یکی از القاب مشهور حضرت ثامن الحجج (ع)، «عالم آل محمد (ص)» است. درباره دلیل انتساب این لقب به وجود مقدس امام هشتم (ع)، دیدگاههای گوناگونی بیان میکنند که یکی از آن ها، آشکار شدن دانش الهی آن حضرت برای همه امت هاست. بزرگان ادیان گوناگون، پس از حضور در مناظرات علمی مرو، به علم گسترده امام رضا (ع) پی بردند و خود آن حضرت نیز با برگزاری حلقههای درس در مسجد کاخ مأمون، پایههای نخستین مدرسه علمیه را در ایران بنا گذاشتند.
این نگاه به جایگاه امام رضا (ع)، چنان عمیق و ریشه دار بود که بعدها، پس از شهادت آن حضرت، حرم مطهر و اطراف بارگاه ملکوتی شان، به مکانی مهم و شناخته شده برای ترویج علوم و آموزش دانشها تبدیل شد و بزرگانی مانند شیخ صدوق، در روضه منوره به تدریس پرداختند و علمایی از دیگر مذاهب اسلامی، برای برخورداری از برکات علمی و معنوی وجود مقدس ثامن الحجج (ع)، حلقههای درس خود را در مجاورت اماکن متبرکه و اطراف روضه منوره گستردند.
به این ترتیب، مدارس علمیه، بعد از زیرساختها و سازههای مربوط به خدمت رسانی به زائران، اصلیترین بناهایی بود که در اطراف حرم ساخته شد و جایگاه آنها در این منطقه از شهر مشهد تثبیت شد، اما چنان که در ستون «مشهدیات» نیز یادآوری کردیم، تغییرات و تخریبهای اطراف حرم و طرحهای توسعهای که به خصوص در دهه ۵۰ اجرا شد، بسیاری از این یادگارهای علمی و فرهنگی را از بین برد یا به جایی دورتر از مکان قبلی در جوار حرم رضوی، منتقل کرد.
از آن همه شکوه و زیبایی، امروز تنها دو بنا به یادگار مانده است که در قلب اماکن متبرکه چشم نوازی میکنند و میراث روزگار پرعظمت رونق مدارس علمیه در جوار روضه منوره هستند. صحبت امروز ما درباره دو مدرسه کهنسال و دیرپاست؛ «دودر» و «پریزاد».
قبل از آنکه بخواهیم درباره این دو مدرسه، به تفصیل صحبت کنیم، باید به فضا و زمانی که این دو بنای ارجمند در آن ساخته شد، نیز نگاهی بیندازیم. بنای هر دو مدرسه، میراث عهد شاهرخ تیموری است؛ دورانی که پس از هجومهای پیاپی ابتدا مغولان و بعد تیمورلنگ و ویرانیهای بسیار گسترده ناشی از این حملات بنیا ن کن، خراسان برای مدتی روی آرامش را دید و مشهد، درپی ویرانی تابران و رو به نقصان نهادن جایگاه نوغان، به تدریج پرجمعیت شد.
در همین عهد، توجه شاهرخ به توسعه مشهد که احتمالا ریشه در ارادت بسیار همسر نیک اندیش وی، گوهرشادبیگم، به وجود مقدس ثامن الحجج (ع) داشت -تاآنجاکه پیکر مادرش را در این مکان مقدس به خاک سپرد- اسباب گسترش و ساخت وسازهای فاخر و تأسیس زیرساختهای موردنیاز یک شهر بزرگ را در این شهر فراهم کرد.
طولی نکشید که بناهای مُعْظَم سر برافراشتند و بر جلوه شهر مشهد، به ویژه در اطراف روضه منوره و اماکن متبرکه، افزودند. مسجد جامع گوهرشاد، مسجد هفتادودوتن (مسجد شاه یا بنای مقبره امیرغیاث الدین ملکشاه در بازار قدیم مشهد) و مدارس پریزاد و دودر، میراث عهد تاریخی مورد اشاره ماست که همه آنها در فواصل اندک با حرم رضوی ایجاد شدند و امروز، سه بنا از این چهار سازه ارزشمند، در قلب مجموعه ابنیه حرم رضوی قرار گرفته و خوشبختانه ساختمان آنها تقریبا به صورت اولیه باقی مانده است.
مدرسه پریزاد که امروز در جناح شرق مسیر ورودی کفشداری ۱۳ -انتهای بست شیخ بهاءالدین- تا رواق دارالولایه قرار دارد، قدیمیترین بنای یک مدرسه علمیه در مشهد روزگار ماست. استاد ارجمند -زنده یاد عزیزالله عطاردی- در جلد دوم کتاب «فرهنگ خراسان» (ص ۱۳۴)، مدرسه «دودر» را «قدیمترین مدرسه علوم و معارف اسلامی» معرفی میکند که ظاهرا صحیح نیست؛ زیرا همان طور که اشاره خواهیم کرد، تاریخ بنای مدرسه «دودر»، سال ۸۴۳ قمری است و حال آنکه تاریخ ساخت مدرسه پریزاد، هم زمان با ساخت مسجد گوهرشاد و حدود سال ۸۲۲ هجری قمری درنظر گرفته میشود.
هر دو بنا، در دوره شاهرخ تیموری ساخته شده است، ولی ظاهرا غلبه قدمت مدرسه پریزاد بر مدرسه دودر، واضح و مبرهن است.
درباره شخصیت بانی مدرسه، یعنی «پریزادخانم»، اطلاعات ما با وجود شهرت وی چندان گسترده نیست، حتی کیفیت ساخت مدرسه توسط او هم، در هالهای از ابهام و داستانهای تاریخی بدون سند قرار دارد که نمیتوان صحت و سقم آنها را به درستی معلوم کرد. مرحوم عطاردی باتوجه به وقف نامه موجود از پریزاد، اعتقاد دارد که وی از نوادگان «خواجه ربیع» بوده است.
عطاردی مینویسد: «بانی این مدرسه، پریزادخانم از اولاد خواجه ربیع و از ندیمان و دوستان گوهرشادآغا، زوجه شاهرخ و واقف مسجد جامع گوهرشاد در مشهد رضوی، بوده است». طبق وقف نامهای که مرحوم عطاردی از آن سخن میگوید، تولیت مدرسه و اداره موقوفات آن به شوهر پریزاد، «میرزامحمد میرک الحسینی، خادم سرکار فیض آثار» سپرده شد و بعد از وی «اولاد ذکورا و سلاله الساده العظام میرزاابوالمعالی»، متولی مدرسه و موقوفات آن خواهند بود.
براساس مندرجات این وقف نامه، البته با اضافاتی که باید آنها را به عنوان تاریخ شفاهی و غیررسمی منظور داشت، پریزادخاتون، بانویی متمول و اشراف زاده بوده که در مشهد دوره شاهرخ، جایگاه ویژه اجتماعی و شاید سیاسی داشته است، با این حال آنچه مرحوم عطاردی درباره پریزادخانم و مطابق با مندرجات وقف نامه نقل میکند، به نظر، دقیق و قابل اتکا نیست.
مرحوم عبدالحمید مولوی، مشهدشناس توانمند دوره معاصر، در متن جزوه «پیش نویس فهرست موقوفات آستان قدس رضوی»، اعتقاد دارد که باید در اصالت این وقف نامه به دیده شک نگریست؛ زیرا سبک نگارش آن با وقف نامههای آن دوره سازگاری ندارد و از همین رو، بزرگانی مانند میرزانصرالله مجتهد، از علمای خراسان در قرن ۱۳ قمری (دوره قاجار)، آن را تأیید نکرده اند.
محمود پسندیده در کتاب «اسناد و موقوفات مدارس تاریخی حوزه علمیه مشهد» به این تردید اشاره میکند و سخن از بسط آن به شخصیت پریزادخانم به میان میآورد و درباره تردید در حقیقت شخصیت وی مینویسد: «درباره شخصیت واقعی پریزادخانم، ابهامها و تردیدهایی وجود دارد. آیا او به راستی بنا بر نوشته بیشتر کتابهای تاریخی، ندیمه گوهرشاد بوده یا بنا بر قول غیرتحقیقی و وقف نامه مدرسه یادشده، از منسوبان و خویشاوندان اوست؟ چنان که برخی، او را دخترخاله گوهرشادآغا میدانند».
پسندیده سپس به روایت و قول پژوهشگران معاصر اشاره میکند و در پایان، این احتمال را جدیتر میپندارد که «پریزادخانم از خویشاوندان گوهرشادآغا» بوده است، با این حال همان طور که گفتیم، اطلاعات ما درباره پریزادخانم یا حتی چگونگی ساخته شدن مدرسه، در هالهای از ابهام قرار دارد و اسناد دردسترس، جوابگوی پرسشها و اقناع کننده پژوهشگران نیست.
اما ظاهرا باید به اینکه بانویی به نام پریزادخانم، بانی ساخت مدرسه در عهد تیموری و به احتمال زیاد دوره شاهرخ بوده است، اعتماد و فعلا، تا کسب اخبار متقن تر، به همین میزان بسنده کنیم. (علاقه مندان میتوانند برای مطالعه دقیقتر درباره وقف نامه مدرسه پریزاد و دلیل تردیدهایی که برشمردیم، به صفحات ۲۲ تا ۳۸ کتاب «اسناد و موقوفات مدارس تاریخی حوزه علمیه مشهد»، اثر محمود پسندیده و انتشاریافته بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی مراجعه کنند.)
بعد از این مقدمه نسبتا طولانی درباره بانی مدرسه پریزاد، باید به سراغ خود مدرسه برویم. مدرسه پریزاد در زمینی به مساحت حدود سیصد مترمربع و در دو طبقه، با ۲۲ حجره و چهار ایوان در چهار طرف یک حیاط نسبتا کوچک بنا شده است. در داخل بنا و نیز سردر آن، میتوان تزیینات کاشی و گچ بریهای زیبایی را دید که بیشتر مربوط به مرمتهای دوره صفویه به بعد است.
این مدرسه، تا پیش از دهه ۵۰ و تخریب بزرگ اطراف حرم رضوی، در حاشیه بازار زنجیر قرار داشت؛ یعنی در اصلی آن به سمت بازار زنجیر و تقریبا مقابل در اصلی مدرسه دودر باز میشد؛ جایی که اکنون دالان عبور از ورودی کفشداری ۱۳ به سمت دارالولایه (مکان سابق مدرسه مشهور «بالاسر») است.
کتیبه موجود در مدرسه، حکایت از ترمیم آن در سال ۱۰۹۱ قمری، اواخر دوره شاه سلیمان صفوی، دارد. این کتیبه در ورودی مدرسه و در حاشیه زیر طاق مقرنس کاری و با گچ تزیین شده قرار گرفته است و در متن آن میخوانیم: «أمر أمیرالامرا الکرام و خان الخوانین العظام مصدر الخیر و الآثار نجف قلی خان بیگلربیگی قندهار به اهتمام عالی حضرت آقامحمدباقر و سعی میرزاشکرالله سنه ۱۰۹۱».
مدرسه پریزاد به دلیل قرار گرفتن در منطقه بالاسر حضرت، از موقعیتی ممتاز برخوردار بود، اما در دوره قاجار و پهلوی، رو به خرابی نهاد. طبق گزارش رهبر معظم انقلاب در کتاب خواندنی «سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد» که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآمده است، «ساختمان اصلی این مدرسه کهن... به کلی درهم ریخته و به ویرانهای تبدیل یافته بود؛ بدین جهت اداره اوقاف دست به تعمیر آن زده و مدت هاست که در آن به کار تعمیر و بنّایی مشغول است، ولی هنوز آماده سکونت نمیباشد».
کار تعمیر و مرمت مدرسه را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آستان قدس رضوی به پایان رساند و امروز، مدرسه پریزاد، محل استقرار اداره پاسخگویی به مسائل دینی و اطلاع رسانی است.
مدرسه تاریخی «دودر» که امروز در فضای داخل اماکن متبرکه و در ضلع غربی دالانی که کفشداری شماره ۱۳ را به دارالولایه وصل میکند قرار دارد، یکی از مدارس قدیمی مشهد است. برخی معتقدند که باتوجه به نوشته درج شده در کتیبه قدیمی مدرسه که زمان ساخت بنا را ۸۴۳ قمری میداند، باید مدرسه دودر را صاحب قدیمیترین ساختمان مدرسههای علمیه در مشهد بدانیم.
این گفته، چنان که در بخش مربوط به مدرسه پریزاد اشاره کردیم، محل تردید است. مدرسه دودر، مانند مدرسه پریزاد در حاشیه بازار زنجیر قرار داشت و از سمت شمال، به سرای معروف و تجاری «امیرنظام» محدود میشد. ظاهرا مدرسه به غیر از در اصلی، در دیگری هم داشته است که از سوی دیگر مسجد، به محله سمت غرب، باز میشده و دلیل نام گذاری مدرسه به نام «دودر» همین بوده است. این مدرسه تاریخی در زمینی به مساحت پانصد متر، در دو طبقه و با ۳۴ حجره ساخته شده است.
از ویژگیهای بارز مدرسه «دودر»، داشتن دو گنبد است که شاید در نوع خود بدیع و منحصربه فرد باشد. زیر یکی از همین گنبدها، مرقدی قرار دارد که ظاهرا مدفن بانی مدرسه است؛ شخصی به نام «امیریوسف خواجه بهادر»، مشهور به «غیاث الدین»، از فرماندهان نظامی دوره تیموری که در گذشته، مدرسه را به نام وی «یوسفیه» نیز میخواندند، با این حال اطلاعات ما درباره این شخص، محدود و بیشتر مبتنی بر حدس و گمان و استفاده از «عقل تاریخی» است و درواقع، روایتی صریح درباره او در دست نداریم.
شاید تنها منبع تردیدناپذیر درباره امیریوسف، سنگ مزار وی باشد که دسترسی به آن برای پژوهشگران ساده نیست. زنده یاد استاد عزیزا... عطاردی از معدود کسانی است که در دوره معاصر، سنگ مزار را بررسی و متن رویی آن را چنین گزارش کرده است: «الامیر الاعظم الاعلی الاقدم افتخار الامراء و الکبراء فی العرب و العجم اعتضادالملوک و السلاطین اقتدار الخوانین السابق فی مضمار التفاخر غیاث الدوله والدنیا و الدین امیریوسف خواجه بهادر.
در طرف دیگر [سنگ مزار]آمده: و هو ابن الامیر الکبیر ... ناصب لواء المعدله و واهب عطاءالموهبه ناصر الحق والدین امیرشیخ علی بهادر طاب ثراه و جعل الجنه مثواه وفاته فی الثالث و العشرین من شهرالله المکرّم سنه ستّ و ستّین و ثمانمائه.».
طبق گزارش مهدی سیدی در کتاب «تاریخ شهر مشهد»، به نقل از متون تاریخی دوره تیموری، پدر بانی این مدرسه، یعنی امیرشیخ علی بهادر، «از سرداران بزرگ و مشهور تیمور بود که در سال ۷۸۴ قمری به سبب فتح کلات آن ولایت به رسم سیورغال توسط امیرتیمور به وی بخشیده شد.»
با این حال و با وجود گمانههای مختلف تاریخی درباره شخصیت امیریوسف و جایگاه وی در دوره شاهرخ، موقعیت سیاسی وی به طور دقیق بر ما معلوم نیست. به هرجهت، مدرسه دودر را امیریوسف ساخته و حتما برای آن موقوفاتی تعیین شده است، ولی ما از آن موقوفات اطلاعی نداریم.
درعین حال، میدانیم که این مدرسه، در دوره شاه سلیمان صفوی که ساخت وساز و مرمت بناها رونق فراوان داشت، شاید به دلیل آسیبهای واردشده از زلزله سهمگین این دوره، تعمیر اساسی شد. کتیبه این اقدام، خوشبختانه محفوظ ماند و گزارش آن در متون تاریخی، برای استفاده پژوهشگران دردسترس است. بعد از این تعمیر، مدرسه دودر چندبار دیگر مرمت شد تااینکه بین سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۲، بر روی آن تعمیرات مفصل و اساسی انجام دادند و مدتی هم به محل سکونت طلاب تبدیل شد. اما بعدها کاربری آن در اماکن متبرکه، به دارالقرآن حرم رضوی تغییر کرد.
* این گزارش چهارشنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۶۰ صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.