عضو تیم ملی ووشو و دارنده بیشاز ۵۰ مدال استانی، کشوری و جهانی در رشتههای تکواندو، کنگفو، کیکبوکسینگ و ووشو، این روزها قهرمان خانه و فرزندانش شده است.
زهرا هدایتپور که ورزش را از سال ۷۷ آغاز کرد، با سختکوشی توانست کارت دعوت به تیم ملی ووشو را دریافت کند، اما تولد فرزند دوم، نقش او را از ورزشکار برتر میدان به مادر نمونه تغییر داد. حالا که فرزند او یک سال را پشت سر گذاشته، زهرا با هدف جدیدی وارد میدان شده است. او میخواهد ورزش کند تا جسمش را برای مراقبت از فرزندان، سالم نگاه دارد.
برنده جام باشگاههای جهان در رشته کنگفو، مقام اول ووشو کشور و رتبه برتر کیکبوکسینگ، ورزش حرفهای را از چهاردهسالگی با تکواندو آغاز کرد. وی مقامهای استانی بسیاری در تکواندو از آن خود کرد، سپس وارد کنگفو شد. در کنگفو تا قهرمانی باشگاههای جهان هم پیش رفت و پس از آن ترجیح داد در ووشو هم قدرتنمایی کند.
دعوت به تیم ملی ووشو در دو دوره مختلف و کسب عناوین مختلف کشوری و جهانی، مهر تأییدی بر توانایی «زهرا هدایتپور» در این رشته ورزشی بود؛ چنانکه وی در حال حاضر، ریاست کمیته مسابقات هیئت ووشو استان را برعهده دارد.
ورزش، او و همسرش را در مسیر زندگی یکدیگر قرار داد و به آنها کمک کرد تا با ازدواج رشد کنند و در میدانها بدرخشند. آنها که هر دو ورزشکار حرفهای بودند و بهخوبی شرایط یکدیگر را درک میکردند، نردبانی برای ترقی هم شدند. علیرضا شریعتی که خود ۱۱ دوره قهرمانی کشور و مربیگری تیم ملی کنگفو جوانان را در کارنامه داشت، مربیگری زهرا هدایتپور را برعهده گرفت و با شناختی که از تواناییهای وی داشت، سختترین تمرینات را برایش برنامهریزی کرد.
چنانکه هدایتپور فقط ۴۰ روز پساز تولد فرزند اول، ورزش را از سر گرفت و با حضور فرزند و همسر شبها تا نیمهوقت در پارک تمرین میکرد. او بسیاری از مسابقات آن دوره را با همراهی فرزندش شرکت و مقامهایی نیز کسب کرد. حالا که یک سال از تولد فرزند دوم میگذرد، باز این خانواده ورزشکار با کمک یکدیگر پا به میدان گذاشتهاند.
ورزش را از چه سالی آغاز کردید؟
ورزش را از سال۷۷ با تکواندو شروع کردم. بعداز آن وارد رشته کنگفو و بعد هم ووشو شدم؛ در تمامی این رشتهها موفق شدم عناوین قهرمانی را از استانی تا جام باشگاههای جهان به دست بیاورم.
چرا تغییر رشته میدادید؟
در تکواندو توانستم در حد استان مطرح شوم؛ به همین دلیل به پیشنهاد مربیام وارد کنگفو شدم و توانستم تواناییهایم را در این رشته ثابت و مقام اول جام باشگاههای جهان را از آن خود کنم. باتوجهبه اینکه مسابقات رزمی شباهتهای زیادی به هم دارند، از روی کنجکاوی، تواناییام در ووشو را محک زدم و خوشبختانه در این رشته هم عناوین درخوری کسب کردم. من در کنگفو، سبک فایتینگ کار میکردم. این سبک بعد از چندوقت به رشته ووشو منتقل شد و بعد از آن، خودبهخود بنده هم وارد رشته ووشو شدم.
چطور شد رفتید سراغ ورزش؟
علاقه و احساس نیاز بود. به عقیده من، همه خانمها باید بتوانند از خودشان دفاع کنند. البته من در خانوادهای ورزشی به دنیا آمدهام. ششخواهر و برادر دارم که همه جودوکارند. یکی از برادرانم سرپرست فدراسیون جودو است. خواهرم هم در آمادگیجسمانی فعالیت میکند.
نقش ورزش را در زندگیتان چطور تعریف میکنید؟
وقتی ورزش را شروع کردم، اعتمادبهنفسم افزایش یافت. روابط اجتماعیام بهتر شد، درسم هم خیلی خوب شد، چراکه مثلا وقتی امتحان داشتم و باشگاه نمیرفتم، میگفتم حالا که بهخاطر درس باشگاه نرفتم، باید حتما از این درس نمره ۲۰ بگیرم. عشق و علاقه من به ورزش توصیفناشدنی است.
زمانی برف شدید میآمد و کلاسهای مدرسه را تعطیل میکردند؛ من کلاس ورزش میرفتم و میگفتم به من چه که برف میآید! من باید تمرین کنم. امکان نداشت مسابقهای برگزار شود و من شرکت نکنم! تعدد حکمهایم، گواه ادعای من است.
چندسال پیش هیئت ووشو بنا به دلایلی مسابقه برگزار نکرد، همسرم گفت تو این همه تمرین داشتی باید حتما در یک مسابقه شرکت کنی؛ به همین دلیل، من را به رشته کیکبوکسینگ فرستاد. من هم بدون هیچ گونه سوالی میگفتم باید بروم.
چطور با همسرتان آشنا شدید؟
ما کاملا ورزشی آشنا شدیم. سال ۸۰ من کمربند مشکی تکواندو داشتم. همسرم میخواستند کنگفو سبک فایتینگ را وارد مشهد کنند؛ به همین دلیل از استاد ما خواستند ۱۰ورزشکار دارای کمربند مشکی تکواندو را به ایشان معرفی کنند تا حرکات را با کنگفو تطبیق داده و افراد را برای سبک جدید پرورش دهند. من یکی از آن ۱۰نفر بودم. آشنایی ما از همانجا شروع و درنهایت به ازدواج ختم شد.
از سال۷۷ تاکنون هیچگاه ورزش را ترک نکردهاید؟
دو فرزند دارم. فرزند اولم ششساله است و فرزند دوم یکساله. وقتی فرزند اولم به دنیا آمد، بلافاصله و بعداز حدود ۴۰روز دوباره به میدان مسابقه برگشتم، ولی بعداز تولد فرزند دوم حدود یک سال است که به ورزشهای سبک بسنده کردهام و بیشتر اوقاتم را با فرزندانم میگذرانم.
دنیای حرفهای خیلی ذوق دارد و سخت است که آن را کنار بگذاری، اما گاهی چیزهای مهمتری هم هست. من دوست داشتم دو فرزند داشته باشم و به همین دلیل موقتاً دنیای حرفهای را کنار گذاشتهام، اما بهزودی دوباره به میدان برمیگردم، آن هم با هدف والاتری. این بار میخواهم برای فرزندانم ورزش کنم تا جسمم را برای مراقبت از آنان، سالم نگاه دارم.
همسرتان مخالفتی با این تصمیم ندارد؟
همسرم، بهترین مشوق من در این سالها بوده و مربیگری من را هم به عهده دارد. من در سطح استان مطرح بودم، ولی وقتی با ایشان آشنا شدم، مربی من شدند و توانستند من را در سطح کشور و حتی جهان معرفی کنند. ایشان برای من زحمتهای بسیاری کشیدهاند؛ جدای از تمرین روزانه با من بهعنوان مربی هر روز و پساز خستگی و کار روزانه، بهعنوان یک همسر نیز موقعیت من را بهخوبی درک و در کارهای خانه نیز به من کمک میکردند.
هیچگاه با همسرتان دعوا نکردید؟
خیر؛ ما هر دو ورزشکار حرفهای هستیم و تکنیک کنترل خشم را میدانیم. البته شکر خدا تاکنون کارمان به مرحله کنترل خشم هم نرسیده است.
از دوران ورزش با پسرتان بگویید؛ حضور در مسابقات با فرزند کوچک سخت نبود؟
پسرم دوماهه بود که تمرین را از سر گرفتم و یکساله بود که با هم به مسابقات کشوری رفتیم. همان سال به تیم ملی هم دعوت شدم، اما چون بچه شیر میدادم، نرفتم. در دورههای مختلف هم با او شرکت کردم. مسابقات را هم با حضور فرزندم داوری میکردم. همه ما را میشناختند، با هم تیم شده بودیم. پسرم هم ورزش با من را خیلی دوست داشت، برایم میت میگرفت و من ضربه میزدم. دلش برای آن روزها تنگ شده و گاهی با گریه میگوید چرا دیگر ورزش نمیکنی؟
پسرتان هم ورزشکار شده؟
او الان ششساله است و در حال حاضر ژیمناستیک پایه کار میکند. روحیه ورزشی خوبی دارد و امیدوارم در آینده ورزشکار موفقی بشود.
چرا بعداز تولد فرزند دوم، ورزش را قطع کردید؟
حضور در مسابقات با حضور دو فرزند سخت است و ترجیح دادم مدتی را به فرزندانم برسم تا انشاءا... دوباره به مسابقات حرفهای برگردم. البته ورزش را بهطور کامل قطع نکردم؛ آمادگی جسمانی و پیادهروی را ادامه میدهم، ولی باتوجهبه تمرینهای سختی که ما داشتیم، اینها را دیگر ورزش حساب نمیکنم. درحال حاضر رئیس کمیته مسابقات هیئت ووشو استان هستم.
علیرضا شریعتی، همسر و مربی زهرا هدایتپور، ۱۱دوره قهرمانی کشور و مقام طلای جهانی کنگفو در جام گفتگوی تمدنها و همچنین ۲سال مربیگری تیم ملی کنگفو جوانان را در کارنامه دارد. او کارشناس مکانیک بوده و در حال حاضر علاوهبر معاونت دبیرستان بعثت در باشگاه ورزشی نیز مشغول به کار است.
با تمام این شلوغیها او دوساعت در روز را به ورزش شخصی اختصاص داده و میگوید: من و همسرم از ابتدا با هم قرار گذاشتیم که ورزش از کارهای روزمره ما حذف نشود. برای فرزندانمان نیز حتما چنین برنامهای خواهیم گذاشت تا آنها به ورزش خو بگیرند. به عقیده من، ورزش یک نعمت و لیاقت است که خداوند فقط به بندگان خوبش عطا میکند و بر آنها واجب است که تا زمانی که میتوانند از این نعمت بهره ببرند.
علیرضا شریعتی با تعریف خاطرهای از زندگی خود و همسرش میگوید: به نظر من، دو ورزشکار حرفهای باید با هم ازدواج کنند تا بتوانند شرایط هم را درک کنند. درغیراینصورت ممکن است زندگیشان با مشکل مواجه شود. یادم است فرزند اولمان که به دنیا آمد، همسرم بلافاصله خودش را برای مسابقات کشوری آماده میکرد.
فرصت خیلی کم بود و فشار تمرینها زیاد. من آن روزها تا ساعت۱۲ شب باشگاه بودم، بعد به خانه میآمدم و به اتفاق همسر و فرزندم میرفتیم پارک ملت و آنجا تمرین میکردیم. درنتیجه همین تمرینها او برای عضویت در تیم ملی دعوت شد، اما باتوجهبه اینکه در وزن ایشان مسابقات جهانی برگزار نمیشد، در آن شرکت نکردند.
بعد از آن، خودشان را برای مسابقات جهانی مالزی آماده میکردند که در تمرین پایشان آسیب دید و بعد هم که فرزند دوم آمد، کار همسرم دشوارتر شد. در پایان لازم است از همسرم تشکر کنم که باوجود بچهداری، کارهای خانه و مشغلههایی که دارد، اینقدر سخت تمرین میکند.
* این گزارش پنج شنبه، ۶ خرداد ۹۵ در شماره ۱۴۵ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.