کد خبر: ۱۲۴۲۳
۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
برج و باروی قرقی چندصدسال محافظ اهالی بود

برج و باروی قرقی چندصدسال محافظ اهالی بود

روزگاری به‌دلیل مقابله‌با حملات ترکمن‌ها که به مشهد هجوم می‌آوردند و مردم را به بردگی می‌بردند، گرداگرد روستا بارو و چهار برج ساخته‌اند و دور آنها نیز خندقی کنده‌اند.

قُرقی، عنوانی کلی است که تا چندی پیش در نام‌های مرکب سه روستا در شمال شهر دیده می‌شد: قُرقی‌علیا و قُرقی‌سفلا و حسین‌آبادقُرقی. حالا که این روستا‌ها با نام محله قرقی به منطقه ۳ شهرداری مشهد پیوسته‌اند.

برای اینکه بیشتر با این محدوده آشنا شویم، همراه با دوتن از اهالی محل، چرخی در محله قُرقی مشهد زدیم و درباره شکل‌گیری آن از مردم پرس‌وجو کردیم. به‌عبارتی خبرنگار و عکاس شهرآرامحله، با حاج‌رجبعلی قصاب‌قُرقی و کربلایی‌خسرو ضعیف در سطح قُرقی گشته‌اند و تاریخ شفاهی این نقطه از منطقه را شنیده‌اند تا براساس پژوهش میدانی خود، گزارش زیر را فراهم کنند.

خانه گِلی؛ مرده‌ریگ نیاکان

روستای قُرقی، ریشه در تاریخ گذشته این آب و خاک دارد. به گفته خسرو ضعیف، یکی از دو راهنمای ما که ۴۹ ساله است، طبق یک اعتقاد و سالشماری عامیانه که البته او آن را نه تایید و نه تکذیب می‌کند، عاشورای امسال پانصدودوازدهمین باری بود که مراسم تعزیه‌خوانی در قُرقی برگزار می‌شد؛ با این حساب اگر این اعتقاد درست باشد، ۵۱۲ سال قمری از اجرای این آیین در محله می‌گذرد.

هنوز بقایای گِلیِ ساختمان‌هایی قدیمی که لااقل بیش‌از یک سده پیش ساخته شده، در بخش‌هایی از محله دیده می‌شود. یکی از این بنا‌های مخروبه در قُرقی‌علیا و کنار مزار بالا واقع شده که صاحب ۷۲ ساله آن علی‌اکبر قهرمان‌قُرقی درباره‌اش می‌گوید: به یاد ندارم این بنا از چه سالی وجود داشته، اما می‌دانم که از جد ما به ما رسیده است!

 

بقایای برج و باروهای گذشتگان، حاکی از روزگار پرفرازونشیب محله قرقی دارد

 

کسی عمر این مسجد و چنار را نمی‌داند!

او همچنین عنوان می‌کند: مسجد جامع قُرقی قدیمی‌ترین مسجد جاده سیمان است و کسی نمی‌داند کی آن را ساخته‌اند؛ چنار مقابلش هم عمر زیادی دارد و معلوم نیست چه زمانی کاشته شده است. حتی خدابیامرز داماد ۱۲۰ ساله ما که سال پیش قضا کرد (فوت کرد) عمر مسجد جامع را نمی‌دانست.

مسجد جامع قُرقی هم قدیمی‌ترین مسجد جاده سیمان است و کسی نمی‌داند کی آن را ساخته‌اند

 

برج بهرام

یکی دیگر از نشانه‌های تاریخ کهن این محدوده، برج باقی‌مانده از برج‌ها و بارو‌های روستاست: «برج بهرام» یا «قلعه یک‌لنگه». این برج هم‌اکنون بخشی از منزلی مسکونی است که متعلق به فردی به نام مرحوم حاج‌بهرام حسینی بوده است.

جوانی ۳۵ ساله از اهالی به نام علی اسماعیلی‌قُرقی هنگامی‌که سرگرم بازدید از داخل بنا هستیم این توضیحات را به ما می‌دهد: در قدیم اسم این قسمت از روستای قُرقی، قلعه یک‌لنگه بوده است؛ این را از مرحوم حاج‌بهرام شنیدم. او تعریف می‌کرد که روزگاری به‌دلیل مقابله‌با حملات ترکمن‌ها که به مشهد هجوم می‌آوردند و مردم را به بردگی می‌بردند، گرداگرد روستا بارو و چهار برج ساخته‌اند و دور آنها نیز خندقی کنده‌اند.

 

اسیری که زبان مادری‌اش را فراموش کرده بود

یکی دیگر از اهالی، جوانی ۳۵ ساله به نام سیداکبر موسوی هم می‌گوید: مرحوم پدربزرگ مادری‌ام حاج‌بهرام حسینی که تقریبا چهارسال پیش در ۹۰ سالگی فوت کرد، می‌گفت این برج یکی از چهار برج قُرقی بوده که برای جلوگیری از حمله ترکمن‌ها بنا کرده بودند.

پدربزرگم تعریف می‌کرد که در زمان ورود روس‌ها به مشهد که ۱۸، ۱۷ سال داشته، کَشَف‌رود هنوز پرآب بوده و او روس‌ها را می‌دیده که در آن آب‌تنی می‌کرده‌اند. همراه با آنها فردی علی‌نام هم بوده که فارسی نمی‌دانسته ولی اهل قُرقی بوده است؛ چون وقتی کودک بوده در یکی از هجوم‌های ترکمن‌ها به اسارت آنها درمی‌آید و حالا از دستشان فرار کرده و با روس‌ها به کشورش برگشته بود.

 

بقایای برج و باروهای گذشتگان، حاکی از روزگار پرفرازونشیب محله قرقی دارد

 

چناری که داخل تنه آن می‌توان خانه ساخت!

راهنمای ۷۱ ساله ما حاج‌رجبعلی قصاب‌قُرقی، معروف به مرشد، درباره مسجدجامع قُرقی می‌گوید: این مسجد خیلی قدیمی است و پدران ما هم یادشان نمی‌آمد که از کی آن را می‌دیده‌اند. کنار آن حسینیه‌ای هم بود که بعد‌ها تخریب شد.

همین‌طور چنار بزرگ و قطوری که هنوز هم روبه‌روی آن قرار دارد و ۵۰ سال پیش، یکی از اهالی به نام حاج‌حسین خوشرو که خودش ۷۰ سالی داشت می‌گفت که حتی پدرش به یاد ندارد چه زمانی این چنار کاشته شده است!

 

در مسیر حادثه!

حاج‌حسین کشمیری قُرقی، معروف به رئیس، شهروند ۸۰ ساله‌ای است که حرف‌هایی شنیدنی درباره گذشته محله دارد؛ صحبت‌هایی که از شنیده‌های قبلی ما عجیب‌تر است. او می‌گوید: قُرقی شاید بیش از هزارسال قدمت داشته باشد. زمانی که هفت‌هشت‌ساله بودم و به مکتب می‌رفتم، از پیرمردی ۹۵، ۹۰ ساله درباره چنار مقابل مسجد جامع و حسینیه کنار آن پرسیدم.

قُرقی دوبار تخریب شده بوده؛ یک‌بار بر اثر زلزله و بار دیگر به‌دلیل به‌توپ‌بسته‌شدن ازسوی دشمن

او گفت که در بچگی‌اش شنیده که پدربزرگ فلانی آن چنار را کاشته و حسینیه هم از خیلی سال پیش بوده است. همچنین تعریف می‌کرد که قُرقی دوبار تخریب شده بوده؛ یک‌بار بر اثر زلزله و بار دیگر به‌دلیل به‌توپ‌بسته‌شدن ازسوی دشمن.

 

این شد که قُرقی، قُرقی شد!

رئیس در ادامه از چشم‌انداز قُرقی در گذشته‌ای نه‌چندان دور تصویری می‌دهد که خیلی با چشم‌انداز کنونی آن فرق می‌کند: به گفته مادربزرگ‌های ما در گذشته‌های دور در این محدوده جنگلی وجود داشته است؛ چشمه‌ای به نام «گاو گَردان» هم بود که زمانی دو گاو در آن بی‌رَد شده بودند.

من در کودکی با دیگر بچه‌های روستا در آن آب‌تنی می‌کردیم. آب آن چشمه به‌مرور کم شد تا اینکه شاید اوایل انقلاب کاملا خشکید. گویا به‌دلیل اینکه در قدیم اهالی به غریبه‌ها و دام‌هایشان اجازه ورود به جنگل محدوده زندگی خود را نمی‌دادند و اینجا درواقع «قُرُق» بوده، به «قُرقی» معروف می‌شود.

در اینجا به فاصله یک‌کیلومتر از هم دو روستا به نام‌های «قلعه یک‌لنگه» و «قلعه بزرگ» بود

 

قلعه یک‌لنگه و قلعه بزرگ

حاج‌حسین کشمیری بیان می‌کند: در اینجا به فاصله یک‌کیلومتر از هم دو روستا به نام‌های «قلعه یک‌لنگه» و «قلعه بزرگ» بوده که شاید مثلا در یکی ۱۵ خانوار و در دیگری ۲۰ خانوار زندگی می‌کرده‌اند. این دو روستا که اهالی‌اش با هم رفت‌وآمد داشته‌اند درمجموع قُرقی را تشکیل می‌داده است.

 

داستان آقارضایی و پسران

او درباره ساخت برج و بارو هم می‌گوید: شاید حدود ۱۲۰ یا ۱۳۰ سال پیش، در روزگار حمله ترکمن‌ها فردی معروف به «آقارضایی» به کمک پنج پسرش برج و بارو‌های قلعه یک‌لنگه را می‌سازد. می‌گفتند روزی یک گوسفند برای پسرهایش می‌کشته و آنها هم یک‌ریز گِل لگد می‌کرده‌اند تا اینکه برج و بارو‌های گِلی را ساخته‌اند. بعد از آن ترکمن‌ها نمی‌توانسته‌اند وارد قُرقی شوند؛ چون اهالی از بالای دیوار‌های قلعه روی سرشان سنگ و آتش می‌ریخته و از خود دفاع می‌کرده‌اند.

 

کشف استخوان‌بندی گذشتگان

حاج‌حسین یا همان آقای رئیس در اثبات پیشینه قُرقی خاطراتی دیگر هم نقل می‌کند: چندسال پیش یکی از آشنایان می‌خواست زمینش را هموار کند و در آن خانه بسازد. من هم به کمکش رفته بودم؛ موقعی که زمین را می‌کندیم کلنگ به چیزی اصابت کرد که بعد دیدیم دربند خانه‌ای قدیمی است. زیر آن زمین بقایای نشیمن و اجاق گِلی آن خانه را دیدیم.

او ادامه می‌دهد: اوایل انقلاب هم در حین کندن پی برای بازسازی مزار مسجد خردو شش‌استخوان‌بندی انسان از زیر مزار درآمد که نشان‌دهنده سابقه زیاد قُرقی بود؛ آن شش انسان را کمی آن‌طرف‌تر دوباره دفن کردیم. 

 

بقایای برج و باروهای گذشتگان، حاکی از روزگار پرفرازونشیب محله قرقی دارد

 

زایش ۲ روستا از دل قُرقی

قلعه یا روستایی به‌نام قُرقی که از به‌هم‌پیوستن «قلعه یک‌لنگه» و «قلعه بزرگ» پدید آمد، بعد‌ها از دل آن روستا‌های دیگری سر برآورد. کربلایی‌خسرو ضعیف می‌گوید: با گسترش قُرقی و افزایش خانوار‌های آن در سال ۱۳۵۲ روستای «حسین‌آبادقُرقی» و در محدوده سال‌های ۱۳۵۶، ۱۳۵۵ قُرقی سفلا در کنار آن به وجود آمد.

پس از آن، بافت قدیم که همه مردم آن اصالتا اهل همان روستا بودند، به «قُرقی علیا» موسوم شد. اهالی حسین‌آباد هم بیشتر اهل قُرقی و اصیلند، اما در قُرقی‌سفلی به‌جز خود اهالی این محدوده، مردمی از شهر‌های گوناگون خراسان و چند خانواری از استان‌های دیگر و نیز مهاجران افغانستانی زندگی می‌کنند.

 

«زمین‌ها»یی که قرقی سفلی شد

او یادآور می‌شود: قبلا قُرقی سفلا معروف بود به «زمین‌های کشمیری» یا «زمین‌های قُرقی» یا به طور کلی «زمین‌ها» که این املاک متعلق به فردی کشمیری نام  بود. بعدها مردم آن‌ها را خریدند و با ساخت و ساز در آن قُرقی سفلا را ایجاد کردند.

 

خانه شیروانی سیدحسین؛ خشتِ اولِ حسین‌آباد!

سیداکبر موسوی نیز عنوان می‌کند: حدود ۶۰، ۵۰ سال پیش عموی من سیدحسین موسوی در حاشیه جاده سیمان، خانه بزرگ شیروانی‌داری به مساحت تقریبا هزارمتر و در دوطبقه ساخت.

بعد‌ها عده‌ای دیگر از اهالی قُرقی به ساخت‌وساز در اطراف آن خانه روی آوردند و در دهه ۶۰ هم مهاجران افغانستانی و در مواردی اندک، بلوچ‌ها و مردمی از دیگر شهر‌های خراسان به این محدوده آمدند؛ درنتیجه روستایی جدید ساخته شد که آن را به اسم عمویم سیدحسین، «حسین‌آباد قُرقی» نامیدند.

محسن آقارضایی‌قُرقی، جوان ۲۹ ساله‌ای که پیش‌از پیوستن این محدوده به شهر در سِمَت دهیاری حسین‌آباد قُرقی مشغول به خدمت بوده است، درباره بافت جمعیتی آن می‌گوید: از حدود ۶ هزار و ۶۰۰ نفر جمعیت حسین‌آباد، حدود نیمی از آن اهالی محدوده قُرقی‌اند؛ تقریبا ۳۰ درصد جمعیت افغانی و ۲۰ درصد هم قومیت‌هایی هستند که از شهرستان‌های خراسان و در مواردی از استان‌های دیگر مانند گیلان به اینجا آمده و ساکن شده‌اند.

مرشد یا همان حاج‌رجب قصاب هم بیان می‌کند: به‌نوعی می‌توان گفت که قُرقی علیا و حسین‌آباد درواقع یک روستا بود و اهالی آن هم با یکدیگر نسبت و آشنایی دارند؛ فاصله این دو روستا از هم نیز زیاد نیست چنان‌که فقط یک قبرستان است که این دو روستا را از هم جدا می‌کند.

 

* این گزارش یکشنبه، ۲۷ بهمن ۹۲ درشماره ۹۲ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44