چند روز پیش، بنای فروشگاه لشکر در خیابان بهار تخریب شد؛ بنایی که اگرچه تاریخی نبود، یکی از ساختمانهای خاطرهدار هویتی در شهر مشهد به شمار میرفت. نام این ساختمان بیشاز هر چیز با انقلاب و روزهای خونین دیماه57 مشهد گره خورده بود. همانجا که مردم معترض جلو استانداری خراسان، بهتلافی تیراندازی ارتشیها و حرکت دیوانهوار تانکها در 9دی57، فروشگاه را آتش زدند.
شروع تخریب این بنای خاطرهانگیز و کلنگزنی عملیات احداث برج هفدهطبقه سلامت در محل آن، بهانهای شد تا به گذشته این بنای خاطرهانگیز بپردازیم. بنایی که به گفته معماران قابل جابهجایی بوده است.
پیش از افتتاح فروشگاه لشکر در خیابان بهار، ارتش یک حجره دودربندی اجارهای در محدوده چهارراه نادری (محل فعلی هتل نیایش) داشت که با نام «شرکت تعاونی مصرف لشکر8 خراسان» (لشکر 8 خراسان سال 1335 به «لشکر 12 خراسان» و سال 1342 به «لشکر 6 خراسان» تغییر نام داد) مایحتاج ارتشیان را تأمین میکرد. ارتشیهای مشهد که برخیشان نیز در این شرکت تعاونی سهام داشتند، تا سال46 برای دریافت اجناس مصرفی خود به این حجره مراجعه میکردند و ارتشیهای سایر شهرهای تحت مدیریت لشکر8 خراسان نیز اقلام موردنیاز خود را ازطریق حدود ۲۵فروشگاه سیار لشکر تأمین میکردند.
از دهه۳۰ خبر توزیع اجناس سهمیهای اتکا ازسوی فروشگاه سیار اعزامی از مشهد در روزنامه خراسان آگهی میشده است
داستان از این قرار بود که کامیونهای ارتش با حرکت بهسوی شهرهایی که بدون فروشگاه بودند، امکان خرید مایحتاج سهمیهای کارکنان (قند و شکر، روغن، چای، صابون و پارچه) را فراهم میآوردند. از دهه۳۰ خبر توزیع اجناس سهمیهای اتکا ازسوی فروشگاه سیار اعزامی از مشهد در روزنامه خراسان آگهی میشده است؛ بهاینترتیب ارتشیها میدانستند که فروشگاه سیار اتکا کی به شهر آنها میرسد.
روز افتتاح فروشگاه تعاونی لشکر6 خراسان، سپهبد جعفر شفقت که شاه را در بازدید از غرفههای فروشگاه همراهی میکند، نخستین خرید را انجام میدهد. او یک بسته چای دارجلینگ را به قیمت ۱۸۵ریال میخرد و بهاینترتیب اولین قبض فروش فروشگاه جدید لشکر به نام او صادر میشود.
شفقت ژنرال آجودان شاه و فرمانده گارد جاویدان بود؛ همانی که 21دی57 و در روزهای نزدیک به انقلاب اسلامی، زمانی که ارتشبد بود، مقام وزارت جنگ را از شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر دوران پهلوی، گرفت. او همچنین در جلسه 22بهمن57 شورای فرماندهان ارتش شاهنشاهی که به امضای بیطرفی ارتش و فروپاشی نهایی نظام شاهنشاهی ایران منجر شد، حضور داشت.
در روز یکشنبه، نهم دی، جمعیتی عظیم از مردم مشهد از چهارراه شهدا و خیابان تهران بهسمت خیابان بهار به راه میافتند. بنا به تصمیم سازماندهندگان تظاهرات، قرار بر آن است که پایان مراسم در مقابل استانداری باشد اما نظم جمعیت به هم میریزد و درنهایت درگیری یکباره مردم و ارتشیها در آن روز جلو استانداری شروع میشود.
در ادامه با کشتهشدن چندارتشی و شهادت چند نفر از مردم معترض ماجراها بهگونهای رقم میخورد که فروشگاه ارتش در یک اقدام هیجانی ازسوی چند نفر به آتش کشیده میشود. رامین رامیننژاد، تاریخنویس مشهدی با یکی از کسانی که در آتشسوزی فروشگاه ۵۷ دست داشته، مصاحبه کرده است و روایت آن اتفاق را اینطور بیان میکند: «مستند به اظهارات فردی که آنجا را آتش زده بود، آتشزدن اتکا کاری سازماندهیشده از طرف انقلابیون نبوده، بلکه خودسرانه بوده است.
جالب اینجاست که یکی از عکسهای آن روز هم که مربوطبه ابتدای آتشسوزی فروشگاه است، یک نفر را درحال کشیدن بنزین از یک موتورسیکلت نشان میدهد
آن فرد میگفت اول رفتیم داخل و چند تا اسپری حشرهکش آوردیم بیرون و ریختیم توی آتشی که وسط خیابان برپا شد. دقایقی بعد اسپریها یکییکی ترکیدند. صدای مهیبی داشت که در شهر پیچید. وقتی صدای انفجار حشرهکشها بلند شد، چنان احساس غروری به ما دست داده بود که حد نداشت. فکر میکردیم کار بزرگی انجام دادهایم. بعد گرفتیم خود فروشگاه را آتش بزنیم. چندبار از باک یک موتور بنزین کشیدیم و بردیم داخل را آتش زدیم. جالب اینجاست که یکی از عکسهای آن روز هم که مربوطبه ابتدای آتشسوزی فروشگاه است، یک نفر را درحال کشیدن بنزین از یک موتورسیکلت نشان میدهد.»
رامیننژاد در ادامه از حال و هوای آن روزهای مشهد میگوید که اصلا به نفع ارتش حکومت پهلوی نبوده است؛ «همزمان با تعرض به فروشگاه خیلیها اموال فروشگاه را تاراج میکنند؛ هر کس به دلیلی. در این وسط عدهای برنجهای فروشگاه را به بهانه تحویلدادن به بیمارستان امامرضا(ع) بار وانت میکنند اما همه به آنجا نمیروند و مثلا یکی راهش را کج میکند که بار را از خود کند. در این وسط برای جلوگیری از تاراج کالاهامقداری هم از اقلام فروشگاه به منزل آیتالله شیرازی و کمیته انقلاب تحویل داده میشود. خیلی از کالاهای فروشگاه هم در آتش میسوزد.»
قبل از انقلاب، پوشیدن لباس نظامی حتی در ساعت غیرخدمت برای افسران اجباری بود؛ یعنی حتی در مهمانیها و بازار و پارک باید با لباس نظامی حضور مییافتند. در این حالت، اگر افسر یا درجهداری وسیلهای اضافی در دست داشت، بهعنوان نقض شاکله نظامی توسط دژبان ارتش جلب میشد.
نمونهاش یکی از گروهبانهای مشهدی که عصر با لباس نظامی یک کیلو گوجهفرنگی خریداری کرده و عازم منزل بود که توسط فرمانده پادگان دیده شد
نمونهاش یکی از گروهبانهای مشهدی که عصر با لباس نظامی یک کیلو گوجهفرنگی خریداری کرده و عازم منزل بود که توسط فرمانده پادگان دیده شد. فردا هنگام مراسم صبحگاه، فرمانده پادگان در بلندگو فریاد میزد که «چه معنی دارد گروهبان در خیابان گوجه دستش بگیرد و راه برود!»
به همین دلیل است که تا مدتها خریدهای روزانه افسران ارشد لشکر خراسان در ساعات صبح توسط سربازان گماشته از فروشگاه لشکر خریداری و به منزل آنان حمل میشد. مایحتاج افسران جزء و درجهداران نیز توسط مسئول خرید یگان با جمعآوری وجه آن از اتکا یا دیگر بارفروشیهای شهر خریداری و قبل از حرکت سرویسهای ایابوذهاب کارکنان هنگام ظهر به آنان تحویل میشد.
آتشسوزی فروشگاه لشکر تبعاتی هم برای بیمارستان لشکر بهدنبال دارد. نخست اینکه به برخی وسایل آشپزخانه بیمارستان که دیواربهدیوار فروشگاه است، تعرض میشود و دیگر اینکه برخی به داخل بیمارستان میروند و بیماران را به خروج از بیمارستان تشویق میکنند؛ زیرا به عقیده آنها «ماندن بیماران در بیمارستان ارتش در اینجا اشکال دارد.»
همچنین در شهر شایع شده بود که بیمارستان ارتش، اجساد انقلابیون را مخفی کرده است. سرهنگ دکتر محمود فتوحیاردکانی، رئیس وقت بیمارستان ارتش مشهد، در تشریح آن روز میگوید: کلاس آموزش پرستاران ارتش که در عمارت پشت اتکا دایر میشد، روز نهم دی، تحتتأثیر صدای چند انفجار تعطیل شد؛ بعد هم برخی به داخل بیمارستان ریختند و میخواستند همهجا را بگردند.
روز بعد، آیتالله واعظ طبسی با عدهای از انقلابیون آمد و از ساختمانهای بیمارستان ارتش و حتی سردخانه آن بازدید کرد تا ببینند جنازهای آنجا مخفی شده یا نه. من به آیتالله واعظطبسی گفتم ما طبیب هستیم. از این کارها نمیکنیم.
اما فروشگاه خاطرهانگیز لشکر یکشنبه 20فروردین۱۳۴۶ با نام «فروشگاه تعاونی لشکر6 خراسان» با حضور شخص اول مملکت و مقامات کشوری و لشکری در مشهد افتتاح میشود. دو سال قبل سازمانی تحت عنوان «اتحادیه تعاونی ارتش» به وجود آمده بود؛ به همین دلیل بهترین قسمت زمین بیمارستان لشکر مشهد را در حاشیه خیابان بهار به ساخت فروشگاه اختصاص داده بودند تا اولین و بزرگترین فروشگاه مشهد دایر شود.
در خبری که بههمین مناسبت در روزنامه «آفتاب شرق» چاپ 24فروردین46 منتشر شده، چنین آمده است: «این فروشگاه یکی از بهترین و مجهزترین فروشگاههای لشکر در سراسر ایران است» و «از لحاظ امور ساختمانی و تجهیزات در تمام ایران بیسابقه است.» آنطورکه در این گزارش آمده، ساختمان فروشگاه بزرگ لشکر خراسان در خیابان بهار با کمک ۱۲۰نقشه مختلف توسط مهندس فرهمهر و سرهنگ مهندس پوردانش رئیس دایره امور ساختمانی و اراضی لشکر تهیه شده بود، احداث شده است.
تاحدود یک ماه پساز واقعه آتشسوزی فروشگاه، همچنان باریکههای دود از زیرزمین آن بلند است اما بعداز ۲۲بهمن1357 و پیروزی انقلاب عدهای در شهر راه میافتند و خیابانها و اماکن را تمیز میکنند. بقایای اتکا هم چند روز بعد تمیزکاری و فروشگاه هم چندی بعد دوباره راهاندازی میشود اما دیگر آن اتکای سابق نمیشود که نمیشود.
سال۱۳۷۳ اگرچه فروشگاه یک دوچرخه بچگانه به همه کارکنان متأهل هدیه میدهد، باز هم رونق گذشته را نمیگیرد
قبل از انقلاب، فروشگاه اتکا نهتنها مجهز بود، که بسیاری از کالاهایش برای ارتشیها رایگان بود؛ ضمن اینکه مردم هم از فروشگاه ارتش زیاد خرید میکردند اما بعداز انقلاب ، تشکیلات فروشگاه تضعیف میشود. نخست اینکه کالاهای کمی دارد و دیگر اینکه آنها را بهصورت کوپنی دراختیار ارتشیها قرار میدهد. اینگونه است که بهمرور ارتشیها هم دیگر برای خرید به اتکا نمیروند، مگر اینکه بخواهند دو یا سه کالایی را بگیرند که بهواسطه دفترچه اتکا و بهصورت تخفیفی به آنها داده میشد. سال۱۳۷۳ اگرچه فروشگاه یک دوچرخه بچگانه به همه کارکنان متأهل هدیه میدهد، باز هم رونق گذشته را نمیگیرد.
در دهه اخیر، اگرچه رونق فروشگاه چندان بد نیست و بهعنوان یکی از پنجفروشگاه بزرگ مجموعه اتکا مشتریان خود را دارد، این رونق آنقدر نیست که متولیان وقت وزارت دفاع را- بهعنوان مالکان جدید فروشگاه- از تعطیلی و تخریب آن منصرف سازد. موضوع از ابتدای دهه90 با ساخت یک بیمارستان جدید مطرح میشود که بهدلیل همجواری با چندین بیمارستان ره به جایی نمیبرد تا اینکه چند روز پیش، کلنگ ساخت برج سلامت مشهد که حرفش از سال93 مطرح شده بود، در آن زده شد.
خبرنگار آفتاب شرق در ادامه، تماسی با مهندسین ساخت این فروشگاه داشته که نتیجهاش روایت دلایل منحصربهفردبودن ساختمان فروشگاه است. بنابر این گزارش، «این فروشگاه با بهترین مصالح ساختمانی و با کمترین هزینه ممکنه ایجاد شده است» و «ساختمان فروشگاه طوری بنا شده است که قدرت تحمل ۱۱طبقه دیگر را دارد و میتوان در سالهای بعد به تعداد طبقات آن افزود.»
یکی از نکات شایانتوجهی که به آن پرداخته شده، این است که «در زیر پیهای ساختمان بنا غلتکهایی کار گذاشته شده است که ساختمان را در مواقع زلزله محافظت مینماید و حتی میتوان درصورت تمایل، ساختمان را از جایی به جای دیگر منتقل کرد و این خود در صنعت ساختمانی قابلتوجه است.»
اینگونه است که از روز افتتاح، اجناس مختلف در غرفههای مخصوص به خانوادههای افسران عرضه میشود. بهجز انبارهای وسیع و مجهز به همه وسایل مدرن که در قسمتهای مختلف تحتانی ساخته شدهاند، ویژگی دیگری که گزارشگر افتتاحیه فروشگاه برای آن برشمرده، ارزانی و مرغوبیت اجناس این فروشگاه است.
تا اواخر پاییز سال1357 فروشگاه ارتش از رونق خوبی برخوردار است و همچنان یکی از مجهزترین فروشگاههای مشهد به شمار میرود. حوادث پاییز اما همهچیز را تغییر میدهد و ارتش و متعلقاتش در نگاه عمومی منفور میشوند تاحدیکه دکترهای مشهد بهمنظور اعلام حمایت خود از مخالفان به کارتهای بیمه درمانی که توسط ارتش در اختیار نظامیان ایرانی و خانوادههایشان گذاشته میشود، اعتنا نمیکنند. درگیری نیروهای ارتشی با مردم در 29 آبان و 12 و 23آذر و نارضایتی و خشم ناشی از آنها علتی است که برخی حتی به فکر آتشزدن فروشگاه لشکر بیفتند.
در همین رصدها مأموران رکن2 شنیده بودند که چندنفر میان حرفهایشان آتشزدن فروشگاه لشکر را مطرح میکنند
رامین رامیننژاد نویسنده مجموعه هشتجلدی تاریخ لشکر خراسان در تشریح این مدعا میگوید: «رکن2 ارتش در آن روزها افراد زیادی را با لباس شخصی به میان جمعیت میفرستاده تا از سمتوسوی حرکت مردم و اهدافشان مطلع شود. در همین رصدها مأموران رکن2 شنیده بودند که چندنفر میان حرفهایشان آتشزدن فروشگاه لشکر را مطرح میکنند.
اینگونه است که لشکر یک روز قبل از آتشسوزی 9دی، متوجه تصمیم اقدامگران شده و حتی برای مقابله با آن تصمیم میگیرد که آنجا را بمبگذاری کنند تا هنگام ورود اقدامگران، منفجر شود. این موضوع را استوار عباس حقانیهرمزی 12سال پیش برایم تعریف کرد. او که فرزند یکی از شهدای ارتش در حمله متفقین به مشهد در شهریور 1320 است، مسئول وقت واحد تخریب لشکر 77 خراسان بوده که دوره تخریب بمب را در انگلستان دیده است.
بهواسطه جو مشهد، فروشگاه چند روزی تعطیل بوده، از حقانی میخواهند که فروشگاه را بازدید کند. آنجا موضوع حمله احتمالی به فروشگاه را به او میگویند و میخواهند که آنجا را بمبگذاری کند اما او مخالفت میکند و میگوید من این دوره آموزشی را گذراندهام که بمب خنثی کنم تا کسی کشته نشود، نه اینکه خودم بمبگذاری کنم! هرچه اصرار میکنند، حقانی قبول نمیکند. نهایتا هم لغو دستور میکند و میرود.»
مرتضی اعلمی، مدیرعامل سازمان اتکا، دراینباره گفته است: «باید بهدرستی از امکانات و سرمایههای خوابیده استفاده کنیم.» اینگونه است که یکی از منحصربهفردترین ساختمانهای مشهد، چه به لحاظ معماری و چه به لحاظ اجتماعی و عمومی، تخریب شد و کسی نگفت چرا ساختمانی با این بار هویتی که قابلیت جابهجایی هم داشته را حفظ نکردهاند مثل بسیاری از بناهایی که در این سالها خراب شد و آه از نهاد کسی برنیامد.
بنابر اعلام مدیرعامل سازمان اتکا زمین فروشگاه دراختیار بنیاد تعاون وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بهعنوان امانتدار، برای ساخت و بهرهبرداری قرار گرفته و بناست در مدت سه سال، برج هفدهطبقه سلامت مشهد در این محل احداث شود و به بهرهبرداری برسد. این مرکز درمانی قرار است در هفتطبقه منفی و ۱۰طبقه بالای همکف با زیربنای ۹۰درصد از عرصه زمین و حدود ۴هزار و ۶۰۰مترمربع احداث شود. پنجطبقه منفی بهصورت پارکینگ استفاده خواهد شد و دوطبقه فوقانی برای استقرار مردمی است که به خدمات پزشکی و اقامتگاه نیاز دارند.