کد خبر: ۶۶۱۵
۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۰

آب‌انبار ۱۵۰ ساله تشکری انبار خاک و نخاله شده است!

وضع آب‌انبار تشکری را در یک کلمه خلاصه می‌کنند: «بحرانی». همان بحرانی که به سراغ این آب‌انبار ۱۵۰ ساله آمده است؛ بنایی که عمر آجرهایش به دوران قاجار بر می‌گردد.

وضع آب‌انبار تشکری را در یک کلمه خلاصه می‌کنند: «بحران». همان بحرانی که سال‌هاست گریبان‌گیر آثار تاریخی و هویتی مشهد شده و حال به سراغ این آب‌انبار ۱۵۰ ساله آمده است؛ بنایی که عمر آجرهایش به دوران قاجار بر می‌گردد.

در واقع در گیر‌ودار توسعه نامتوازن شهر، درکنار هر آنچه که قربانی این ثروت‌اندوزی در ساخت‌وساز‌ها شده؛ تعداد زیادی از آثار تاریخی هم زیر تیغ همین توسعه رفته و نابود شده‌اند.

تا جایی که اگر امروز نگاهی به آثار تاریخی و قدیمی مشهد بیندازیم تعداد اندکی از این آثار باقی مانده؛ همان‌هایی که با وضع نابسامان رها شده‌اند. از خانه ظریف گرفته تا توکلی‌زاده، خان‌منش، جواهری، وهاب‌زاده و... آب‌انبار تشکری در آخوند خراسانی ۱۲ هم از جمله همین بخت‌برگشته‌هاست.

بنایی که تا چهار سال قبل سر شیر برنجی‌اش، به‌دست مجاوران و زائران روزی چند بار باز و بسته می‌شد. آب انباری که بیش از ۱۵ دهه قبل، تشکری از ملاکان و خیران مشهدی آن را در حیطه حاج کرب‌علی ساخت تا آب ساکنان این محدوده تأمین شود. حتی به تقلید از سبک ساخت‌و‌ساز‌های قدیم کنار این آب‌انبار تبدیل به مسجدی کوچک شد با نام علی (ع).

هم‌زمان با لوله‌کشی در مشهد؛ این آب‌انبار بلااستفاده شد. اما با وجود این درش بسته نشد؛ تا اینکه حدود ۵ دهه قبل برای جلوگیری از تجمع معتادان و بی‌خانمان‌ها توسط یکی از اهالی، پله‌های آب‌انبار دیوار می‌شود.

حال دهان این آب‌انبار با ریختن تیر‌های چوبی سقف بسته شده، آبش خشکیده و عن‌قریب است که سازه تاریخی آن، همان که پشت دیوار پله‌ها مدفون است، ویران شود و نام آب‌انبار تشکری به تاریخ بپیوندد.

حال شهرآرامحله در این روز‌ها که خشت به خشت این آب‌انبار قاجاری نفس‌های آخرش را می‌کشد، به سراغ این بنای تاریخی در حال تخریب کوچه آیت‌الله خامنه‌ای رفته و پای گفتگو با کسی نشسته است که خودش روزگاری پله‌های آب‌انبار تشکری را دیوار کرد.

 

آب‌انبار ۸ پله‌ای

«حاج محمد» وقتی موهایش سیاه بود، چشم‌هایش آب مروارید نداشت و پادرد اسیرش نکرده بود، صدای آب را بار‌ها از ته آب‌انبار تشکری شنیده بود. چند ده سال قبل‌تر از او هم پدر و مادرش مثل سایر اهالی این صدا را شنیده بودند.

آخرین‌بار هم خودش بود که پس از شنیدن صدای شرشر آب، پا در حوضچه آب‌انبار گذاشت، شیرآب را بست و سفت کرد و آخرین نفر از پله‌ها بالا آمد. حاج محمد اسماعیل‌زاده با همین جملات است که به آب‌انبار تشکری وصل می‌شود.

از هشت دهه همسایگی با این آب‌انبار می‌گوید و به‌عنوان آخرین کسی که پا در آب‌انبار گذاشته تعریف می‌کند: سال ۱۳۰۹ درست دو کوچه پایین‌تر از آب‌انبار به دنیا آمدم.

آن زمان به این کوچه حیطه حاج‌کرب‌علی (کربلا‌علی) می‌گفتند؛ از دهه ۱۳۳۰ نام اشکان گرفت و با پیروزی انقلاب اسلامی هم نام آیت‌الله خامنه‌ای رویش نشست.

به واسطه کارم؛ حلبی‌سازی، هر روز به این کوچه رفت‌وآمد داشتم. وقتی هم آب‌لازم می‌شدم، سری به آب‌انبار تشکری می‌زدم. اما خودم هیچ‌وقت مرحوم تشکری را ندیدم و فقط شنیدم که این بنا یعنی آب‌انبار و چند دربند مغازه و مسجد از املاک تشکری است.

گویا مرحوم تشکری در روز‌هایی که از آب لوله‌کشی خبری نبود، خشت آغازین این آب‌انبار را گذاشته و آن را وقف مردم کرده تا هر کس به‌اندازه نیازش بدون پرداخت پول آب ببرد.

کل مجموعه‌اش هم حدود ۱۰۰ متر آجری بود که مثل بنا‌های قدیم، میان آجر‌ها بندکاری شده بود. دو طبقه بود و ساختش به دوران قاجار برمی‌گشت. آب‌انبار درست زیر زمین مسجد قرار داشت. سقفش گنبدی شیب‌دار بود که با هشت پله به حوضچه آب وصل می‌شد. حوضچه هم مربع کوچک آجری بود با یک شیر آب. سر شیر آب از آن برنجی‌های بزرگ قدیمی بود.

البته به جز این موارد، فضای اندکی هم برای ایستادن در صف آب وجود داشت. فضایی که کَفش با آجر پوشیده شده بود و با پله‌ها یک جنس بود.

 

انباری با مخزن بزرگ یخ و توتو‌ها

حاج محمد ادامه می‌دهد: آن زمان بیشتر آب‌انبار‌ها دست‌کم ۲۰ پله داشتند که در برخی از آن‌ها به ۴۰ تا هم می‌رسید. آن هم به این خاطر که در زمستان‌های استخوان‌سوز آب یخ نزند. اما مخزن آب‌انبار تشکری با همان هشت پله هم هیچ‌وقت آبش در زمستان یخ نزد. این مخزن درست پشت حوضچه قرار داشت و با یک لوله به شیرآب وصل می‌شد و همیشه داخل آن را با یخ پر می‌کردند.

این یخ‌ها هم حاصل یخ زدن آب باران و چشمه‌های جاری در جوی‌های اطراف بود یا یخ یخبندی‌های شهر. البته طوری طراحی شده بود که آب باران هم قبل از یخ بستن به داخل آن نفوذ می‌کرد.

به‌خاطر همین ماندگاری آب و وجود یخ‌هایی که مدت‌ها در یخبندی و جوی‌ها می‌ماند و به مخزن منتقل می‌شد، آب آب‌انبار جز داشتن برگ و شاخه درختان، پر از کرم بود.

«توتو» یکی از این کرم‌ها بود؛ خاکشیری و قرمز رنگ. به‌خاطر وجود همین آشغال‌ها بود که محل خروجی آب از شیر آب‌انبار توری بسته بودند.

«توتو» یکی از این کرم‌ها بود؛ خاکشیری و قرمز رنگ. به‌خاطر وجود همین آشغال‌ها خروجی شیرآب آب‌انبار توری بسته بودند


محل وضو

اسماعیل‌زاده هنوز هم در مغازه حلبی‌سازی خودش، درست روبه‌روی آب‌انبار تشکری روز‌ها را شب می‌کند. مغازه‌ای که هر روز با بلند شدن صدای الله اکبر مسجد محل تعطیل می‌شود.

۵۰-۴۰ سال قبل، یعنی زمانی‌که هنوز مسجد «علی (ع)» بالای آب‌انبار خراب نشده بود؛ قبل از بلند شدن صدای اذان خادم، در راسته این خیابان، حجره‌ها بسته می‌شد.

کاسب‌ها پله آب‌انبار تشکری را پایین می‌رفتند، وضو می‌گرفتند و خودشان را به نماز جماعت مسجد می‌رساندند، اما این روز‌ها اوضاع فرق کرده است. البته مسجد «علی (ع)» هم قبل از انقلاب یا سال‌های ابتدایی بعد از آن بود که خراب شد.

 

خـــاک در دهـــان آب‌انبـــار ۱۵۰ سـاله!


محل مراجعه ۸۰ خانوار حیطه در روز

«اهالی حیطه حاج کرب‌علی از چند آب‌انبار آب خانه‌هایشان را تأمین می‌کردند». حاج محمد با گفتن این جمله ادامه می‌دهد: کوچه اشکان سه آب‌انبار داشت. یکی در مجاورت مسجد ابوذر، دیگری درست وسط این کوچه و نزدیک منزل نوریان و سومی هم که روبه‌روی مغازه من بود. به‌همین خاطر مردم از آب آب‌انبار‌هایی استفاده می‌کردند که نزدیک خانه‌هایشان بود.

از این آب‌انبار هم روزی حدود ۸۰ خانوار بهره می‌بردند. البته سقا‌هایی هم در کوچه فعال بودند که آب را از این آب‌انبار برای پولدار‌های محل می‌بردند. جز این خانواده‌ها، افراد دیگری هم بودند که با داشتن چاه در حیاط خانه، اصلاً به آب‌انبار مراجعه نمی‌کردند.


شب‌ها کسی به آب‌انبار نمی‌رفت

حاج محمد روایت جالبی هم از استفاده آب‌انبار‌ها فقط در روز دارد و می‌گوید: خبری از برق نبود. خانه‌ها فانوس و چراغ توری داشتند. کوچه‌ها را هم هم‌زمان با تاریک شدن هوا، چراغ‌های نفتی، روشن می‌کرد. در کوچه اشکان ۶ الی ۷ چراغ نفتی روی دیوار بود.

مردی سن‌وسال‌دار سر شب نردبان را روی شانه‌اش حمل می‌کرد و با رسیدن پای هر چراغ می‌گذاشت و آن را روشن می‌کرد. نفت هم بعد از دو الی سه ساعت تمام می‌شد. اما در همین چند ساعت روشنایی اندک هم کسی به آب‌انبار نمی‌رفت، چون شایعه بود که آب‌انبار‌ها در شب محل تجمع اجنه است.

 

آب لوله‌کشی و موضوع دیوار شدن پله‌ها

ویرانی آب‌انبار تشکری این‌طور آغاز شد. روایتی که اسماعیل‌زاده درباره آن توضیح می‌دهد: سالش دقیق یادم نیست، اما زمانی‌که لوله‌کشی آب در مشهد شروع شد. سه شیرآب فشاری نصیب این کوچه شد.

یکی اول کوچه، شیر بعدی ۵۰ متر پایین‌تر از آب‌انبار تشکری و دیگری هم نزدیک مسجد ابوذر. با آمدن همین شیرآب‌ها، آب‌انبار، متقاضیانش را از دست داد. کم‌کم که لوله‌های آب به خانه‌ها رسید، این آب‌انبار بلااستفاده ماند و مخزنش هم خشک شد.

به‌همین دلیل من لبه اولین پله آب‌انبار را تیغه گرفتم و دیوار کردم تا کسی از محوطه خالی آن سوء استفاده نکند.

برای استفاده مردم از آب شرب، به‌خصوص زائران امام رضا (ع) که در این محل رفت‌و‌آمد زیادی داشتند، خود سازمان آب قبل از انقلاب حوضچه‌ای در قسمت دیوار تازه تأسیس آ‌ب‌انبار درست کرد و شیرآب گذاشت.

آب‌انبار با شیر برنجی زنده بود

این کاسب قدیمی کوچه آیت‌ا... خامنه‌ای ادامه می‌دهد: شیرآب برنجی سر حوض بیرون آب‌انبار، تا چند سال قبل باز بود و مردم به راحتی و بدون محدودیت از آب آن استفاده می‌کردند.

۴ سال قبل که لوله‌های آب درست روبه‌روی بوستان در مجاورت آب‌انبار نشست کرد؛ کارشناسان سازمان آب وقتی برای تعمیر آمدند، متوجه شیرآب بیرونی آب‌انبار شدند و به بهانه اینکه این شیر‌آب به کنتور وصل نیست آبش را قطع کردند.

حرف‌های اهالی هم مبنی بر اینکه این شیرآب از زمان قبل از انقلاب باز است کار به جایی نبرد. اما گویا آب‌انبار تشکری با همین شیر‌آب زنده بود. با قطع شدن آن، سقف هم فرو ریخت. در حال حاضر هم چند سالی است که با همین وضعیت رها شده و چیزی نمانده که خانه موش وگربه‌ها شود.

 

هنوز هم می‌شود سازه قدیم را سرپا کرد

«نگاه به سقف فروریخته نکنید، آب‌انبار هنوز هم جان دارد». حاج محمد این جمله را با تأکید می‌گوید و می‌افزاید: درست است که مسجد ریخته و بخشی از سقف ورودی آب انبار هم خراب شده، اما هنوز به شالوده آسیبی نرسیده و قسمت‌های تخریب شده قابل بازسازی است.

شاید برایتان جالب باشد که بگویم هنوز خرابی‌ها از دیواری که من سرپله‌ها ساختم فراتر نرفته و این یعنی سازه آب‌انبار در زیرزمین سالم است و جای سرپا کردن
دارد.

طبق گفته‌های اهالی تمام آب‌انبار‌های کوچه خامنه‌ای در اثر بی‌توجهی متولیان و مسئولان میراث فرهنگی از بین رفته است. تنها همین آب‌انبار باقی‌مانده که دهانه آن هم خاک‌گیر شده است.

درست شبیه پلک‌های بسته‌ای که زیرش حفره تاریکی است. همان حفره‌ای که سازه تاریخی‌اش ارزش هزینه کردن و نجات از تخریب را دارد که در هم‌آهنگی با فرزندان مرحوم تشکری از این باب که این ابنیه وقف اولاد است، می‌شود این بنای تاریخی را تعمیر کرد و به سرانجام رساند.


* این گزارش سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶ در شماره ۲۷۱ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44