گاه از دکترشیخ بهعنوان یک افسانه یاد میشود؛ افسانه پزشکی که به جای حق ویزیت، از بیمارانی که توان مالی نداشتند «درِ لیموناد» میگرفت. برخی معتقدند در این زمانه دیگر کمتر پزشکی مثل دکتر شیخ یافت میشود. اما حضور پزشکانی در گوشهوکنار این مرزوبوم که فارغ از مادیات به فکر مداوای مریض هستند، افسانه نیست.
یکی از این پزشکان که در قلب «بوستان» مشغول درمان بیماران است، دکتر «فاطمهزهرا دودمان»، نام دارد که نهتنها از نیازمندان محله حق ویزیت نمیگیرد که هزینه نسخهشان را هم متقبل میشود.
وقتی بهسراغ این بانوی سفیدپوش محله جاهدشهر میرویم، میگوید: «این کار، امری معمول در دنیای پزشکی است و من کاری خاص یا افسانهای نمیکنم و پزشکان بیشماری شبیه من هستند». برخلاف معمول همیشه، پیش از آنکه درد بهسراغمان بیاید، پیش دکتر میرویم و اینبار ما جویای احوال او میشویم.
بعد از قبولی در رشته پزشکی و نُه سال تحصیل در این رشته، سال ۷۵ بهعنوان پزشک عمومی فارغالتحصیل میشود. دو سال در درمانگاههای صحرایی حاشیه شهر مشهد و محلاتی، چون شهرک شهیدرجایی و شهرک شهیدبهشتی طرح پزشکیاش را میگذراند و بعد از آن در درمانگاهی در مرکز شهر مشغولبهکار میشود. هنوز دیرزمانی از حضور در مرکز شهر نگذشته که از مزایده خانه پزشکی در جاهدشهر آگاه میشود و پس از موفقیت در آن، بهاتفاق خانواده راهی این محله میشود.
دکتر فاطمهزهرا دودمان در مدت طولانی حضورش در محله جاهدشهر با بسیاری از اهالی ازجمله نیازمندان آشنا میشود و همین موضوع کافی است تا این افراد را در فهرست ویزیت رایگانش قرار دهد. علاوهبر آن، وی در قراردادی با بهزیستی، کمیته امداد و... از بیماران مراجعهکننده این مراکز پولی دریافت نمیکند.
برخی مراکز خیریه نیز اگر فرد نیازمندی را بشناسند، با نامهای به او معرفی میکنند تا دکتر دودمان سهم بیمار آنها را نیز فاکتور بگیرد. علاوهبر نگرفتن حق ویزیت از این گروهها، دکتر دودمان گاه هزینه نسخه بیماران را نیز پرداخت میکند و چنانچه مریضی نیاز به مراجعه به پزشک متخصص داشته باشد، توصیهای نیز برای پزشک متخصص مینویسد تا او هم در صورت امکان، تخفیفی در حق ویزیت بدهد.
کمک به بیمار، امری معمول در دنیای پزشکی است و من کاری افسانهای نمیکنم
- مردم جاهدشهر از لحاظ بهداشتی در چه سطحی هستند؟
شاید جاهدشهر نسبتبه مرکز شهر در سطح پایینتری باشد، اما بهجرئت میتوانم بگویم که از بسیاری از محلات مشهد بهتر است.
- از درآمدتان راضی هستید؟
بله
- چرا پزشکان معمولا تمایل به سمت احمدآباد دارند و کمتر به مناطق اینچنینی میآیند؟
پزشکان عمومی میآیند، ولی پزشکان متخصص بهدلیل نبودن بیمارستان و داروخانه و آزمایشگاه در این منطقه از شهر، کمتر به این سمت میآیند؛ به همین علت این مناطق تنها به حضور پزشک عمومی و داشتن اورژانس خلاصه میشود. ما پزشکان عمومی هم در بسیاری مواقع مجبور به ارجاع بیماران به پزشکان متخصصی هستیم که در احمدآباد حضور دارند.
این گونه میشود که بیشترین تمرکز و بار ترافیکی در آن قسمت شهر است. زمینی در الهیه با کاربری پزشکی موجود است. اگر مسئولان کمک کنند و بیمارستانها را از مرکز شهر به گوشهوکنار آن بیاورند، پزشکان متخصص هم بهدنبال آن به این سمت میآیند و خودبهخود بار ترافیکی و تمرکز از احمدآباد کم میشود.
- پزشک خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
باید از لحاظ اخلاقی با مریض خوشرفتار باشد و فکر کند هر مریض، عضوی از خانواده خودش است.
- تابهحال مرتکب اشتباه پزشکی شدهاید؟
بله؛ خیلی مواقع. اصلا همه کارهای ما از اول تا آخر اشتباه است! (با خنده)
- وقتی متوجه میشوید اشتباه تشخیص دادهاید، عکسالعملتان چیست؟ اگر بیمار بگوید، چه میکنید؟
سنوگرافی و آزمایش، تشخیص اولیه ما را در صورت اشتباه تصحیح میکند. در هر صورت ما پزشکان عمومی معمولا کارمان ارجاع دادن است و افرادی را که نیاز داشته باشند، به پزشکان مربوط ارجاع میدهیم. اگر هم اشتباهی مرتکب شده باشیم، میگوییم و بیمار را به پزشک متخصص ارجاع میدهیم.
- چرا برخی پزشکان، اشتباهاتشان را سخت قبول میکنند؟
چون معمولا سعی میکنند از اطلاعات علمی فراوانی که دارند، استفاده کنند و مرتکب اشتباه نشوند. متأسفانه برخی افراد هم هستند که بهدنبال پیدا کردن نقطه ضعف از پزشکان میگردند و شاید به همین دلیل است که پزشکان، اشتباهاتشان را سخت قبول میکنند.
- شما تابهحال اشتباهی کردهاید که منجر به فوت یک انسان شود؟
شکر خدا تابهحال نمونهای نبوده؛ البته ما پزشکان عمومی زیاد با مرگ و زندگی درگیر نیستیم. این اتفاقها بیشتر برای پزشکان جراح ممکن است پیش بیاید.
- پزشکان، خیلی مادیگرا هستند؟
در هر قشری جنبه مادیگرایی هست، حتی قشر روحانی که کارشان معنوی است، برای نماز خواندن پول میگیرند. پزشکان هم که همه عمرشان را درس خواندهاند، بالاخره باید یکجا از درس و تحصیلاتشان استفاده و کسب درآمد کنند.
- پس چرا شما از مریضهای نیازمند، حق ویزیت نمیگیرید؟
حساب نیازمندان جداست؛ من کار عجیبی نمیکنم. خیلی از پزشکان همین کار را میکنند. پزشکان متخصص بسیاری را میشناسم که وقتی برایشان نامه مینویسم و سفارش مریضان نیازمند را میکنم، حق ویزیت نمیگیرند.
- چرا حساب نیازمندان جداست؟
فکر میکنم همه آدمها همین حس را داشته باشند؛ یعنی در همه اقشار هستند. وقتی انسان نیازمندی را میبینیم، وظیفه ماست که به او کمک و دردش را درمان کنیم نه اینکه درد دیگری هم به او بیفزاییم. اصلا وظیفه ماست که پول دارویش را هم در حد توان تأمین کنیم.
- از کجا متوجه میشوید که کدام مریض، نیازمند است؟
بالاخره من در طول حدود ۱۶ سال کار و زندگی در جاهدشهر، بیشتر اهالی اینجا ازجمله نیازمندانش را میشناسم. علاوهبر این ما بیمارانی را که از مراکز مختلف مثل کمیته امداد، شیرخوارگاه و بهزیستی مراجعه میکنند، رایگان ویزیت میکنیم. با مراکز خیریه جاهدشهر هم صحبت کردیم و آنها هم بیمارانشان را با نامه میفرستند و ما سهم بیمار از آنها نمیگیریم.
- بهطور متوسط چند مراجعهکننده در روز دارید؟
شش ماه اول سال معمولا تعداد مراجعهکنندگان ما کمتر است، ولی در شش ماه دوم با باز شدن مدارس و اپیدمی آنفلوآنزا و همچنین سرد شدن هوا، تعداد مراجعهکنندگانمان افزایش مییابد. اگر ما در شش ماه نخست سال، حدود هشت مراجعهکننده در روز داشته باشیم، در شش ماه دوم، این رقم دوبرابر میشود.
- چه وقتهایی از روز بیشتر مراجعه میکنند؟
عصرها؛ فکر میکنم همه تا عصر صبر میکنند، ببینند خوب میشوند یا خیر. شاید هم از صبح مشغول کارهای دیگر هستند و عصر تازه فرصت میکنند به دردشان برسند.
- خودتان هم ساکن جاهدشهر هستید؟
تا پارسال خودمان هم ساکن بودیم، اما از سال گذشته بهاتفاق همسرم، تصمیم گرفتیم یک کلینیک ترکاعتیاد هم بازگشایی کنیم. برای دایر بودن کلینیک ترکاعتیاد، ساختمان باید غیرمسکونی باشد؛ به همین دلیل پارسال خانواده از اینجا نقل مکان کرد، با اینحال الان صبحها میآیم اینجا، آشپزی میکنم و بعدازظهر با قابلمه غذا میروم خانه.
- چند فرزند دارید و آیا آنها هم تمایلی به پزشکی دارند؟
سه فرزند دارم که دوتایشان دانشجوی مهندسی هستند و علاقهای به پزشکی ندارند. فرزند دیگرم هم هنوز دانشآموز است.
- شما در مدرسه، شاگرد زرنگ بودید؟
تقریبا بله؛ البته من با خانم دکتر لایق در یک کلاس بودم و ایشان همیشه شاگرد اول میشدند و من دوم. الان ایشان فوقتخصص غدد هستند و هنوز با هم ارتباط داریم.
- معدلتان چند بود؟
آن زمان مثل الان همه ۲۰ نمیگرفتند. من ۱۹ وخوردهای میگرفتم که در مقایسه با سایرین خوب بود.
- رتبهتان در دانشگاه چند شد؟
هزارو ۵۰۰.
- در کدام دانشگاه تحصیل کردید؟
دانشگاه سراسری بیرجند.
- پزشکی سخت است؟
بهنظر من نسبتبه دروس مهندسی آسانتر است؛ البته سختی و آسانی به خود افراد و استعدادشان بستگی دارد. من علاقهای به دروس حفظی انسانی و فرمولی ریاضی ندارم و بهنظرم پزشکی، رشته عاطفی و لطیفتری است. ما در پزشکی با انسان سروکار داریم که موضوع ملموستری است.
- کدام درسهایتان در دبیرستان از همه بهتر بود؟
زیست و شیمی و عربی.
- شما هم مانند خیلی از بچهها از بچگی دوست داشتید پزشک شوید؟
شاید باورتان نشود، اما وقتی در بچگی میپرسیدند دوست دارید چهکاره شوید، من همیشه به نویسندگی فکر میکردم. انشایم خوب بود و دوست داشتم نویسنده شوم، ولی خب، دست سرنوشت ما را به اینجا رساند.
- الان هم چیزی مینویسید؟
گاهی مینویسم.
- خطتان چطور است؟
تعریفی ندارد، اما میشود خواندش.
- چرا بیشتر پزشکان، بدخط هستند؟
شاید، چون میخواهند سریع بنویسند؛ البته من دوستانی دارم که خط خوبی دارند و برخی حتی خطاطند. باز هم این موضوع، کلی نیست و در همه رشتهها خط خوب و بد وجود دارد؛ مثلا در میان مهندسان یا حتی شما خبرنگارها، ولی بهنظر من، خط پزشکان زیاد در معرض دید است و همه آن را میبینند، درحالیکه دستخط رشتههای دیگر را کسی نمیبیند.
- چه زمانی به خودتان افتخار کردید؟
گاهی پیش میآید که به خودمان افتخار کنیم؛ مثلا وقتی تشخیصهای اولیهمان با جواب آزمایشگاه و سنوگرافی مطابقت میکند، لحظه شیرینی است که به خودمان افتخار میکنیم.
- یک خاطره شیرین؟
یکبار یک مریض آقا به اتفاق همسرش مراجعه کرد و مشکلش این بود که نفخ داشت و از صدای شکمش خیلی ناراحت بود. همسرش میگفت شکمش خیلی صدا میدهد. اتفاقا من خودم هم نفخ دارم و همان زمان شکم من صدا داد. همسرش گفت نگاه کنید خانم دکتر! همینطور صدا میدهد. همسرش با تعجب به خانمش نگاه کرد و گفت فکر نمیکنم من بودم! من گفتم مشکل زیاد مهمی نیست؛ نگران نباشید. خیلیها با این مشکل دستبهگریبان هستند؛ یکیاش خود من.
- یک خاطره تلخ؟
شنیدن خبر فوت بیماران، خیلی ناراحتکننده است.
- وظیفه پزشک در مقابل بیمار و بالعکسش را برایمان میگویید؟
پزشک سوگندنامهای یاد میکند و عمل به آن در زمره وظایفش است. تشخیص درست و تجویز درست ازجمله بندهای این سوگندنامه است. از آنسو بیمار هم وظیفه دارد اطلاعات درست به پزشک بدهد. اگر داروی خاصی مصرف کرده است، بگوید. درحقیقت بهترین راه این است که هر دو صداقت داشته باشند.
- وقتی اخبار ناخوشایندی از دنیای پزشکی میشنوید، مانند موضوع دکتر اصفهانی که دستور باز کردن بخیه بیمار را بهعلت نداشتن پول داده بود، چه احساسی بهتان دست میدهد؟
درواقع من نمیتوانم باور کنم. نمیتوانم بپذیرم که پزشکی به خاطر پول چنین کاری بکند. شاید واقعا آن فرد، پزشک نبوده است. چرا که هدف پزشک، این است که مریض را جذب کند و اعتمادش را جلب؛ هرچند که پول نداشته باشد.
- نظرتان درمورد طنز «در حاشیه» چیست؟
بالاخره در همه اقشار، افرادی هستند که حساس میشوند، ولی اینطور نبوده که همه پزشکان بخواهند جبهه بگیرند. بالاخره یک برنامه طنز است و من بهشخصه میدیدم و لذت میبردم.
- ولی اعتراض و نفوذ پزشکان تا حدی بود که جلوی تولید سریال را گرفتند.
با این وجود ۳۰ قسمت پخش شد! فکر کنم دیگر سوژه نداشتند که ادامه بدهند و به همین دلیل انداختند گردن پزشکان.
- یک توصیه پزشکی؟
البته اول باید خودمان به این توصیه عمل کنیم، ولی با ورزش، رعایت بهداشت و تغذیه مناسب، بیماری را از خودتان دور کنید.
- حرف آخر؟
منطقه ۱۲ با توجه به قرار گرفتن در حاشیه شهر، احتیاج به امکانات بیشتری، چون تسهیلات ورزشی و تفریحی دارد. نزدیکترین بیمارستان دولتی به این منطقه یعنی بیمارستان شریعتی در طرقبه واقع است که از این منطقه بسیار دور است. بیمارستان قاسمآباد، خصوصی است و همه، توان استفاده از امکانات آن را ندارند.
بیمارستان طالقانی هم که بیشتر ویژه حوادث است. از آنسو هیچکدام از مراکز درمانگاهی تأمین اجتماعی در این منطقه قرار ندارد. کل محله جاهدشهر تنها یک داروخانه دارد که آنهم بیشترِ داروهای تخصصی را ندارد. بیماران ساکن محله که نیاز به داروی تخصصی دارند، باید بروند از جای دیگر تهیه کنند، همه اینها در حالی است که احمدآباد شده محل تجمع داروخانه و پزشک. باید شرایطی فراهم شود که برخی از این امکانات به حاشیه شهر بیاید و ساکنان این محلات نیز بتوانند از پزشک متخصص بهره ببرند.
- لطفا احساستان را درباره هریک از واژههای زیر در حد یک جمله بیان کنید.
اخلاق پزشکی: واحدی دانشگاهی که بهتر است همه ما پزشکان، دوباره آن را مرور کنیم و در عمل به آن کوشا باشیم.
بیمار: کاش نبود!
زندگی: بلندی و سراشیبی.
محرومیت: ریشه تمام مشکلات.
مرگ: آغاز یک زندگی مجدد.
درد: زنگ خطر سلامت.
نسخه: برگه مشکلگشا.
پزشک: عاشق بیمار.
* این گزارش پنج شنبه، ۴ شهریور ۹۵ در شماره ۱۵۷ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.