روزهای آخر ماه صفر حال و هوای پایانه مسافربری امام رضا(ع) متفاوت است. جمعیت زیادی با گویشها و لباسهای مختلف دیده میشوند. همه در حال رفت و آمد هستند برخی به شهرهای خود بازمیگردند و برخی دیگر برای زیارت آمدهاند. از همان بدو ورود با دیدن گنبد امام مهربانیها از ضلع خیابان امام رضا(ع) عرض ارادتی به مولای خود میکنند و سپس چمدان به دست وارد شهر میشوند.
با وجود فراوانی جمعیت، پایانه مسافربری امام رضا(ع) بسیار تمیز و مرتب است و نیروها به دقت در حال راهنمایی مسافران هستند. با تعدادی از زائران همکلام شدهایم تا از حضور خود در مشهد مقدس و طعم شیرین زیارت بگویند.
او را زمانی میبینیم که دستش را روی سینه گذاشته و از پشت شیشههای پایانه مسافربری امام رضا(ع) به گنبد طلایی امام مهربانیها نگاه میکند حس و حال غریبی دارد با لهجه اصفهانی زیر لب زمزمه میکند صلواتی میفرستد و دو دستش را روی صورتش میکشد آرام صدایش میزنیم. انگار که او را از جهان دیگری به دنیای خود آورده باشیم با دیدن ما جامیخورد.
علی روستازاده شصتوسهساله 10روزی مهمان آقا و مولایش بوده است. او که شغل آزاد داشته چند سالی میشود خودش را بازنشسته کرده و سالی دوبار برای زیارت راهی مشهد میشود. به محض اینکه وارد شهر میشود لحظه را مغتنم شمرده و به حرم مطهر میرود.
به خاطر ندارد چندمین باری است که در مقابل بارگاه ملکوتی مولایش ایستاده است اما هر بار با دیدن آن گنبد طلایی ناخودآگاه اشک از چشمانش جاری میشود.سفر اینبار او با حضور دو نوه کوچکش متفاوت از سالهای گذشته بوده است.
با همان لهجه شیرینش از فوت پسر بزرگش و به سرپرستی گرفتن دو نوه خردسالش میگوید. او امسال علاوه بر تشرف به حرم به مکانهای تفریحی مشهد مانند شهربازی پارک ملت، پارک کوهسنگی، الماس شرق و ییلاقاتی مثل طرقبه و شاندیز نیز رفته است تا نوههایش زیارت و سیاحت را با هم داشته باشند.
مشهد را شهری متبرک به نگاه حضرت دانسته و تمام دارو ندار و زندگیاش را از عنایت امام هشتم(ع) میداند. دلکندن بعد از 10روز برایش سخت است اما از ته قلب میخواهد تا دیدار دوباره نزدیک باشد.
چادرش را مرتب میکند و سبد پلاستیکی را که داخل آن فلاسک و چند لیوان و ظرف دیده میشود از روی زمین برمیدارد نگاهی به عقب میاندازد سرش را خم میکند تا عرض ارادتی به ساحت امام رضا(ع) کرده باشد و از ورودی پایانه مسافربری امام رضا(ع) به داخل سالن میرود.
طیبه اسفندیاری سیودوساله زنی خانهدار است که به قول خودش به بهانه درمان بیماری پسرش 10سالی میشود از جاجرم به مشهد میآید. فرزندش از همان بدو تولد مشکل شنوایی داشته است. او و همسرش با انتخاب یکی از پزشکان مشهدی سالی سه، چهار بار به این شهر سفر میکردند اما الان با روند بهبودی پسرش مراجعه به مرکز درمانی کمتر شده است.
با وجودی که مدت زمان سفر آنها کوتاه و تنها به مدت یک شب یا نصف روز است ولی خودشان را موظف میدانند تا برای زیارت به حرم مطهر رضوی بروند. بهبودی حدودی پسرش را از لطف و کرم امام رضا(ع) میداند و معتقد است پزشکان وسیله هستند.
هر بار که به زیارت مشرف میشود روح و روان او آرام میشود اگر دلگیر است یا ذهنش پر از فکر و خیال شده است بعد از خواندن صلوات خاصه و درددل با مولایش با احساس آرامش و سبک شدن از صحن و سرای حرم مطهر رضوی خارج میشود.
امیدوار است دیدارهای بعدی او با حال خوب فرزندش گره بخورد و دیگر بهدلیل بیماری پسرش راهی مشهد نشود و فقط برای پابوسی آقا بیاید.
از چهرهاش خستگی میبارد صورتی آفتاب سوخته دارد. صدای ذکر یا امام رضا(ع) گفتنش توجهمان را جلب میکند. رضا حیدرپور چهلساله مشهدی است که بعد از دو هفته خدمترسانی در موکب نجف اشرف به شهر و دیار خود بازگشته است. بار ششمی بوده که در ایام اربعین به زائران سرور و سالار شهیدان خدمت کرده است اما امسال را بسیار شلوغتر از سالهای قبل بیان میکند.
او که بارها برای زیارت امام هشتم(ع) در شهر خودش مسافتی را پیاده طی کرده است هیچگاه از شلوغی جمعیت گلایهمند نبوده است چون به قدری توجه او جلب حرم آقا میشده که ازدحام جمعیت را متوجه نمیشده است و بعد از زیارت و در مسیر بازگشت با خودش میگفته است اینجا چقدر شلوغ است!
بعد از میزبانی از زائران امام حسین(ع) حالا میخواهد در ایام شهادت امام رضا(ع) خدمت کند. او بهترین نوع میزبانی را اخلاق خوش و احترام به زائر میداند و بسترهای پذیرایی در شهر مشهد را بیشتر از کشور عراق بیان میکند و اعتقاد دارد با همدلی و مهربانی میتوان خاطرهای خوش برای زائران رقم زد.
با وجودی که حضور در نجف و کربلا را توفیق بزرگی میداند ولی معتقد است آقا امام رضا(ع) نیروی جاذبهای دارد که پشتوانه و تکیهگاه ما مشهدیهاست به طوری که هر کجای دنیا باشیم باز هم دلتنگ صحن و سرای آقایمان میشویم مانند فرزندی که به آغوش پدر خود بازمیگردد دلتنگ این شهر بهشتی خواهیم شد.