خودش هم نمیدانست سرنوشتش با توپ و تور و زمین مستطیل گره خورده است. کودک پرشر و شوری که به گفته بزرگترها باید مثل یک خانم مینشست و بلند نمیخندید، مسیر زندگیاش با دیدن بازی ایران و کرهشمالی و شجاعت احمدرضا عابدزاده در گرفتن ضربات پنالتی در بازیهای آسیایی1990 پکن تغییر کرد.
مریم پورجعفریان، اولین داور بینالمللی فوتسال است که هجدهسال سابقه داوری دارد و 9سال در بازیهای مختلف داخلی و بینالمللی سوت زده است.این ورزشکار محله الهیه، متولد1361 است و حالا بهخاطر زندگی و مشکلات جسمانیای که بعد از زایمان و بارداری برایش پیش آمده، زودتر از آنچه انتظار داشته بازنشسته شده، اما از دنیای فوتسال خداحافظی نکرده است. او در حال حاضر ناظر داوران کشور و مدرس داوران جدید مشهد است و بر سوپرلیگ و لیگهای فوتسال کشور نظارت دارد.
خودش را به زمین مستطیل سالن شهید بهشتی میرساند. امروز ناظر بازی تیمهای «سایپا» و «خانه من» در لیگ برتر فوتسال کشور است. اقتدار در چهرهاش نمایان است. بازیکنان، مربیان و داوران، همگی به او احترام میگذارند.
وسط زمین ایستاده و شرایط را میسنجد تا چیزی برای یک رقابت فوتسالی کم نباشد. میگوید که بازی حساسی است و داوران امروز کار سختی دارند، ولی میدانم که از پسش برمیآیند. تعدادی از بازیکنان تیم «خانه من» شاگردان خودش بودهاند و اولین تکنیکهای بازی را از او آموختهاند.
مریم متولد بیرجند است. هفتسال داشته که با خانواده به مشهد میآیند و ساکن شهرک ابوذر میشوند. خاطرات آن سالها را بهخوبی به یاد دارد. اقتدار و شجاعت احمدرضا عابدزاده در بازیهای آسیایی پکن و گرفتن چند پنالتی مهم در بازی فینال، او را به فوتبال علاقهمند میکند.
مریم آنزمان شناختی از فوتبال و تیم ملی نداشته است و خیلی اتفاقی همراه خانواده فینال این جام را نگاه میکند و جرقه اول برای ایستادن در این زمین از همانجا در ذهنش میخورد.
مریم میگوید: خانواده مادری و مادرم اهل ورزش هستند. داییهایم در رشتههای مختلف ورزشی کار میکنند و مادرم دونده و ژیمناستیککار بود. خودم از همان کودکی دختر پرشر و شوری بودم و بازیهای هیجانی و پرتحرک را دوست داشتم. به یاد نمیآورم که جایی نشسته باشم یا خالهبازی کنم.
مریم سه خواهر دارد و خودش دختر اول خانواده است. همیشه دوست داشته است نقش پسر را بازی کند،علاوهبراینکه از نظر جسمی هم قوی بوده و هیچوقت نمیخواسته است که ضعیف شمرده شود. میگوید: دوست داشتم کارهای پسرانه انجام دهم، حتی وقتی پدر میخواست خودرو را تعمیر کند، کنارش میایستادم و کمکش میکردم. همیشه به ما میگفتند که دختر باید بنشیند و بلند بلند نخندد، در حالی که من هیجان را دوست داشتم.
خودم از همان کودکی دختر پرشر و شوری بودم و بازیهای هیجانی و پرتحرک را دوست داشتم
علاقهام به فوتبال با بازیهای جام جهانی1998 و بازی مقدماتی و خاطرهانگیزی که با استرالیا داشتیم، بیشتر و بیشتر شد. از آنزمان بهجد فوتبال را دنبال کردم. جزو طرفداران پروپاقرص پرسپولیس بودم. هر بار که با ابومسلم بازی داشتند و به مشهد میآمدند، با هواداران به هتل میرفتم. با همه بازیکنان عکس دارم و از آنها امضا گرفتهام، بهجز احمدرضا عابدزاده که نشد.
علاقهاش به زمین مستطیل سبز و شور و هیجانی که داشته است، باعث میشود در دبیرستان و دانشگاه، تربیتبدنی بخواند. جزو دومین دوره دانشآموزان تربیتبدنی است که از هنرستان فاضله دانشآموخته میشود و بعد هم در دانشگاه آزاد تربیتبدنی میخواند.
در دانشگاه علاوهبر فوتسال، والیبال و بسکتبال با رشتههای دیگر هم آشنا میشود. با تیم فوتسال دانشگاه آزاد در سالهای مختلف و در لیگهای مختلف بازی میکند. مریم میگوید: اقتدار و مدیریت عابدزاده در زمین را سرلوحه بازیام قرار داده بودم و در دروازه میایستادم، حتی در رشتههای بسکتبال و هندبال مثل عابدزاده سعی میکردم بچهها را در زمین مدیریت و رهبری کنم و این روحیه را در خودم پرورش دهم.
قبل از اینکه داور بینالمللی فوتسال شود، در ابتدای دهه80 جذب سافتبال میشود. مریم میگوید: بیشتر رشتهها را کار کرده بودم و دوست داشتم این رشته جدید را امتحان کنم. چون آمادگی بدنی خوبی داشتم بهسرعت بازیکن تیم ملی کشور شدم و همان سال اول بهترین کچر مسابقات استان شدم. پست کچر همانند دروازهبانی است. البته همزمان فوتسال را در دانشگاه دنبال میکردم و عضو تیم بودم. بهنظرم دروازهبانها بهدلیل دید خوبی که به زمین دارند، داوران بهتری میشوند. عادت دارند کل بازی را ببینند و این در داورشدنم بیتأثیر نبود.
وقتی مریم میبیند روز به روز تعداد علاقهمندان به فوتسال بیشتر میشود، تصمیم میگیرد بهجای بازی سراغ داوری برود. مدرک مربیگری و داوری درجه3 فوتسال را سال82 میگیرد. قبل از آن مدرک داوری بسکتبال را گرفته بوده و در آموزش و پرورش داوری این بازیها را به عهده داشته است.
پیشینه داوری او در بسکتبال به کمکش میآید و در داوری فوتسال موفق عمل میکند. بهمرور از بازیکردن دوری میکند و بهجد داوری را پی میگیرد. هم در زمین چمن و هم در سالن داوری بازی بانوان را برعهده میگیرد. مریم میگوید: با خانم انسیه مافینژاد، داور بینالمللی فوتبال، سالهای سال کار کردم. انسیه با فاصله زیاد جزو بهترین داوران کشور است و من را تشویق کرد تا داوری را دنبال کنم.
در داوری موفق است و بعد از مدتی داوری درجه2 را هم میگیرد. مریم میگوید: انسیه علاوهبر تشویق من، باعث پیشرفتم شد. نمیتوانست در تورنمنت بازیهای نوجوانان کشور در گرمسار شرکت کند و من را معرفی کرد.
داوری خوبی داشتم و مورد قبول قرار گرفتم و از همانجا روند موفقیتهایم کلید خورد. از سال بعد در لیگ برتر کشور با خانم مافینژاد همراه بودم و داوری بازیها را برعهده داشتیم. لیگ برتر فوتبال بانوان آنموقع تازه کلید خورده بود.
از آن دسته افرادی است که زندگی پرچالش را دوست دارند. او برای امتحانکردن خودش هم که شده مسیرهای متفاوتی را در زندگی امتحان کرده و یکی از آنها همین داوری است.
او میگوید: داوری کار آسانی نیست و باید در صدمثانیه و در لحظه درباره موقعیت تصمیم گرفت. ممکن است هر داوری اشتباه کند، البته برای پیشرفت نباید اشتباه زیاد داشته باشد. باید در هر بازی اشتباهاتش کمتر و کمتر شود.
او معتقد است داوری هم وراثتی است و باید در خون آدم باشد یا الگوهایی در زندگیاش داشته باشد که عادل باشند. او از مادر و پدرش میگوید که از کودکی درباره هر چهار خواهر این عدالت را برقرار کردند و آنها هم آن را آموختند.
مریم میگوید: به یاد دارم وقتی مادر میخواست بین ما خوراکی تقسیم کند، آنها را میشمرد و به همه ما به یک اندازه میداد. برایش رعایت قانون همیشه مهم بود و این نکات را از کودکی دیدهام و آموختهام. از طرفی باید شخصیت مدیربودن در خون داوران باشد. یک داور باید بتواند هم قانون را اجرا کند، هم از آن حمایت کند.
باید حامی بازیکنان باشد و از طرفی بتواند در جاهایی قانون را کمی خم کند، نه اینکه آن را بشکند و زیرپا بگذارد. داور موفق عادل است. عدالت، نکته کلیدی داوری است و کار را سختتر میکند.
پیش آمده است در بازی با خودم گفتهام؛ نکند اینجا اشتباه کردهام و با ناداوری سوت زدهام. بعضی لحظات دو دل هم شدهام، اما بهندرت اتفاق افتاده است. برای رسیدن به عدالت باید در خود این عدالت را ایجاد کرد و باید با خودمان صادق باشیم.
یک داور باید به قوانین کاملا مسلط باشد و بداند در لحظه حادثشده، قانون چه توضیحی دارد
هربار به زمین میروم، میگویم اینجا هستم تا عدالت را برقرار کنم. کار سختی است و نمیتوان راحت درباره آن صحبت کرد. یک داور باید به قوانین کاملا مسلط باشد و بداند در لحظه حادثشده، قانون چه توضیحی دارد و این با قضاوت زیاد و تجربه به دست میآید. اکنون هم سعی میکنم تجربیاتم را به داوران جدید انتقال بدهم.
پیر لوئیجی کولینا، اسطوره داوران است و همه او را الگوی خود قرار میدهند. مریم هم از این قاعده مستثنا نیست و میگوید که با دیدن فیلمهای داوری او درسهای زیادی را بهطور غیرمستقیم از این داور بزرگ ایتالیایی آموخته است.
او میگوید: کولینا پادشاه زمین است. جدیت و مدیریتش در زمین باعث میشود تا همه بازیکنان به قوانین احترام بگذارند. بازیکنان حتی جرئت ندارند در چشمهایش خیره شوند. البته با جستوجو در فضای مجازی متوجه شدم که این داور بزرگ در خارج از زمین با بیشتر بازیکنان دوستانه برخورد میکند و با آنها نزدیک است.
این رفاقت را الگوی کارم قرار دادم و در زمین از همان مدیریت استفاده میکنم. یک داور در زمین باید هنگام دادن جریمه چهرهای خنثی داشته باشد، نه ترحم و نه خشم در آن دیده نشود. وقتی کارت زرد یا قرمز را به بازیکن نشان میدهد، باید چهرهای معمولی داشته باشد و بازیکن بداند فقط باید جریمه اشتباهش را پرداخت کند.
یکی از مواردی که مریم برای رسیدن به داوری بینالمللی از آن گذشته، دیرتر مادرشدن است و همین باعث صدمات جسمانی به او شده و مجبورش کرده است حالا از فضای داوری فاصله بگیرد. سالها سفر تفریحی نرفته و در دورهمیهای خانوادگی شرکت نکرده و سال به سال هم اقوام را ندیده است؛ اما توانسته اولین داور خانم بینالمللی فوتسال شود.
مریم میگوید: در ورزش حرفهای، چه به عنوان بازیکن و چه داور، باید سخت تمرین کرد و از لحظات تفریحی زیادی برای رسیدن به موفقیت گذشت. ورزش حرفهای در هر رشته و با هر جایگاهی سخت است و کار هرکسی نیست. فرد باید مقاوم باشد.
مریم معتقد است در زندگی انسانها لحظات و فرصتهایی وجود دارد که خداوند در مسیر آنها قرار میدهد و این به خود انسانها برمیگردد که از آن استفاده کنند یا بهراحتی از کنار آنها بگذرند. میگوید: چند سال از داوریام در عرصه کشوری و لیگهای مختلف فوتسال میگذشت. سال89 باید وزن کم میکردم تا بتوانم جزو داوران بینالمللی شوم.
آقای مسعود عنایت که آن زمان رئیس دپارتمان داوری بودند، گفتند که اگر وزن کم کنی میتوانی داور بینالمللی شوی. بیست کیلو کم کردم و زحمت زیادی کشیدم. هر روز بوستان ملت بودم و کسانی که آنجا ورزش میکردند، من را میشناختند. آن دوره آسیب زیادی دیدم، چون روی آسفالت میدویدم. آنزمان هیئت فوتسال خراسان ما را نمیشناخت و امکاناتی نداشتیم. هربار که بازی بود، به ما تلفن میزدند و میگفتند که برای داوری بیایید. حالا شرایط فرق کرده است و همهچیز اطلاعرسانی میشود و داوران و بازیکنان خانم شناختهشده هستند.
آنزمان از ما خواستند برای آقایان هم قضاوت کنیم، ولی آنموقع مثل امروز نبود
روز امتحان توانستم رکورد دو 1000متر را بزنم و از بین هفتاد داور شرکتکننده تنها کسی بودم که موفق شدم به عرصه بینالمللی راه پیدا کنم. 10سال بعد از آن، همچنان به تمرینات سخت ادامه دادم. البته ورودم به آموزش و پرورش همزمان شد با حضور در عرصه بینالمللی و اینکار را برایم سختتر از گذشته کرد. هر دو جا مسئولیت داشتم و باید برنامهریزی دقیقی میکردم.
سال1990، بیستروز بعد از عقدش، به اولین تورنمنت بینالمللی میرود. رقابتهای المپیک سیگیم در جاکارتا، کشور اندونزی است. مریم میگوید: با مدرس داوری، آقای موسوی، به این مسابقات رفتم و درسهای زیادی از این مدرس بینالمللی یاد گرفتم.
بهجز من خانم «دا» از چین هم حضور داشتند و فینال خانمها را قضاوت کردیم. خوشبختانه« ایافسی» از کار ما راضی بود. آنزمان از ما خواستند برای آقایان هم قضاوت کنیم، ولی آنموقع مثل امروز نبود و ممکن بود جلو داوریام گرفته شود، در حالیکه خانمها اکنون برای آقایان هم قضاوت میکنند.
تورنمنت بعدی، بازیهای جام جهانی پرتغال و بعد هم بازیهای غرب آسیا بود که در بحرین برگزار شد و تیم ملی ایران توانست قهرمان رقابتها شود و چون ایران حضور داشت، داوری زیادی به من نرسید. در مسابقات المپیک سالنی کرهجنوبی2013 داور بودم. سال2015 به سمینار داوران نخبه آسیا دعوت شدم. برای اولینبار ایافسی برای ما کلاس گذاشت و سه روز قبل از آقایان دوره دیدیم و امتحان دادیم. سال2015 بازی فینال، اولین تورنمنت جام ملتهای بانوان را در مالزی قضاوت کردم.
بعد از آن سال2018 در جام جهانی کوچک زنان گواتمالا حضور داشتم. سفر سختی بود و قرار بود اسم یکی دیگر از داوران رد شود، اما بیستروز مانده به مسابقات، ایافسی به نام من ابلاغ زد و باید خودم را به مسابقات میرساندم. بعد از آن هم در سمینارهای مختلف حضور داشتم و سمینار داوران نخبه آسیا سال2019 آخرین حضور بینالمللیام بود که در آن فرزندم را باردار بودم. امیدوارم بعد از این، در عرصه بینالمللی تدریس و نظرات داشته باشم.