هنوز وارد حیاط کوچک باشگاه ورزشی در محله شهید آوینی نشدهام که از داخل باشگاه سر و صدای بچهها به گوش میرسد. وارد سالن اصلی که میشوم صدای تمرین بچهها اوج میگیرد. هر کدام مشغول تمرین با وسیلهای هستند. یکی با مشت و لگد به کیسه بوکس ضربه میزند و دیگری با چوبی بلندتر از قد و قوارهاش در گوشه سالن حرکات نمایشی اجرا میکند.
گروهی دیگر هم در انتهای سالن با سرعت و انعطاف بدنی زیاد، حرکاتی یکشکل را تمرین میکنند. استاد بچهها هم کنارشان ایستاده است و تمرینشان را زیرنظر دارد. ما در این فضای پرهیاهوی ورزشی و میان تمرین دختربچهها بهسراغ «طاهره سروریزاده» آمدهایم. دختر بیستوهشتساله رزمیکاری که مربی است و حکم داوری درجه1 و دان3 دارد. او نایب قهرمان کشور در تالو (بخش اجرای فرم ووشو) هم هست و دست سرنوشت او را به سمت ووشو کشانده است.
اضافه وزن و چاقی پای او را 13سال پیش به ورزش باز میکند و ابتدا با آمادگی جسمانی و ایروبیک شروع میکند. خودش آن روزها را اینطور به یاد میآورد: وقتی در باشگاه محلهمان کلاس آمادگی جسمانی ثبتنام کردم به مادرم نگفتم. طرز فکرش این بود که دختر را چه به ورزش؟ همه کارهای خانه را انجام میدادم و پنهانی کلاس میرفتم. این پنهانکاری چند ماه بیشتر دوام نیاورد و سرانجام خانوادهام متوجه شدند. برخلاف مادرم، پدرم مشوق اصلیام بود و میگفت این دختر یک چیزی میشود. گرچه مادرم هم بعد از این همه سال که پشتکار و کوشش و علاقهام را دیده است از انتخابم راضی است.
چند سالی آمادگی جسمانی را ادامه میدهد. استاد سکینه بابکی، مربیاش که آنزمان مربی آمادگی جسمانی بوده و در رشته ووشو هم حرفی برای گفتن داشته است، فیزیک بدنی و قدرت دستان طاهره را که میبیند پی به استعدادش در رشته رزمی میبرد. به او پیشنهاد میدهد وارد ووشو شود و طاهره در سال1393 فصل مهم زندگیاش را رقم میزند: زیرنظر استادانم محمد ابراهیمی و سکینه بابکی، زوج ووشوکار بنام گلشهری تمرینات جدیام را شروع کردم. ساعت 5صبح در پارک ارم محله پنجتن همراه گروه تمرین میکردیم که تا حالا ادامه داشته است. این تمرینها ورزشکار را سرپا و برای هر مسابقهای آماده نگه میدارد.
داستان زندگی طاهره خالی از مانع و چالش نبوده است. او هنوز مسیر تازه ورزشیاش را شروع نکرده است، دچار آسیبدیدگی شدید در ناحیه کمر میشود و پزشک معالجش به او هشدار میدهد هر گونه حرکت ورزشی، مساوی فلجشدن است: یک روز بیهوا وسیله سنگینی را در خانه بلند کردم و کمرم آسیب جدی دید. پزشکم از هرگونه فعالیت سنگین و ورزش من را منع کرد. گوشم به این حرفها بدهکار نبود و عقب ننشستم. بعد از طی دوران نقاهت، سرسختانه علاقهام را دنبال
کردم.
زیرنظر استادانم تمرینات اصلاحی و اصولی را انجام دادم و تا این لحظه که سالها از آن میگذرد، سلامتم و فلج هم نشدهام! حتی در مسابقات متعدد کشوری و استانی شرکت کردهام و مقام هم آوردهام. مهمترینهایش در تالو (بخش اجرای فرم) در سال1394 بود که فدراسیون ووشوی کشور برگزار کرد و نایب قهرمان شدم. در مسابقات استان خراسان رضوی که هیئت ووشوی استان خراسان رضوی مجری آن بود، در سالهای1396 و 1397 در بخش ساندا (مبارزه) مقام دوم را کسب
کردم.
تازهترین افتخار تیمی ما هم سال گذشته بود که تیم ما 15مدال طلا در فستیوال ووشوی ایران به دست آورد که در تهران برگزار شد.
ورزشکار جوان محله شهید آوینی این روزها در کناره مبارزه در مسابقات، دست استعدادها را هم میگیرد و با آموزشهایش پشت رؤیای دختران کودک و نوجوان ایستاده است. تازهترین موفقیت او هم سال گذشته رقم خورد و موفق شد حکم داوری درجه1 و مربیگری درجه2 را بعد گذراندن دورههای آموزشی در دو بخش تالو و ساندا از فدراسیون ووشوی کشور دریافت کند: اگر بخواهم از بین مبارزه، داوری و مربیگری یکی را انتخاب کنم، مربیگری برایم لذتبخشتر است. کارکردن با کودکان چهارساله و بزرگتر که برایت نقاشی میکشند و در کنار شیطنتهای کودکانه از پسِ تمرینها خوب برمیآیند، سخت و شیرین است.
داوری مسابقات هم بخشی از داستان زندگی طاهره است: سال گذشته در مسابقات انتخابی استان خراسان رضوی تیم بزرگسالان بانوان و نوجوانان داوری داشتهام. موقع داوری هم ششدانگ حواسم را جمع میکنم، حق کسی ضایع نشود و حق به حق دار برسد.
مربی جوان و دلسوز محله شهید آوینی گذشته خودش را مرور میکند که بهدلیل نبود مدرسه تربیتبدنی در محدوده محل زندگیاش، ناگزیر سر از رشته حسابداری درمیآورد اما حالا خودش میخواهد سهمی ویژه در پرورش استعداد بچههای محلهاش داشته باشد: از مسیری که تاکنون در زندگیام رفتهام راضیام اما میتوانست بهتر از این که هست باشد. میتوانستم از سن کم ورزش را شروع کنم و الان وضعیتم خیلی متفاوت باشد.
خانوادهها هم خیلی میتوانند در مسیر پیشرفت فرزندشان کمک کنند. بچههای گلشهر انفجار استعداد بهویژه در زمینه ورزش هستند و آرزو میکنم پدر و مادرها پر و بال اهداف و آرزوهای دخترانشان را قیچی نکنند و به آنها میدان بدهند.