از سمت ییلاقات مشهد که وارد شهر میشویم، بعداز باغ سرسبز وکیلآباد و کوهستانپارک خاطرهانگیز، اولین مجتمع مسکونی که شهر با آن شروع میشود، مجتمع پردیس است. مجتمع بزرگی با چهارفاز مسکونی و یک بخش تجاری که ۱۰۰۸ خانواده در آن زندگی میکنند.
این مجتمع خوشآبوهوا در سال۸۰ ساخته شد و اولین خانوادهها از سال۸۲ کمکم در آن ساکن شدند. موقعیت خاص این مجتمع که باعث شده است هوای خوب و منظره عالی از هر طرف نصیب ساکنانش شود، امتیاز ویژه این مجتمع است.
از یک طرف منظره کوههای جنوبی شهر مشهد، از یک سو اشراف به کوهستانپارک و باغ وکیلآباد، از سمت دیگر، احاطه به بولوار وکیلآباد و از طرف دیگر، دیدن منظره تمام شهر، سهم پردیسنشینان است.
پیشانی این مجتمع، مسجد بزرگ و فعال آن است که نمای آن از حاشیه بولوار وکیلآباد بهخوبی دیده میشود. از دفتر نگهبانی جلو در ورودی فاز یک رد میشویم و با ورود به مجتمع، اولین چیزی که چشمنوازی میکند، گلوگیاه و آبنمایی است که جلو مسجد امامحسین (ع) جا خوش کردهاست؛ بوتههای گل رز که سرمای پاییز رنگورویشان را برده است، اما شاخههایشان تا بهار که گلهای رنگارنگشان دوباره بشکفند، پابرجا میماند.
با یکی از ساکنان قدیمی این مجتمع همصحبت میشویم. علی عسکرینائینی که از اولین ساکنان پردیس است و از سال۸۲ در یکی از واحدهای فاز یک ساکن شده است، برایمان میگوید: این مجتمع ۱۰۰۸واحد دارد در ۶۴ بلوک. هر بلوک چهارطبقه، شانزدهواحد هفتادو پنجمتری؛ یکشکل و یکاندازه. این مسجد بههمت چند نفر از ساکنان و چند خیّر بزرگ ساخته شد تا محلی برای اجتماعات بزرگ و مناسبتهای مختلف ساکنان مجتمع باشد.
در حال حاضر، این مسجد در ماه رمضان، محرم و صفر برای برگزاری مراسم ادعیه هفتگی میزبان اهالی مجتمع است. با او به کارگاه چوببری و سالن ورزشی طبقه پایین مسجد میرویم که بیشتر خانمها و بچهها از آن استفاده میکنند.
فضای بیرون مسجد هم جایی برای دورهمی خانمهای مجتمع است که معمولا یکیدو ساعت قبل از غروب آفتاب اینجا جمع میشوند و احوال هم را میپرسند و بعد هم برای نماز مغرب به مسجد میروند. یکی از نکات مثبت این مجتمع این است که چند روحانی در آن زندگی میکنند و در طول هفته، اقامه نماز جماعت را برعهده دارند.
با علی رادمرد، یکی از اعضای هیئتمدیره فاز دو، در مجتمع چرخی میزنیم. او ساختمان متروکه وسط مجتمع را نشانمان میدهد و میگوید: این ساختمان دست شرکت تعاونی بود که به ما تحویل ندادند و متروکه مانده است، درست کنار درختان جنگلی. درست است که فضای جنگلی در مرز فاز یک و دو است، اما مربوطبه همه مجتمع است. مثل مسجد که در فاز یک قرار دارد، اما متعلقبه همه است.
وقتی به نمای بلوکها دقت میکنیم، همه یکشکل هستند. نکته جالب این است که همه واحدها نورگیر است و تهویه خیلی خوبی دارد.
عسکری که سالهای قبل، رئیس هیئتمدیره این مجتمع بوده است، درباره فضای داخلی واحدهای این مجتمع توضیح میدهد: اول قرار بود خانهها سه مدل باشد در متراژهای بزرگ صدوسیمتری، ولی به خاطر گرفتن وام انبوهسازی مجبور شدند متراژ را کم کنند و واحدها را کوچک ساختند. متراژ خانهها ۷۵متر شد، ولی خوشنقشه. اتاقها، آشپزخانه، سرویسها و پذیرایی همگی پنجره دارند و نور و هوا بهخوبی داخل خانهها جریان دارد.
همراه با این ارتشی بازنشسته به راهپلهها میرویم و گلخانهای را که همراه همسایهها در راهپلهها درست کرده است، میبینیم. با اینکه مجتمع از طرف تعاونی مسکن ارتش برای ارتشیها ساخته شد، تعداد ارتشیهایی که در این مجتمع ماندهاند و زندگی میکنند، کم است.
به گفته عسکری بیشتر آنهایی که اینجا خانه خریدند، خودشان وسط شهر خانه داشتند و این واحدهای کوچک را برای بچههایشان خریدند.
مجتمع پردیس چهار فاز مسکونی دارد. مرز بین فاز یک و دو با یک خط جنگلی زیبا تفکیک شده است. درختان چنار و زیتون و کاج که از همان سال اول، همسایه ساکنان این مجتمع بودند و میان گلهای رز و شمشادهای بلند قرار گرفتهاند، حاصل زحمت باغبان دوستداشتنی این مجتمع هستند. بابارجب، باغبان قدیمی این مجتمع، تکتک این درختها را با عشق کاشته و هرکدام از بوتههای گل را به یکی از همسایهها تقدیم کرده است.
اهالی به یقین میگویند «از سالی که بابارجب فوت شد، گلهای این مجتمع هم پژمردند.» حالا این درختان هم حال و روز خوشی ندارند و با این اوضاع خشکسالی که چندسالی است گریبان شهرمان را گرفته، ساکنان ماندهاند چه کنند. سیدسعید مکی، رئیس اداره فضای سبز شهرداری منطقه، تأکید میکند: آبیاری درختان مجتمعها برعهده شهرداری نیست و مسئولیت آن با شهروندان است. این مجتمع یک چاه دارد که باید هیئتمدیره چاه را مرمت و احیا کند.
یکی دیگر از اعضای هیئتمدیره فاز یک مجتمع پردیس که عضو شورای اجتماعی محلات هم هست، ما را به خانهاش میبرد و چند تشت و دبه پر از آب را نشان میدهد. مریم شهربابکی که رئیس شورای اجتماعی محله، ولی عصر (عج) هم هست، میگوید: آبیاری درختان با آب شرب، هزینه سنگینی به ساکنان تحمیل میکند. ما تاجاییکه میتوانیم آب مصرفی خانه را در تشت میریزیم و خودمان درختان را آبیاری میکنیم؛ با این روش سعی میکنیم هزینهها را کاهش دهیم.
عسکری با اندوه از روزی تعریف میکند که بابارجب برای همیشه آنها را گذاشته و رفته است؛ میگوید: عمورجب از اولین روزهایی که این مجتمع ساخته میشد، انواع گلها را در قسمتهای مختلف کاشت. همان اوایل که مسجد را درست کردیم، آمد و دورتادورش را درخت و گل کاشت. یک شب حالش بد شد و او را بردند بیمارستان. به فردا نکشید که تمام کرد. با یک بنر بزرگ رفتیم به خانهاش.
روی بنر نوشتیم «عمورجب! تمام گلهای پردیس برای تو گریه میکنند.» جوانی که چشمانش خیس اشک بود، کنار من ایستاد و خودش را پسر عمورجب معرفی کرد. متوجه شدم او و خواهرش هر دو دکتر هستند و در یکی از کشورهای خارجی زندگی میکنند. عشق به گل و گیاه در همه افراد خانوادهشان بود و فرزندان عمورجب هم دورتادور محل کارشان را پر از گل کرده بودند. آنجا متوجه شدم که عمورجب حتی نیاز مالی نداشته و فقط به خاطر عشق به گلها کار باغبانی را انجام میداده است.
عسکری شمشادهای سرسبز اطراف خانهاش را نشان میدهد و میگوید: من هم نگذاشتم کار عمورجب نیمهتمام بماند و هرچه در توان داشتم برای گلها و درختان پردیس انجام دادم تا سرسبز بمانند.
اشرفالسادات ثمرهموسوی از ساکنان قدیمی مجتمع و از فعالان مسجد است. او به همراه بقیه خانمهای مجتمع در جشنها و عزاداریها سفره دعا پهن میکنند و نذری میدهند.
او درباره نذریهایی که همسایهها برای مسجد جمع میکنند، میگوید: اوایل که میخواستیم برای مناسبتها پول جمع کنیم، گاهی کم میآوردیم. یک بار که کمی دلسرد شده بودم، خواب دیدم از حرم راهی است تا حسینیه ما و چند خادم اینجا را تمیز میکنند. بعد از آن دیگر نگران نبودم و میدانستم هرطور شده هزینههای مسجد و حسینیه تأمین میشود.
اشرفالسادات یکی از خانههای فاز یک را نشان میدهد و میگوید: یکی از همسایههایمان اینجا واحدی داشت که اجاره داده بود و خودش در بولوار سجاد زندگی میکرد. وقتی فهمید برای ساخت مسجد و هزینه جشنها و عزاداریها گاهی کم میآوریم، دو سال کرایه خانهاش را وقف مسجد کرد. خدا بیامرزد حاجخانم حقیقی را؛ تا قبل از فوتش هرسال شب ۲۱ماه رمضان، ۱۲۰پرس غذا میآورد اینجا.
خانمهای قدیمی مجتمع که دور ما جمع میشوند، صحبتشان گل میاندازد و یاد خاطرات قدیم میافتند. جعفری میگوید: یادش بهخیر. آن سالها کوهستانپارک فعال بود و شبها شور و حال مردم از اینجا دیدن داشت. با اینکه وسط شهر نبودیم، مشکلات حاشیه را نداشتیم؛ چون هم از شلوغی شهر دور بودیم و هم دورتادورمان فضای تفریحی بود. تابستانها توتتکانی زیر درختان وسط بولوار وکیلآباد خیلی خوب بود.
موسوی با تأیید حرف جعفری میگوید: با اینکه مترو نبود، رفتوآمد آسان بود. با خط ۱۰ و ۱۱ میرفتیم تا وسط شهر. فاز تجاری مجتمعمان هم از همان روز اول فعال بود و بیشتر کسبه هم از اهالی خود مجتمع بودند. قدیم همبستگیها بیشتر بود و مردم محبت بیشتری به هم داشتند. هر فردی ماشین داشت، خرید کلی میکرد و برای همسایهها هم میآورد؛ مثلا میرفتیم میدانبار و برای خودمان و همسایهها چند کیسه سیبزمینی میخریدیم.
درخشانفر که مالک چهارواحد در چهارفاز مختلف مجتمع است و همسایهها او را یک مالک منصف میشناسند، میگوید: مادرم از سال۹۵ به این مجتمع آمد. دلیلش هم دسترسی خوب به خیابان اصلی و همچنین هوای پاک و تمیزش بود. من هم که بهتازگی از فرودگاه مشهد بازنشسته شده بودم و سالهاست در کار گردشگری فعالیت میکنم، برای نزدیکبودن به مادرم، این فاز تجاری را انتخاب کردم.
او توضیح میدهد: با وجود موقعیت مکانی خوبی که خیابان کوهستان درکنار مجتمع پردیس دارد، مشکلاتی در این فاز وجود دارد که باعث میشود اهالی استقبال کمی از آن کنند. یکی از این مشکلات زیاد بودن نرخ اجارههاست که باعث میشود کسبه قیمت کالاهایشان را افزایش دهند یا خیلی زود ملک را تخلیه کنند.
مریم شهربابکی، درخشانفر را بهعنوان نماینده کسبه در شورای اجتماعی محله معرفی میکند و میگوید: حدود اجارهبها در مجتمع ما ۱۰۰میلیون رهن و ۵میلیونتومان اجاره است. البته بعضی واحدها بهخاطر نزدیکی به خیابان اصلی و مسجد و فاز تجاری تا ۷میلیونتومان هم اجاره میشود. اما آقای درخشانفر خانههایش را با ۳میلیونتومان اجاره داده است.
همین منصفبودن باعث شده است ما ایشان را بهعنوان نماینده کسبه به شورای اجتماعی محلات معرفی کنیم. درخشانفر معتقد است در بازار تورمی، قیمت ملک بهاندازه کافی تصاعدی است و نباید این تصاعد به مستأجر تحمیل شود.
یکی از چهرههای شاخص این مجتمع، مجتبی احمدی، هنرمند سیونهساله دنیای سینما و تئاتر است. او که آخرین بازیاش را در سریال بچهزرنگ دیدهایم، میگوید: پدر من معمار این مجتمع بود و من از بچگی شاهد ساختوساز در پردیس بودم. از محکمبودن و استقامت خوب بنا اطمینان دارم. موقع ساخت در و پنجره، من هم درکنار پدرم حضور داشتم. بههمیندلیل عرق و تعلق خاطر خاصی به این مجتمع داشتم و برای زندگی هم اینجا را انتخاب کردم.
او به اشکالاتی مانند نداشتن آسانسور هم اشاره میکند و میگوید: در برخی بلوکها با همکاری ساکنان، آسانسور نصب شده است، اما تعداد زیاد واحدها باعث میشود نظرات مختلف باشد و برخی افراد برای نصب آسانسور مشارکت نکنند، بهویژه آنهایی که در طبقات پایینتر زندگی میکنند.
یکی از ساکنان قدیمی پردیس، مجید طهوریانعسکری، عضو شورای شهر مشهد است. او که زندگی مشترکش را در یکی از همین واحدهای هفتادوپنجمتری مجتمع پردیس شروع کرده است، میگوید: این مجتمع در منطقه خیلی خوبی در نقطه پایانی بولوار وکیلآباد واقع است و امکانات خوبی دارد. مسجد بزرگ و قسمت وسیعی برای بازی بچهها دارد.
عسکری در ادامه به نقش علی عسکری در ساخت مسجد اشاره میکند و ادامه میدهد: برخی افراد قدیمی، نقش محوری در مجموعه داشتهاند. مسجد امامحسین (ع) به همت یکی از افراد قدیمی مجتمع که بهطور اتفاقی نام فامیلش با من یکی است، علی عسکرینائینی، ساخته شد.
عسکری پاگردهای وسیع و پلههای عریض را یکی از مزایای این مجتمع برمیشمرد و میگوید: سازندههای این مجموعه سعی کردهاند حدود شهرسازی را بهخوبی رعایت کنند. این منزل اولین خانه ما بود و خاطرم است برای بردن جهیزیه همسرم با راحتی همه وسایل را بالا بردیم. البته از آن زمان خیلی میگذرد؛ سال۸۸ بود که آنجا زندگیمان را شروع کردیم. از این روزهایش خبر ندارم و دوست دارم با خواندن گزارش شما در شهرآرامحله بدانم این روزها اوضاع مجتمع پردیس چطور است.
* این گزارش چهارشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۴۱ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.