کد خبر: ۵۵۸۴
۲۲ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲

فرشته سلامتی "ناظران"

ماهرخ شاکریان حکم همان نخ تسبیح را دارد. خیران را گرد هم می‌آورد تا با کمک آن‌ها دردی از بیماران التیام پیدا کند و عزیزی به آغوش خانواده‌اش برگردد.

نه شاسی‌بلند دارد، نه زندگی لاکچری. با حقوق بازنشستگی روزگارش را می‌گذراند. هیچ مبلغ کلانی نداشته است که به نیازمندان اهدا کند، اما با حضورش میلیاردها‌تومان از‌طریق خیران جذب کرده تا صرف هزینه‌های درمان بیماران سرطانی شود. حکم همان نخ تسبیح را دارد. خیران را گرد هم می‌آورد تا با کمک آن‌ها دردی از بیماران التیام پیدا کند و عزیزی به آغوش خانواده‌اش برگردد.

ماهرخ شاکریان نه‌تنها خودش خیّر است، بلکه توانسته اعتماد ۱۸‌هزار خیّر را جلب کند و با کمک آنان، هر روز صد‌ها بیمار را حمایت می‌کند. سال‌۸۷ که مدیر مالی انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد شد، حدود ۲ هزار خیّر با انجمن مرتبط بودند.

آن موقع فکر نمی‌کرد روزی کمک‌های مردمی آن‌قدر زیاد شود که بتوانند با آن بیمارستان بسازند، اما به‌مرور تعداد این خیران و کمک‌های آن‌ها آن‌قدر افزایش پیدا کرد که سال‌۹۴ کلنگ احداث بیمارستان ناظران را در زمین اهدایی آقای ناظران زدند.

گرچه شاکریان این مسیر را به‌تنهایی طی نکرده و به قول خودش، نام و اعتبار افرادی، چون مرحوم هادی خیامی، مرحوم ذبیح‌الله دانشور، غلامرضا بهزادیان و حمید مستشاری که در زمان‌های مختلف ریاست هیئت‌مدیره انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد را بر‌عهده داشته‌اند، همچنین آبرو و اعتبار اصغر افراسیابی که مدیر‌عامل فعلی انجمن است، راه را برای او هموار کرده، اما سمت مسئول مشارکت‌های مردمی انجمن حمایت از بیماران سرطانی مشهد بر دوش این شهروند محله آزادشهر بوده و در این راه چنان کار کرده است که بیمار و خیّر و مقام مافوق، همه قبولش دارند.

کارکردن با اعتماد چندین و چندساله

ماهرخ شاکریان از زمان جوانی خیرخواه بوده است. سال‌۵۵ که جوانی بیست‌ساله بود، به‌عنوان حسابدار وارد یکی از شرکت‌های بیمه شد. آن‌موقع با کمک همکارانش هر‌از‌چند‌گاهی بچه‌های بهزیستی را به سینما و رستوران و‌... می‌بردند.

دقتش در کار حسابداری باعث شد مراحل رشد و ترقی را طی کند و اسفند سال‌۸۶ با سمت ریاست حسابداری سرپرستی استان یکی از شرکت‌های بیمه بازنشسته شود. اردیبهشت سال‌۸۷ یکی از همکارانش به نام لیلا افراسیابی با او تماس تلفنی گرفت و این گفتگو، شاکریان را وارد یک عرصه دیگر کرد.

او تعریف می‌کند: لیلا دختر مدیر‌عامل انجمن حمایت از بیماران سرطانی مشهد است. پدرش، اصغر افراسیابی، برای انجمن دنبال یک نیروی معتمد می‌گشت و دخترش، من را که از زمان بیمه می‌شناخت، معرفی کرده بود.

شاکریان سال‌۸۷ به‌عنوان مدیر مالی انجمن مشغول به کار شد، اما اهمیتی که مسئولیت جذب مشارکت‌های مردمی داشت، باعث شد بعد از یکی‌دو سال مدیریت مالی را به فرد دیگری واگذار کند و خودش مسئول مشارکت‌های مردمی انجمن شود. آن زمان تعداد خیران مرتبط با انجمن ۲ هزار و ۲۰۰ نفر بود، اما اخلاق خوش، متانت و شخصیت او که در کلام و چهره‌اش نمایان است، راه را برایش هموار کرد و طوری در جلب اعتماد خیران موفق شد که اکنون ۱۸‌هزار خیّر، عضو انجمن هستند.

به گفته شاکریان، این خیران ماهانه حداقل ۸۰۰‌میلیون‌تومان به حساب انجمن واریز می‌کنند و گاهی که مبلغ کلانی اهدا می‌کنند، این رقم به میلیارد و بیشتر می‌رسد.

او تعریف می‌کند: بیماری سرطانی داشتیم که معلم بود و خداراشکر مداوا شد. بعد از بهبودی از او خواستم که در مدارس، ما را معرفی کند. چند معلم دیگر هم به کمکمان آمدند. چون آموزش‌وپرورش سخت‌گیری‌های خودش را داشت و باید همه بروشور‌های ما موردتأیید آن‌ها قرار می‌گرفت، مسیر پر‌فراز‌و‌نشیبی بود. ابتدا با هدف پیشگیری از سرطان، در مدارس آموزش می‌دادیم و کم‌کم تعداد خیران عضو انجمن افزایش پیدا کرد.

 

فرشته سلامتی

 

عزاداری که سندخانه اهدا کرد

به گفته شاکریان، بسیاری از خیران کنونی، یا خودشان بیماران مرتبط با انجمن بودند یا بستگان این بیماران. او خاطرات زیادی از این دست افراد دارد و می‌گوید: سال ۹۹ یک نفر زنگ زد و قرار ملاقات حضوری گذاشت. وقتی آمد، درحالی‌که پیراهن مشکی بر تن داشت و چهره‌اش عزادار بود، سندی را روی میز گذاشت.

آن‌قدر بغض داشت که نتوانست بماند و رفت. صدایش کردم و از او خواستم برگردد وتوضیح دهد این سند چیست. گریه‌کنان گفت «خواهر من سرطان داشت و اینجا بستری بود. چهارروز پیش فوت کرد. با رضایت پدر، مادر و خواهر و برادرهایم این سند را که ارثیه خانوادگی ماست، آورده‌ام به انجمن اهدا کنم تا پول آن را برای دیگر بیماران هزینه کنید.»

شاکریان عینکش را بالا می‌دهد تا اشک چشمانش را پاک کند. به گفته خودش چنین خاطراتی همیشه احساساتش را برمی‌انگیزد و او را به ادامه‌دادن راهش مشتاق‌تر می‌کند.

این بانوی خیّر می‌گوید: بیماری سرطان غیر از اینکه هزینه‌های درمانش زیاد است، نامش هم سنگین است. همین که بیمار فقط با ناامیدی، استرس، درد‌ها و مشکلات جسمی این بیماری کنار بیاید، کار دشواری است؛ حالا اگر دغدغه مالی هم به آن اضافه شود، دیگر کمرش خم می‌شود. به‌همین‌دلیل هر بیماری که مشکلات مالی داشته باشد، خودمان را به این در و آن در می‌زنیم تا هر‌طور شده، هزینه‌های درمانش را از‌طریق خیران تأمین کنیم و به‌خاطر نداشتن بضاعت مالی از درمان باز نماند. حتی به بیماران شهرستانی اگر لازم باشد در تأمین مکان و غذا هم کمک می‌کنیم تا سرگردان و دست خالی نمانند.

پرونده‌های این بیماران نیازمند توسط مددکاران بررسی و پس از تأیید و راستی‌آزمایی، در جلسه هفتگی، خوانده می‌شود. باید شاکریان و تیم همراهش قبول کنند هزینه‌های آن بیمار را از‌طریق خیران تأمین می‌کنند تا مراحل درمان بیمار آغاز شود.

به گفته او سال گذشته فقط ۳ هزارو ۳۰۰ بیمار به تأمین هزینه‌های پرتو‌درمانی نیاز داشته‌اند که به آن‌ها از‌طریق خیران بالغ‌بر ۱۰‌میلیارد‌تومان کمک شده است. کنار این‌ها بخش عمده‌ای از هزینه‌های تجهیزات درمان هم باید از‌طریق خیران تأمین شود که در این بخش نیز شاکریان نقش مهمی دارد.

او برای هر هزینه‌ای، یا مستقیم با خیران تماس می‌گیرد یا به آن‌ها پیام می‌دهد و با اعتمادی که این چند‌سال کسب کرده است، حرفش روی زمین نمی‌ماند و مبالغ مورد‌نیاز واریز می‌شود. برای مثال، سال گذشته دستگاهی به مبلغ ۹۲ میلیاردتومان خریداری کرده‌اند که قسطش ماهی ۲ میلیاردو ۷۰۰‌میلیون تومان است و شاکریان هر ماه باید بخشی از این مبلغ را از‌طریق خیران تأمین کند.

 

فرشته سلامتی

 

برخورد یکسان با خیران مبالغ خرد و کلان

او با اینکه با خیرانی ارتباط دارد که چند‌ده یا چند‌صد میلیونی کمک می‌کنند، هیچ‌وقت خیران مبالغ خرد را دست‌کم نگرفته است و این موضوع را چنین تعریف می‌کند: یک روز صبح خانمی تماس گرفت و با لهجه روستایی شیرینش از اینکه چند‌ماه واریزی‌اش عقب افتاده بود، عذرخواهی کرد.

از خیران ماهی ۱۰ هزار‌تومانی ما بود و می‌خواست یک‌جا ۵۰ هزار‌تومان واریز کند. تلفن را که قطع کردم، همکارم پرسید چقدر می‌خواهد واریز کند. مبلغ را که گفتم، گفت آن‌قدر عزت و احترامش کردی که فکر کردم چه مبلغ بالایی دارد واریز می‌کند! گفتم تمام توان این فرد این‌قدر است و توان آن خیران میلیونی هم آن‌قدر؛ پس هیچ فرقی بینشان نیست.

همان روز، شاکریان دنبال این بوده است که برای تأمین هزینه‌های درمان بیماران، یک‌میلیارد‌تومان قرض بگیرند و ماهی ۱۰۰ میلیون تومان به او برگردانند. ظهر، یکی از افرادی که این درخواست از او شده بود، تماس می‌گیرد و به شاکریان می‌گوید به‌جای یک‌میلیارد قرضی، ۲۰۰‌میلیون‌تومان بلاعوض می‌دهد.

شاکریان در‌حالی‌که صورتش قرمز شده است و بغضش را پشت لبخند ملایمی که از ابتدای مصاحبه روی صورتش دارد، پنهان می‌کند، می‌گوید: روز‌های من این‌طور می‌گذرد؛ صبح واریزی ۵۰‌هزار‌تومانی، ظهر واریزی ۲۰۰‌میلیون تومانی. فرقی نمی‌کند چقدر. این روحیه سخاوت مردم همیشه من را منقلب می‌کند. این‌ها را که می‌بینم، احساس می‌کنم چه مسئولیت اجتماعی سنگینی دارم.

باز اشک در چشمانش حلقه می‌زند. چای خوش‌عطر و رنگی را در فنجان سفید روی میز می‌ریزد و ادامه می‌دهد: اوایل که اینجا مشغول به کار شدم، خواستند برایم قرارداد ببندند. گفتم من خودم نمی‎توانم مبلغ خاصی کمک کنم، اما همین کاری را که از دستم برمی‌آید، انجام می‌دهم و هیچ حقوقی هم نمی‌خواهم. آن موقع گفتم فقط ماهی ۳۰۰‌هزار‌تومان برای هزینه ایاب‌وذهاب برایم واریز کنند.

بعضی همکاران که فهمیدند گفتند چرا بیشتر نمی‌گیری؛ مگر برای ۳۰۰‌هزار‌تومان مانده‌ای؟ از آن به بعد، همان را هم نگرفتم و تاکنون نه پورسانت، نه پاداش، نه کارت هدیه، به هیچ صورتی، پولی دریافت نکرده‌ام و نمی‌کنم و زندگی‌ام با حقوق بازنشستگی خودم و همسرم می‌گذرد. خداراشکر هیچ وقت هم نیاز مالی احساس نکرده‌ام و از همین‌هایی که دارم، راضی هستم.

 

فرشته سلامتی

 

کوله‌باری از تجربه‌های مالی

شاکریان که چند‌وقت است دختر جوانش دنبال شغل مناسبی می‌گردد و هنوز شغلی پیدا نکرده است، ادامه می‌دهد: بار‌ها به چشم دیده‌ام که بعضی‌ها با بهترین حقوق بازنشسته می‌شوند و بعد‌از بازنشستگی باز در جا‌های دیگری مشغول کار می‌شوند و درحالی‌که خودشان حقوق‌های زیاد می‌گیرند، به جوان‌هایی که در آن مجموعه‌ها کار می‌کنند، حقوق‌های خیلی کم و پورسانتی می‌دهند.

شاکریان این رویکرد را دور از اخلاق می‌داند؛ به‌همین‌دلیل بعد از بازنشستگی، حاضر نشده است حقوقی دریافت کند؛ زیرا معتقد است اگر حقوق بگیرد، جای یک جوان را گرفته است. او می‌گوید: من با کوله‌باری از تجربه‌های مالی، اکنون یک مسئولیت اجتماعی روی دوش خودم احساس می‌کنم. با آبرو و اعتبار چندین‌ساله‌ام دارم وظیفه انسانی خودم را انجام می‌دهم، اما باید طوری کار کنم که عرصه برای جوان‌ها باز بماند.

 

تعصب داشتن روی بیماران

در ادامه، سراغ اصغر افراسیابی می‌رویم که مدیر‌عامل انجمن حمایت از بیماران سرطانی مشهد است و سال‌۸۷ شاکریان را به فعالیت در انجمن حمایت از بیماران سرطانی دعوت کرده است.

او می‌گوید: دخترم که در بیمه کار می‌کرد، خانم شاکریان را می‌شناخت و دیده بود علاوه‌بر توانایی مالی، به کار‌های خیرخواهانه علاقه دارد. وقتی وارد مجموعه ما شد و کارش را دیدیم اعتمادمان کاملا جلب شد. اکنون کافی است یک پیامک از طرف ایشان به خیران داده شود تا مبالغ کلان به حساب انجمن واریز شود.

افراسیابی با تأیید اینکه خانم شاکریان به‌طور افتخاری و خیرخواهانه فعالیت می‌کند، از او به‌عنوان فردی علاقه‌مند یاد می‌کند و می‌گوید: منزل او واحد دیگر کارش است و حتی وقتی اینجا حضور ندارد، در منزل به‌صورت تلفنی پیگیر کارهاست. ماشینش هم بدون دریافت حتی هزینه بنزین، خیلی وقت‌ها در خدمت کار‌های مجموعه است.

به گفته او، شاکریان تعصب خاصی روی بیماران دارد و همه می‌بینند چقدر دلسوزانه پیگیر است و نمی‌گذارد بیماری به خاطر مشکلات مالی از درمان جا بماند.

افراسیابی، شاکریان را شخصیتی شناخته‌شده بین خیران می‌داند و می‌افزاید: خانم شاکریان دوستان بسیاری در خارج کشور از‌جمله اروپا، آمریکا، کانادا و... دارد و خیلی از هزینه‌ها را از‌طریق آن‌ها تأمین می‌کند.
به نظر او شاکریان تأثیر خیلی زیادی در افزایش و جذب خیران داشته است و واژه «خیلی زیاد» را دوبار با تأکید بیان می‌کند.

افراسیابی اظهار امیدواری می‌کند که خداوند به شاکریان توان دهد تا سختی‌های کار را تاب بیاورد. وقتی از او می‌خواهم این سختی‌ها را توضیح دهد، می‌گوید: خیران هم انسان هستند. گاهی مشکلات خانوادگی دارند. گاهی با ضرر‌های مالی مواجه می‌شوند.

ما از این مسائل خبر نداریم. وقتی در چنین شرایطی از آن‌ها درخواست کمک می‌شود، ممکن است برخورد نامناسبی داشته باشند و در این بین، مواردی بوده است که شاهد ناراحتی و گریه‌های خانم شاکریان بوده‌ایم. البته بعد هم خود آن خیّر یا خیران عذرخواهی کرده و باز با اهدایی‌های خود ما را شاد کرده‌اند، اما در‌هر‌حال این سختی‌ها گاهی طبع لطیف خانم شاکریان را آزرده می‌کند و امیدواریم بتواند از پس این چالش‌ها بربیاید.

فرشید رحمانی، خیّر کلان هفتادو‌یک‌ساله‌ای است که از پانزده‌سال پیش، کمک‌های متعددی به انجمن کرده و خیران متعددی هم به مجموعه معرفی کرده است.

او که ارتباط مستمری با شاکریان دارد، وقتی متوجه مصاحبه ما با او می‌شود، چند بار تشکر می‌کند و می‌گوید: خانم شاکریان لنگه ندارد! واقعا ممنونم که دارید چنین انسانی را معرفی می‌کنید. خیلی پویا و با‌محبت هستند. صادقانه و از صمیم قلب کار‌ها را پیگیری می‌کنند و همین روحیه ایشان من را با اهمیت کار آشنا کرد. او ادامه می‌دهد: خانم شاکریان آن‌قدر دلسوزانه حال و روز بیماران را پیگیری می‌کند که من به‌عنوان خیّر، پول‌های اهدایی خود را کوچک می‌بینم و احساس می‌کنم کاری نکرده‌ام و زحمت اصلی را ایشان می‌کشد.

رحمانی که خودش چهل‌سال در رشته راه و ساختمان فعالیت عمرانی داشته است، ادامه می‌دهد: ساخت پروژه‌ها و بیمارستان‌های دولتی ده‌پانزده‌سال و حتی بیشتر طول می‌کشد تا به پایان برسد، ولی خانم شاکریان و تیم همراهش، چنان خیران را پای کار آوردند که بیمارستان ناظران با این همه امکانات و تجهیزات، در کمتر از پنج‌سال ساخته شد.

ارسال نظر