردوسی مشهد سال۱۳۲۸شمسی، با تبدیلِ آموزشگاه عالی بهداری به دانشکده پزشکی، تاسیس شد. در شهرآرامحله این هفته نگاهی داریم به یکی از دانشگاههای معتبر کشور که از شاخصههای هویتی منطقه ما بهشمار میرود.
دانشگاه فردوسی، نه به این نام، اما در سال۲۸ تاسیس شد و ششسال بعد با صدور مجوز ایجاد دانشکده ادبیات و علومانسانی بهطور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. بهتدریج دانشکدههای معقول و منقول (که بعدا به الهیات تغییرنام داد)، دانشکده علوم، دانشکده دندانپزشکی، دوره شبانه، دانشکده علوم دارویی و تغذیه، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشکده مهندسی، مؤسسه بیناییسنجی، دبیرستان دانشگاه و مرکز تعلیمات، به مجموعه دانشگاه مشهد افزوده شد. البته این دانشگاه از سال۱۳۵۳ به «دانشگاه فردوسی» تغییر نام داده بود.
سال۱۳۶۶ در پی تصمیم هیئت دولت، مبنیبر تفکیک وزارت فرهنگ و آموزشعالی از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه مشهد نیز به دو دانشگاه علومپزشکی و فردوسی مشهد تقسیم شد. درواقع پساز انقلاب اسلامی با تغییر در برخی واحدها و تفکیک دانشگاه علومپزشکی از دانشگاه فردوسی مشهد، چندیندانشکده به مجموعه دانشگاهی مشهد اضافه شد؛ ازجمله دانشکده علوم اداری و اقتصادی (سال۶۷)، دانشکده دامپزشکی (سال۷۰)، آموزشکده کشاورزی شیروان، دانشکده هنر نیشابور (سال۷۳)، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم ریاضی (سال۷۵)، پژوهشکده علوم گیاهی، مرکز تحقیقات زمینلرزهشناسی، کالج دانشگاه، دانشکده منابعطبیعی و محیطزیست و دانشکده معماری و شهرسازی.
دوره شبانه دانشگاه نیز از سال۱۳۶۹ با پذیرش دانشجو در رشتههای زبانوادبیاتفارسی، زبان و ادبیاتعرب، زبان و ادبیات فرانسه، جغرافیا، علوم اجتماعی، فقه و مبانی حقوق اسلامی و علوم قرآنی و حدیث، آغاز بهکار کرد.
دانشگاه فردوسی مشهد به لحاظ قدمت، سومین دانشگاه کشور و بزرگترین مرکز آموزش عالی در منطقه شمال شرق کشور محسوب میشود. در این دانشگاه هماکنون بیش از ۲۰ هزار دانشجو شامل حدود ۳هزارو ۹۰۰دانشجوی دکتری، ۶ هزارو۵۰۰دانشجوی کارشناسیارشد و ۱۵هزار و ۳۰۴ دانشجوی کارشناسی، با راهنمایی بیشاز ۸۰۰ عضو هیئتعلمی به تحصیل مشغول هستند و بیشاز ۲ هزارکارمند نیز فعالیت میکنند.
این دانشگاه که امروز در مجموعه متمرکزی بهوسعت ۳۰۰هکتار واقع شده است، سالانه بیشاز ۳هزارو۵۰۰ دانشجوی دختر و پسر را برای تحصیل در حدود ۱۸۰رشتهتحصیلی در مقاطع کارشناسی، کارشناسیارشد و دکتری میپذیرد.
همچنین هزارو ۳۰۰ دانشجوی غیرایرانی در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند.
دانشکده مهندسی در مهر۱۳۵۴با پذیرش ۳۰دانشجو در رشته برق و ۳۰دانشجو در رشته مکانیک، فعالیت خود را آغاز کرد. این دانشکده هماکنون دارای رشتههای مهندسی برق، شیمی، صنایع عمران، کامپیوتر، مکانیک و مواد است.
دانشکده علوم در سال۱۳۴۰ تأسیس شد. پذیرش دانشجو در رشته ریاضیفیزیک ازسال۱۳۴۱ آغاز شد. در سال۱۳۴۴ رشتهریاضیفیزیک منحل و رشتههای ریاضی، فیزیک و شیمی با پذیرش ۵۰دانشجو در هر گروه جایگزین آن شد. دانشکده علومپایه درحالحاضر، چهارگروه آموزشی زمینشناسی، شیمی، زیستشناسی و فیزیک دارد.
دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد، در سال۱۳۶۶ با هدف تأمین و تربیت نیروی انسانی متخصص در کشور درزمینههای اقتصاد، مدیریت، حسابداری، حقوق و علومسیاسی تأسیس شد. فعالیتهای آموزشی این دانشکده از مهرماه سال۱۳۶۷ با پذیرش۱۲۰دانشجو در سه رشته کارشناسی اقتصاد بازرگانی، حسابداری و مدیریت بازرگانی آغاز شد.
غنیترین کتابخانه دانشگاهی دانشگاه فردوسی، کتابخانه دانشکده ادبیات و علومانسانی است
مرکز اطلاعرسانی و کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد از اوایل سال۱۳۵۰ تاسیس شد و هماکنون بیش از ۲۴۵ هزار عنوان کتاب را در خود جای داده است. «محمود فاضل» در نشریه داخلی دانشگاه در خرداد ماه۵۴ درباره این کتابخانه گفته است: «غنیترین کتابخانه دانشگاهی دانشگاه فردوسی، کتابخانه دانشکده ادبیات و علومانسانی است که بالغبر ۴۲ هزارجلد کتاب دارد که از آن میان ۴۰۳جلد کتاب خطی است. تهیه نسخ خطی این دانشکده با خرید مجموعه نفیس ادیب و شاعر معاصر «محمود فرخ» به سال ۱۳۴۹ آغاز شد.»
محمد جعفریطوسی که شهریور سال ۱۳۲۱ ش در آموزشگاه عالی بهداری دانشگاه استخدام شده و پایان خدمتش را پساز ۳۳ سال در اداره کل حسابداری دانشگاه گذرانده است، درباره حقوقهای ابتدایی دانشگاه فردوسی مشهد میگوید: «استخدام من داستانی شنیدنی دارد؛ من هرگز از مرده نمیترسیدم و این را در سالهای۲۰ و ۲۱ خیلیها میدانستند، ازجمله شادروان دکتر محمدعلی علیزادهقمصری (پدرخانم دکتر صراف، استاد دانشکده پزشکی).
از قرار آن روزها که مدرسه عالی بهداری در مشهد دایر شده بود، کسی پیدا نمیشدکه مسئولیت سردخانه آن را به عهده بگیرد. آن زمان، من کارم مبلسازی بود و بهمناسبت آشنایی با دکتر قمصری، پیشنهاد ایشان را برای کار در سردخانه، درصورت پرداخت حقوق خوب پذیرفتم.
آقای دکتر به من گفت هر کسی که تابهحال برای این کار گرفتهایم، با وجود ماهی ۲۰ تومان دریافتی، زیاد دوام نیاورده و از ترس مردهها فرار کرده است، ولی ما به تو ماهی ۴۰ تومان میدهیم. آن زمان پولی بود برای خودش.»
او ادامه میدهد: «بعداز چندسال، حقوق من از ماهی ۴۰تومان به ۵۰تومان افزایش پیدا کرد.
در آن زمان آموزشگاه در ساختمانی کنار دبیرستان فردوسی دایر بود و زیرنظر اداره فرهنگ اداره میشد که بعدها به ساختمانی واقعدر دروازه جنت منتقل شد. آن موقع رئیس هم نداشت تا اینکه «جاوید فیوضات» به ریاست آموزشگاه منصوب شد، ولی تقریبا همهکاره و مدیر آموزشگاه، دکتر سالاری بود. از وسایل آموزشی هم خبری نبود تا اینکه سیدمحسن کلانتری، رئیس دبیرستان فردوسی، چهار دستگاه میکروسکوپ «زایس» متعلقبه دبیرستان بههمراه ۲۸ جلد کتاب آناتومی پاتولوژی را که برای تدریس در دبیرستان استفاده میشد، به آموزشگاه اهدا کرد و اینها شد وسایل آموزشی ما!»
طوسی اضافه میکند: «چندسالی بعد، دکتر سامیراد به ریاست آموزشگاه رسید و از این زمان کمکم آموزشگاه، مکاتباتش را مستقیم با وزارت فرهنگ انجام میداد، سپس زیرنظر دانشکده پزشکی تهران قرار گرفت و از سال۱۳۲۵ به استقلال رسید.
اوایل کار، بودجه آموزشگاه بهداری در حدود سالی ۱۲ هزار تومان بود که شاید متوسط حقوق فقط یکی از اعضای کادر آموزشی امروز دانشگاه (سال۵۴) در یک ماه باشد، اما بعدها با کمی افزایش به ۳۰ هزار تومان در سال رسید. اوایل خود دکتر قمصری ۶۵ تومان و دکتر مستقیمی ۳۰۰تومان میگرفتند که این دریافتی در زمانی که نرخ ارزاق ارزان بود و میشد با رفاه زندگی کرد، باز هم کم بود.»
فکر تأسیس دانشگاه در سال۱۳۰۵خورشیدی ازسوی دکتر سنک، نماینده مجلس وقت، پدیدار شد
براساس اسناد موجود، آموزشعالی در ایران به فرم نوین و آکادمیک، سابقهای صدساله دارد، اما بهصورت جامع، به دوران نظامیه و حتی ساسانی بازمیگردد که از برجستهترین این مراکز میتوان «فرهنگستان نصیبین» زیرنظر دولت ساسانی و «فرهنگستان جندیشاپور» را نام برد.
اما تاریخ آموزشعالی در دوره نوین، عموماً با تأسیس دارالفنون آغاز میشود و درحالیکه «وزارت علوم» ایران نخستینبار در سال۱۲۳۴هجریشمسی تأسیس و «علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه» ازسوی ناصرالدینشاهقاجار به سمت وزیری آن برگزیده شد، با روند افزایش مراکز آموزشی سرانجام در سال۱۳۱۱، کالج آمریکاییها (که چندسال بعد به دستور رضاخان به دبیرستان البرز تغییر نام و سطح پیدا کرد) در ایران توسط دانشگاه ایالتی نیویورک رسماً پروانه تأیید مییابد.
فکر تأسیس دانشگاه در سال۱۳۰۵خورشیدی ازسوی دکتر سنک، نماینده مجلس وقت، پدیدار شده و دانشگاه تهران با ادغام دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمالالملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق و چند مرکز آموزشعالی دیگر تهران، بهعنوان نخستین دانشگاه کشور شکل میگیرد.
داوودپور، کارمند ذیحسابی دانشگاه که در سالهای ابتدایی شکلگیری دانشگاه با حفظ سمت، کارپرداز نیز بوده است، درباره نخستین خوابگاههای دانشگاه فردوسی میگوید: «دکتر سامیراد در سال ۳۸ با بودجه کمی که دراختیار داشت، ساختمانی در حاشیه فلکه سعدی اجاره کرد.
پانسیون سعدی دارای ۲۱اتاق بود به مبلغ ۲۰ هزارریال. اتاقهای آن از یک طرف مشرف به خیابان و از طرف دیگر به حیاط داخل متصل بود. آن قسمت که در کنار خیابان بود، بهواسطه عبور کامیون و ماشینهای مسافربری و گاری و درشکه که آن زمان از جلوی اتاقها میگذشتند، قابل استفاده نبود و قسمت داخل، بهواسطه نبودن نور آفتاب، یک اتاقش دراختیار سرایدار بود و ۲۰تخت دیگرش برای ۴۳نفر دانشجو از سه دانشکده پزشکی، ادبیات و الهیات.
با این کار دانشگاه فقط توانسته بود ۵ درصد از دانشجویان را جای دهد، بقیه آنها را در اتاقهایی که روی حمامهای عمومی که اطراف دانشگاه ساخته شده بودند یا در آخر سناباد و دروازه قوچان در چند اتاق بسیار کهنه و قدیمی با اجاره ماهیانه ۲۰ هزار ریال مسکن داده بودند. ازآنجاکه بودجه دانشگاه، کفاف این مبلغ را نمیداد، دکتر رهبرنیا از فارغالتحصیلان دانشگاه مشهد وارد چانهزنی با مالک این منازل شد و با گرفتن ۳ هزارریال تخفیف، ماهیانه ۱۷ هزار ریال پرداخت میکرد. اما این اتاقها خالی و بدون وسیله به دانشجویان تحویل میشد و خودشان باید وسیله تهیه میکردند.»
او ادامه میدهد: «برای گرفتن یک نیروی خانم برای نظافت و سایر خدمات نیز اول سال از هر دانشجو ۱۲۰۰ریال برای ۱۲ماه میگرفتیم. غذای این دانشجویان هم اکثرا حاضری بود. موقعی که میآمدند، مقداری نان، پنیر، ماست، حلوا و گاهی جگر پخته میخریدند و با خود به پانسیون میآوردند.
بعضی از آنها چراغ سهفیتیله نفتی داشتند که جلو اتاق روشن میکردند و دوسهنفری، چند سیر گوشت میگرفتند و بار میگذاشتند و همان زن نظافتچی مراقب پخت غذایشان بود تا از دانشگاه برگردند. این شرایط بود تا تا اینکه موسسهای بهنام «کاره» پیدا شد که آرد سفید، روغن نباتی، شیر خشک، بلغور و بعضی حبوبات دیگر دراختیار دانشگاه میگذاشت؛ دانشگاه به فکر افتاد که از این هدایا به نفع دانشجویان استفاده کند؛ بنابراین زیرزمین سالن رازی را که محل نگهداری حیوانات مربوط به آزمایشگاه بود، تخلیه و بازسازی و به سالن غذاخوری تبدیل کرد.
۵۰ عدد صندلی، ۱۲عدد میز و یک دیگ پنجمنی و مقداری لوازم آشپزخانه تهیه کرد و هر روز ۵من برنج، به شکل دمپختک (از شیرخشک و ماست) بدون خورشت میپختند و دراختیار دانشجویان به قیمت ۱۲ ریال گذاشته میشد. در موقعی که هوا گرم و سبزی فراوان و ارزان میشد، یک خورشت سبزی هم به آن اضافه میکردند و نان هم از آرد موسسه کاره تهیه میشد که اینهمه فقط برای ناهار بود و از صبحانه و شام خبری نبود.»
* این گزارش چهارشنبه، ۲۴ آذر ۹۵ در شماره ۲۲۳ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.