نوبت به چهار مکان تاریخی رسید که دوتایش به لطف مسئولان دیگر وجود خارجی ندارد و باید در اسناد میراث فرهنگی و خاطرات مردم دنبالشان بگردیم، آن دو تای دیگر هم یکی ثبت ملی شده، اما فقط ثبت شده است و اکنون اثر درست و حسابی از آن نیست و دیگری هم که با کمی تعامل بین سازمانی میتوانست مرمت و به موزه تبدیل شود، نه تنها ثبت نشده که امروز حال و روز خوشی ندارد و کسی تحویلش نمیگیرد.
راهآهن مشهد روی اراضی روستایی از بین رفته به نام امینآباد ساخته شده است. گورستان امینآباد که گویا در زمان صفویه بسیار مهم بوده است، در حدود ۱۰۰متری شمالشرقی ایستگاه راهآهن مشهد و ۱۰متری آخرین ریل قطار قرار گرفته است.
روستای امینآباد که به مرور زمان از بین میرود و از قبرستانش هم تلی خاک و دو سنگ گور افقی (صندوقی) و عمودی (مسطح) پر از نوشته قدیمیِ نفیس از حدود ۴۰۰ سال پیش در شمال ساختمان راهآهن مشهد، جان سالم در میبرند.
این ۲ سنگ صندوقی و کتیبهای که تا سالها فکر میکردند متعلق به امامزاده یا فرد مقدسی است و به آن دخیل میبستند، متعلق به مزار شاعری شیعی از اهالی مشهد، مشهور به میلی مشهدی است.
نام اصلی او، میرزا قلی بوده و تخلصش میلی. از تاریخ تولدش اطلاعی در دست نیست؛ و فقط میدانیم که در جوانی به سال ۹۸۳ یا ۹۸۴ شمسی فوت کرده است. بعضیها میگویند میلی هراتی بوده و زمان صفویان به مشهد آمده است، اما بیشتر کتابها و نوشتههای معتبر، او را مشهدیالاصل میدانند.
- چه ویژگیهایی داشته است؟
روی سنگقبر میلی ابیاتی حک شده است که هم از خود او و هم از یکی دیگر از شاعران قدیمی مشهدی است. طبق آنچیزی که نوشتهاند، بخشهایی از قصیده میلی در مدح امام هشتم (ع) از جمله اشعار حک شده بر سنگ عمودی است...
-الان در چه حالی است؟
تا قبل از سال ۱۳۸۶ که معلوم شد این سنگ قبر و مزار متعلق به میلی مشهدی است، کارمندان راهآهن فکر میکردند که اینجا متعلق به فرد مقدسی است و حتی بعضیها ادعا میکردند که از این شخص حاجت هم گرفتهاند، برای همین دور محوطه قبر میلی را محصور کرده بودند.
سال۱۳۸۹ روابطعمومی میراثفرهنگی مشهد اعلام کرد: نامهای که از مدیریت راهآهن استان به این ادارهکل، ارسال شده است و با توجه به مفاد درخواست مبنی بر توسعه خطوط ریلی راهآهن در یک برنامه منسجم، خواستهاند که محل حدودی گورجای این شاعر فرهیخته مشخص شود.
به دنبال این درخواست و پس از بررسیهای میراث، سنگقبر میلی با توجه به آسیبهای وارده برداشته و قرار شد که دو ماهه مرمت شود.
بنابر ادعای مسئولان وقت میراث، قرار بود پس از رفع آسیبها، این سنگ قبر ارزشمند تاریخی برای بازدید عمومی علاقهمندان و گردشگران، در محل جدید آرامگاه این شاعر فرهیخته نصب شود!
سال ۱۳۹۵ و پس از ۵ سال، میراث اعلام کرد که سنگقبر میلی مشهدی گم شده است و معلوم نیست کجاست. خبری عجیب که این سؤال را در ذهن همه به وجود آورد که در میراث فرهنگی چه خبر است؟
البته چندماه بعد معلوم شد که یکی از سنگ قبرهای رها شده در محوطه هارونیه سنگقبر خاص میلی مشهدی است که قرار بوده ۶ سال پیش مرمت شود و البته همین الان هم معلوم نیست چه بر سر این سنگ قبر آمده است و هنوز برای بازدید عموم آن را در جایی نصب نکردهاند. محل گور هم درطرح توسعه راهآهن زیر سکّوی جدید رفته است.
-ثبت ملی شده است یا نه؟
هرچند که ثبت شدن یا نشدن در کشور ما تأثیر زیادی ندارد، اما این سنگ قبر در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۲ با شماره ۱۰۱۸۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آدرسی که میراث فرهنگی برای این خانه نوشته است این است: خیابان آزادی، آزادی۸، اولین منزل دست راست. با این آدرس اگر هرچهقدر هم که آن کوچه را بالا و پایین کنید، با هیچ خانه تاریخیای مواجه نخواهید شد.
حتی خود اهالی هم وقتی اسم خانه تاریخی عطارزاده را میشنوند، از این ماجرا متعجب میشوند البته حق هم دارند، چون خیلیهایشان یا تازه آمدهاند در اینجا ساکن شدهاند یا اینکه اصلا زائر هستند و مهمان چند روزه مشهد.
با این حال یکی از قدیمیهای کوچه پاچنار به کمکمان میآید و تکه زمینی خالی با فنس محصور شده را نشانمان میدهد و میگوید: خانهای که دنبالش میگردید این است...
- وضعیت امروزش چهطور است؟
امروز دیگر اثری از آن خانه نیست و با خاک یکسان شده است. آنطور که یکی دو نفر از قدیمیها تعریف میکنند، خانه متعلق به یک پیرزن بوده که بعد از مرگش به خاطر نبود ورثه و صاحب درست و حسابی به حال خود رها میشود.
شهرداری هم سال ۱۳۹۲ به خاطر شکایت برخی از هتلداران و اهالی مبنی بر اینکه اینجا پاتوق معتادان شده است و محل فسق و فجور، حکم تخریب این خانه قاجاری را میگیرد و آن را با خاک یکسان میکند.
از کل خانه هم «در» آن سهم میراث فرهنگی میشود که میگویند کلون و مدل خود در خیلی خاص بوده است. البته ۲ سال بعد از این تخریب، وفا ثابتی مدیر پایگاه میراث فرهنگی بافت تاریخی مشهد به آن واکنش نشان داد و در گفتگو با مهر گفت: خانه تاریخی «عطاریان» که مربوط به دوره قاجاریه است، در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۹۴ با شماره ۱۲۰۶۴ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
در اساسنامه ۱۳۰۹ خورشیدی، مشخصات آثاری که میتوانند در فهرست آثار ملی قرار بگیرند، ذکر شده که زمان یکی از ویژگیهای آن محسوب میشود و بر مبنای آن تاریخ ساخت اثر باید تا اواخر سلسله زندی باشد.
با قانون مصوب سال ۱۳۵۲ بدون قید زمان هر اثری که دارای شأن ملی و فرهنگی باشد، به تشخیص سازمان میراث فرهنگی میتواند آن را در فهرست آثار ملی ثبت کند.
حدود دو سال از تخریب این خانه تاریخی میگذرد، اما حفظ و نگهداری از خانههای تاریخی بر عهده مالکان است و میراث فرهنگی نقش نظارتی را ایفا میکند.
بر اساس مفاد بند ج ماده ۱۶۶ قانون برنامه سوم توسعه، شوراهای اسلامی هر شهر موظف هستند درصدی از درآمد شهرداری هر شهر را متناسب با نیاز بافتهای تاریخی آن شهر در اختیار مدیریت ذی ربط در شهرداری قرار دهند تا با نظارت واحدهای سازمان میراث فرهنگی کشور، در راستای مرمت بناها، مجموعهها و بافتهای تاریخی همان محل به مصرف برسد.
خانه تاریخی عطارزاده اکنون زمین افتادهای است در نبش چهارراه اول بهجت هشت، که دورش را فنس کشیدهاند و پاکبانان گاریها و جاروهایشان را آنجا میگذارد و بعضی از مردم هم زبالههایشان را آنجا پرتاب میکنند.
اینقدر که خبرنگار و آدمهای دیگر آمدهاند و آدرس خانه پدری استاد شجریان را از مغازهدارهای پشت باغ نادری پرسیدهاند که هنوز حرفمان تمام نشده، یک ساختمان نیمهساز دوطبقه که هنوز در مرحله اسکلت مانده است، نشانمان میدهند و میگویند که این خانه پدری استاد شجریان است که گویا خیلی وقت است دست به دست چرخیده و دیگر تحت تملک خانواده شجریان نیست.
هرچند که ثبت شدن و نشدن این خانه خیلی فرقی نمیکرد، چون در مشهد همان ثبتیها را هم با لطایف الحیلی تخریب میکنند و کک کسی نمیگزد، اما اگر این اتفاق میافتاد، میشد با همکاری سازمانهای مربوط آن را به موزه موسیقی خراسان و مشاهیرش تبدیل کرد که خدا را شکر کم هنرمند بنام موسیقی در این خطه نداریم.
درست شبیه کاری که فرنگیها با خانه نویسندگان و بزرگان شعر و موسیقیشان میکنند و به همین واسطه گردشگر جذب میکنند. البته در همین تهران خودمان هم از این دست کارها انجام شده است که میتواند نمونه خوبی برای مسئولان شهرداری و میراث فرهنگی مشهد باشد.
البته برای خانه پدری استاد شجریان که بعید است دیگر بشود کاری کرد و آب از سرش گذشته، اما از این دست خانهها در مشهد کم نیست و میشود جلوی ضرر را همین امروز گرفت.
شاید اگر این خانه به موزه مشاهیر موسیقی و خانه سالاری به موزه پزشکی مشهد تبدیل میشدند، در کنار آرامگاه نادرشاه، مجموعه بینظیری را در شهر مشهد درست میکردند که غیرممکن بود مسافرانی که به مشهد میآیند به وجد نیاورد.
خیلیها فکر میکنند ساختمان اول کوچه ثبت در خیابان امام خمینی (ره) که همین الان هم متعلق به اداره ثبت احوال است، اولین جایی بوده که این سازمان در آن شکل گرفته است.
اما مثل اینکه این تصور اشتباه است و آنطور که اهالی بالاخیابان میگویند، ساختمان احتمالا ۸۰-۷۰ ساله نبش شیرازی ۲۱ که نمای آن، جزو معدود نماهای آجری قدیمی بالاخیابان است، اولین ساختمان اداره ثبت احوال مشهد بوده است.
حتی خیلی از قدیمیهای این خیابان و مشهد میگویند که برای سجل گرفتن وارد همین ساختمان شدهاند. القصه؛ این بنای تاریخی هم گویا اصلا رنگ ثبت را به خودش ندیده است و کسی نمیداند، این مکان اولین جایی بوده که ثبت احوال مشهد قد علم کرده است.
البته طبق اسناد میراث فرهنگی و مصاحبههای برخی مسئولان این سازمان، نمای بالاخیابان ثبت ملی است. هرچند که الان چیزی از آن باقی نمانده است، جز نمای همین خانه و چند بنای دیگر.
ساختمان احتمالی ثبت احوال مشهد بنا برگفته اهالی کاربریاش تا مدت زیادی انباری بوده و الان هم به نظر میرسد خالی از سکنه باشد. رنگ رخسارهاش هم نشان میدهد که حال و روز خوبی ندارد و اگر رسیدگی جدیای به آن نشود و قیمت مسکن در دور و اطراف حرم همینقدر بالا بماند، خیلی بعید نیست که چند صباح دیگر به هتل یا مسافرخانهای مجلل تبدیل شود.
پس آقایان مسئول تا اتفاقی نیفتاده لطفا دست بجنبانید و نگویید که مشهد جاذبه گردشگری ندارد، این خانههای رو به تخریب هم بخشی از جاذبه توریستی شهر هستند؛ البته اگر قدر بدانید.