دکتر حسن بلخاری قهی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی| عمر شصتو پنج ساله مرحوم محمدتقی بهار یکی از حساسترین و پیچیدهترین دورههای حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این مرزوبوم بود؛ سالهایی که حکومت یکصدوسیساله قاجار، آخرین نفسهایش را میکشید و در گذار انتقال به دوران پهلوی دورهای برزخی را تجربه میکرد.
دورهای که ورود مذهب به سطح جامعه و حرکتبرانگیزی آن، ظهور مییابد و غرب آرامآرام برای کشور یک مسئله میشود؛ زیرا اروپا از منظر شاهان قاجار، تعریفی خاص و بسیار سطحی و نازل دارد و محلی برای تفریح و دیدن پیشرفتهای اروپاییان است که اثرات آن در صورت و سیرت و آرزوی فرنگیشدن بهصورت محسوسی در زیر پوست عشرتطلبان قاجاری میدود و برای هنرمندان و اندیشمندان نیز نطفه اصلی نوعی بازنگری در سنت و تاریخ اندیشه است.
ازاینرو، دورهای که بهار در متن آن متولد میشود، رشد میکند و به بار مینشیند، وی را بهشدت درگیر جریانات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میسازد تا آنجا که با کودتای رضاخانی، در کنار بزرگانی مانند شهید حسن مدرس به مبارزه با استبداد میپردازد، تبعید و زندانی میشود و البته درنهایت با برگزیدن فعالیتهای علمی و ادبی، تسلیم سرنوشت خویش میشود تا سالهای پایانی عمر که عهدهدار تصدی مقام وزارت فرهنگ کابینه قوامالسلطنه میشود.
بازخوانی تاریخ حیات بهار، بازخوانی تاریخ یکی از پیچیدهترین دورههای سیاسی ایران است
بازخوانی تاریخ حیات بهار، بازخوانی تاریخ یکی از پیچیدهترین دورههای سیاسی ایران است. اما این بازخوانی، همه وجوه و ابعاد این تاریخ را دربرنمیگیرد، زیرا مبارزانی دیگر با جهتگیریها و شیوههای مختلف هم در این میدان مبارزه حضور دارند که در برههای همراه با بهار بودند، اما به حکومت مستبد رضاخان تسلیم نشدند و مرگی مظلومانه و غریبانه را در کاشمر پذیرا شدند. البته ناگفته نماند بسیاری از جوانب دیگر تاریخ معاصر ایران که فراموش شده است، باید بررسی، تحلیل شوند و درباره آنها پژوهش کرد.
از ویژگیها و آثار انقلاب مشروطه این است که تا قبل از آن شاهد حضور مردم در اجتماع و بهنوعی تصمیمگیری درباره سرنوشت خودشان نیستیم. تا پیش از مشروطه این حکومتها هستند که تصمیم میگیرند و مردم بیشتر زینتالمجالس هستند، اما مشروطه آغاز ورود مردم به صحنه تصمیمگیری درباره آینده و سرنوشت خودشان است و این حرکت فوقالعاده مهم است.
و دیگر اینکه علما و تا حدودی فقهای مسلمان از حوزه فقه فردی خود خارج میشوند و فقه یک دامنه دیگر با عنوان فقه اجتماعی یا سیاسی بین آنها میگستراند که یقین بدانید انقلاب اسلامی در سال1357 محصول چنین حضور مسئولیتمند علما و فقهای اسلامی است. نکته سوم هم تولد روشنفکری در ایران است که بهنظر بنده این را هم باید مبارک شمرد، زیرا ما به روشنگری، روشنفکری، آزاداندیشی، حریت در تفکر و اندیشه نیاز داشتیم و مشروطه این را برای ما به ارمغان آورد.
ادبیات ما هم از لحاظ مضمون در سه جریان عرفانی، حماسی و مذهبی ریشه دارد، اما در جریان مشروطه با حضور مرحوم محمدتقی بهار و ادیبالممالک فراهانی که این دو نفر حلقه واسط سنتهای ادبی گذشته و حال هستند، مضمون شعرها تغییر میکند.
در مشروطه ادبیات و شعر که بهویژه تأثیر فراوانی بر روح و احساس مخاطب دارد، در مضمون تغییر کرد و ملیت، وطن، قانون، نظم و مسئولیت اجتماعی وارد شعر شد. درواقع از آن جهان تغزل هجرت گزیدیم و وارد جهانی شدیم که آه و درد مردم، مسائل روزمره مردم و مشکلات آنها برای شاعر موضوع شد، که دراینباره شخص بهار بینظیر است.
بهار مسائل پیرامون و درد مردم را درک میکرد و در شعرش بازتاب میداد. بیان درد مردم و این احساس ازجمله مواردی است که بزرگانی مانند محمدتقی بهار به شعر ایران وارد کردند و باعث شدند شعر از جهان بسته تغزل بیرون بیاید و بازتاب درد و رنج اجتماع بشود.
بهار در هجدهسالگی به مقام ملکالشعرایی آستانقدسرضوی رسید و از آنجا که شوق وافری به مبانی دینی و منزلت والای حضرت ختمی مرتبت(ص) و ائمه معصوم(ع) بهویژه ثامنالحجج(ع) و آستانمقدس آن حضرت داشت، اشعاری نغز دراینباره سرود:
تبارکالله از این فرخ آستان که بود
به پاس درگه او آسمان همیشه مقیم
حریم زاده موسی که چون دم عیسی
روان فزاید خاک درش به عظم رمیم
(بهار، 1345: 477-478)
ازاینرو، باید گفت میراث مذهبی بهار جلوهگر ایمان مستحکم اوست و بیانگر اخلاص او در عبودیت باری تعالی است.